به گزارش می متالز، در تقویم مناسبتهای ملی، پنجم دی ماه 1382 یادآور حادثهای تلخ و فراموش نشدنی برای ملت ایران است. روزی که زلزله مهیب بم، سرپناه هزاران نفر را نابود کرد. یادآوری این روز و مرور صحنههای تلخ بی سر و سامانی عده زیادی از هموطنان عزیزمان، آواربرداریهای سهمگین و تشییع گروهی پیکرها، میتواند نقش سازندهای در تقویت باور عمومی برای پذیرش این واقعیت داشته باشد که زلزله، جزئی از طبیعت است و راه گریزی از آن نیست، اما در کنار این رخداد تلخ و ناگوار درسها و آموزههایی نیز برای ما وجود دارد. در همین رابطه اظهارنظر چندی از متخصصان زمینشناسی کشور را جویا شدیم.
دکتر علیرضا شهیدی رئیس سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور و معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت در همین زمینه معتقد است: زمینلرزه پنجم دی ماه سال 1382 بم، با همه ویرانگری، درسهای گرانبها و درخور توجهی را به همراه داشت. آنچه که در این رخداد ظاهرا غیرمنتظره مینمود، رویداد زمینلرزه در جایی از سرزمین لرزهخیز ایران بود که برای حدود دو هزار سال در آرامش لرزهای به سر میبرد، زیرا در تاریخ شهر، هیچ زمینلرزهای گزارش نشده و ارگ تاریخی بم نیز دست کم از اوایل دوره ساسانی چنین ویران نشده بود.
شکل گرفتن سکونتگاه در این سرزمین خشک که از دیر باز نگین کویر و یا واحه ای در کویر در مسیر راه ابریشم نام گرفته، مدیون گسل بم بوده که به صورت یک سد طبیعی زیرزمینی، امکان انباشته شدن و دسترسی به آب را در این اقلیم گرم و خشک، البته با کوشش بسیار و به یاری رشته قنات ها فراهم آورده است.
شاید بتوان چنین سازو کاری را نوعی تله طبیعی پنداشت که از یک سو امکان زیست در اقلیمی چنین خشک را فراهم آورده و از سوی دیگر به سبب خطر زمینلرزه، همواره تهدیدی برای سکونتگاهها به شمار میآید.
شرایط مشابهی در زمین لرزههای معاصر ایران مانند زمین لرزه سال 1357 طبس، زمینلرزه سال 1347 دشت بیاض و زمینلرزه سال 1337 ترود وجود داشته اما با وجود آسیبهای فراوان جانی و مالی، سکونتگاهها دوباره در همان جا و در پهنهای نه چندان وسیع در اطراف گسل شکل گرفتهاند که پاسخ کاملا طبیعی آنها به شرایط اقلیمی موجود و نیاز به زندگی در کنار آب و تمایل به بازگشت به ریشههای تاریخی و اجتماعی است. حال که این بازگشت اجتنابناپذیر به نظر میرسد نیاز است تا ارزیابی کافی و درستی از انواع مخاطرات زمینشناسی از جمله خطر زمینلرزه در چنین مناطقی فراهم آید.
گسل جوان بم به عنوان گسل عامل این زمینلرزه، سالها پیش از این در نقشههای زمینشناسی به عنوان گسل کواترنری معرفی شده و پیام مهم و قابل اعتنایی با خود داشت که توجه چندانی را به خود جلب نکرده بود. امروز نیز در نقشههای زمینشناسی اطلاعات بسیاری وجود دارند که شایسته توجه بوده و میتوانند در برآورد مخاطرات زمینشناسی و کاهش آسیبهای ناشی از آن در سرتاسر کشور به خوبی به کار برده شوند.
زمینلرزه بم ناکارآمدی شیوه ساختوساز سنتی در این شهر را به روشنی نشان داد و سازههای مدرن را نیز در بوته آزمایش جدی قرار داد که در هیچ آزمایشگاهی و با هیچ هزینهای قابل شبیهسازی نبود. این رویداد فرصت بینظیری بود برای دریافتن علت ویرانی سازههایی با ظاهر مدرن از یک سو و شناسایی بهترین مصالح و شیوههای ساختوساز با الگو قرار دادن سازههای پابرجا از سوی دیگر، در شهری که گسل درست در زیر آن فعال شد و شتاب زمینلرزهای نزدیک به شتاب ثقل زمین را تجربه کرد.
این زمینلرزه یادآور این نکته بود که حفظ ایمنی و جان و مال انسانها در حین رویداد زمینلرزههای آینده، تنها با شناخت کافی از مناطق پرخطر و به کارگیری روشهای مطمئن و کارآمد در ارزیابی و انتخاب ساختگاه و اجرای درست ساختوساز امکانپذیر است.
دکتر شهریار سلیمانی آزاد پژوهشگر لرزهزمینساخت سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور نیز معتقد است: شاگردان بدی که بهشکلی معجزهآسا صاحب مسند شدهاند، بجز بدنامی و دلسردی برای معلم خود یعنی مام وطن، رهاوردی نخواهند داشت. شاگردانی که سالهاست هر یک در مسند امور فنی، تخصصی و اجرایی کشور تکیه زدهاند و قصد از جا برخاستن چه برای انجام کاری جدی و سترگ و چه برای میدان دادن به نیروهای اجرایی متخصص و وطنپرست، را هم ندارند. سالیان سال است که زمینلرزههای کوچک، متوسط و گاه بزرگ به شکلی طبیعی در کشور ما رخ میدهند و مراکز تمرکز جمعیتی ما در مقابل آنها بهشکلی غیرطبیعی همواره آسیب و تلفات میبینند! با نگاهی به عکسهای بهجا مانده از این حوادث تلخ از گذشته تاکنون، فقط گذر از عکاسی سیاه و سفید به رنگی و سپس دیجیتال تنها تفاوتی است که در آنها نمایان است و تنها جزء ثابت این عکسها، همواره ویرانی و تلفات سنگین است و بس. خوشبختانه هنوز در گذر صد و بیست سال گذشته هیچیک از شهرهای بزرگ و دارای سابقه لرزهخیزی ایران، زمینلرزه بزرگ و آسیبرسانی را متحمل نشدهاند و از این موهبت باید نهایت بهره را برای مقاومسازی و تابآوری آنها نمود. ...تا به کی متخصص دلسوز رعایت دست کم اصول اولیه را در ایمنسازی محیط زندگی و توسعه به مسئولین گوشزد کند و گاه حتی التماس کند و سپس با عدم بکارگیری آن اصول مواجه شود! خدا خود گواه است که همین چند نفر متخصص نقد کننده باقیمانده در وطن نیز زیادی سختجاناند که هنوز پیگیر بهرهجویی از تجربیات خود از رخداد زمینلرزههای گذشته برای پیشگیری از رخداد فجایعی بزرگتر همچون زمینلرزههای قطعی تبریز و تهراناند! ...این عدم بکارگیری آموختهها و تجارب فنی دست کم ظاهری همچون لجبازی یافته است! آنها که گذشته را بیاد نمی آورند تا از آن درس بگیرند، محکوماند که آن را تکرار کنند...آن هم به شکلی سختتر. واقعا، کمی فاصله گرفتن از محلهای خطرناکتر و ساختن همان چیزی که قانون ساخت و ساز ایمن کشور (آییننامه ۲۸۰۰) میگوید اینقدر دشوار است!؟.... پاسخ بساز و بفروشهای عمدتا دانهدرشت و وابسته؛ بله زیرا گذشتن از سود هنگفت و بادآورده دشوار است. برای حل یک مساله مهم اجرایی که با جان مردمان کشور سروکار دارد، افزون بر دانش باید درایت اجرایی و وجدان نیز داشت. کاستی در هر کدام از آنها مسبب نتیجه نگرفتن و استهلاک موارد دیگر خواهد بود.
در ادامه اظهارات مهندس فرهاد انصاری معاون امور زمین شناسیمهندسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور را میخوانیم که یادآور شده: زمینلرزه بم از دید تاریخچه لرزهای رویدادی غیر منتظره به حساب میآمد زیرا در طول تاریخ در این شهر زمینلرزهای ثبت نشده و ارگ کهن بم نیز با سدهها قدمت تا زمان زمینلرزه تقریبا سالم باقی مانده بود. پرسشی که پس از زمینلرزه پیشآمد آن بود که آیا در نبود اطلاعات زمینلرزههای تاریخی یا دستگاهی، برای دانستن اینکه در این محدوده زمینلرزهای در راه است روشی وجود دارد؟
افراز گسلی جوان بم از نشانههای بارزی بود که حتی در نبود پیشینه لرزهخیزی، زمینساخت فعال را در این محدوده نشان میداد. این افراز یا عارضه تکتونیکی خطی جوان که در نقشههای زمینشناسی نیز به عنوان گسل کواترنری معرفی شده بود، با درازای شناخته شده حدود ۱۲ کیلومتر و بیشینه ارتفاع حدود ۲۰ متر از زمینهای پیرامون، حاصل جابجایی و دگرشکلی های عمیق است که به سطح زمین سرایت کرده و سبب بالاآمدگی، چین خوردن و گسیختگی نهشتههای سیلتی و رسی تشکیلدهنده آن شده است. بخش اعظم این نهشتهها در یک دوره آب و هوایی سرد مربوط به آخرین فاز یخچالی (وورم) تشکیل شده اند که به سبب فرایش پس از آن برجسته شده و جوانترین نهشتههای دوره کواترنری یعنی هولوسن بر روی آن تشکیل نشدهاند. همچنین پیدا شدن سفالهای قدیمی و میکرولیت (ابزار سنگی)های نئولیتیک بر روی بخشهای مختلف این افراز، نشاندهنده برجسته بودن و بالاتر بودن آن نسبت به زمینهای اطراف طی هولوسن و تائیدی است بر تداوم فرایش و فعالیت آن طی حدود ده هزار سال گذشته که این سن در ارزیابی خطر لرزهای اهمیت زیادی دارد. البته گسیختگی زمینلرزه سال ۱۳۸۲ بم با فاصله حدود ۲-۳ کیلومتری در باختر این افراز شکل گرفته است. به این ترتیب استفاده از چنین شواهدی در کنار سایر روشها، کاربرد زیادی در شناسایی و ارزیابی زمینساخت فعال در مناطق مشابه دارد.
همچنین دکتر منوچهر قرشی عضو هیات علمی پژوهشکده علومزمین سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور گفت: ۱۷سال از زمینلرزه بم میگذرد. در نیمه شب پنجم دی ماه ۱۳۸۲ زمینلرزه ویرانگری شهر بم و شاید کهنترین سازه خشت و گلی جهان یعنی ارگ بم را ویران کرد و چند ده هزار تن از هموطنان بمی ما و دیگر شهروندان جان خود را از دست دادند. به جز زمینلرزه سال ۱۳۶۹ در رودبار-تارم که سه شهر نسبتاً کوچک و کم جمعیت لوشان، منجیل و رودبار را ویران کرد؛ زمینلرزه بم رویدادی بود که گسله مسبب زمینلرزه دقیقاً در زیر شهر بم جای داشت. گسله مسبب زمینلرزه پنهان بود که به وسیله نهشتههای آبرفتی دشت پوشیده شده بود و از نگاه مستقیم زمینشناسان به دور بود. بعد از زمینلرزه سال ۱۳۵۷ طبس که آن هم به سبب جنبش گسلهای پنهان روی داد که آن زمان برای همه ما ناشناخته بود همگی را به این فکر انداخت که چه تعداد گسله پنهان در فلات ایران زمین وجود دارد که از دیدگاه زمینشناسان به دور است. نکته مهم این است که ما با هر زمینلرزه گزارشی با عنوان درسهایی از زمینلرزه همان منطقه به چاپ میرسانیم ولی آیا این درسها پایان یافتنی است؟!...
نسل جوان زمینشناسان سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشورکه بسیار با استعداد هستند و قابلیت فراگیری بالایی دارند؛ میبایست این درسهای ناشناخته از زمینلرزههای میهن لرزهخیزمان را فرا گیرند، تا به کمک فناوریهای مدرن در کاهش خطرات ناشی از زمینلرزهها به نتایج درخشانی برسند.
به هر روی اگرچه در بروز حوادث طبیعی، هیچ منطقهای مستثنی نیست اما مطالعات تاریخی نشان داده کشورمان ایران ویترینی از رخدادهای طبیعی است. ایران سابقه وقوع انواع بلایای طبیعی را در کارنامه خود دارد و مردم این دیار هر ساله شاهد بروز خسارتهای زیانبار و مرگ صدها نفر از عزیزان خود در اثر وقوع زلزله بوده است.
بنابراین بدون تردید با وجود انواع بلایای طبیعی که تقریبا همه جای کشور را در بر میگیرد، راه بر تکرار این بلای طبیعی را نمیتوان بست اما پرواضح است که با ارتقای سطح دانش و آگاهی عمومی، استانداردسازی شرایط زندگی، ایمنسازی واحدهای مسکونی و ممانعت از ساخت و ساز در حریمهای ناایمن میتوان به میزان قابل توجهی اثرات بلایای طبیعی را کاهش داد.