به گزارش می متالز، این اصطلاح در مورد افراد یا شرکتهایی به کار میرود که داراییها را از طرف اشخاص یا نهادهای دیگر مدیریت میکنند. اما وقتی صحبت از مدیریت دارایی میشود، دو سوال مهم و استراتژیک پیش میآید.
سوال اول اینکه اساسا روند مدیریت دارایی چه نقشی در مدیریت ثروت اشخاص یا بنگاهها دارد؟ سوال دوم هم این است که بدانیم اگر مدیر مالی یک شرکت هستیم یا به نحوی قرار است برای مجموعهای از داراییهای فردی یا شرکت تصمیمگیری کنیم، در تدوین برنامه مدیریتی باید به چه نکاتی توجه کنیم؟
در پاسخ به سوال اول میتوان گفت که روند مدیریت دارایی به اشخاص و شرکتها در وهله اول کمک میکند که تمام داراییهای خود را نگه دارند، با این حال از عواید داراییهای خود در راستای بهبود عملکرد مالی و تامین هزینهها استفاده کنند. در نتیجه این اتفاق، چنانچه توسط خبرگان مالی در بخش مدیریت دارایی انجام شود، کمک میکند که بازیابی داراییها با کارآیی بیشتری انجام شود و همچنین منجر به بازده بالاتر نیز میشود.
مزیت دیگری که پیگیری این روند دارد، این است که بهطور دقیق نرخ استهلاک داراییها را بر اساس شاخصهای مالی حفظ کرده و همچنین به خطرات در کمین داراییهای مالی که ما آنها را تحت عنوان ریسک میشناسیم، نگاه ویژهای به لحاظ اندازهگیری و مدیریت آنها خواهد داشت.
اما در جواب سوال دوم که به دنبال راهی برای تدوین استراتژی مدیریت داراییهاست، میتوان بهصورت مختصر به این موارد اشاره کرد:
- در ابتدا داراییهای غیرواقعی که به هر نحوی از بین رفتهاند را باید از صورتهای مالی و دفترهای حسابداری شرکت حذف کرد. انجام ندادن این کار، تنها مانع دستیابی به بازدههای دقیق در فرآیند مدیریت مالی میشود.
• اگر قرار است تدوین مدیریت دارایی برای اشخاص صورت بگیرد، هزینه چرخه زندگی هر فرد با توجه به افرادی که تحت تکفل دارد، سبک زندگی، میزان ریسک پذیری و قشریت وی در جامعه مورد توجه قرار بگیرد، بهتر است که این کار بهصورت تخصصی توسط نهادهای مالی ارائهدهنده خدمات مدیریت دارایی به اشخاصی نظیر مشاوران سرمایهگذاری یا سبدگردانها انجام شود.
دلیل تاکید بر استفاده از افراد مجرب این حوزه را میتوانیم با ذکر مثال سادهای بیان کنیم: شما هر روز از لبنیات استفاده میکنید، اما گاوداری دارید؟
برای استفاده از گوشت مرغ و ماهی، مرغداری و حوضچه پرورش شیلات راهاندازی میکنید؟ اگر جوابتان منفی است، برای مدیریت دارایی هم بهتر است به افراد مجرب و خبره در این حوزه مراجعه کنید.
• حال بعد از محاسبه هزینههای چرخه زندگی، گام بعدی تعیین سطح خدمات است. به بیان ساده باید ابتدا ترسیم کیفیت کلی، ظرفیت و نقش خدمات مختلفی که داراییها ارائه میدهند، مشخص شود. با انجام این کار، مالک شرکت میتواند فعالیتهای عملیاتی، نگهداری و نوسازی مورد نیاز برای حفظ داراییها را در شرایط خوب تعیین کند. افراد حقیقی هم میتوانند روند افزایش دارایی خود و درآمد حاصل از داراییهای خود در سنوات آتی را بدانند. البته این موضوع منوط به آن است که برنامهریزی بلندمدت برای مدیریت داراییها صورت بگیرد.
اما باید به این موضوع دقت کرد که میزان مشارکت افراد جامعه در استفاده از خدمات مدیریت دارایی فردی، ارتباط مستقیم با سطح سواد مالی آنها دارد. مثال جالبی در این حوزه وجود دارد تحت این عنوان که آمریکاییها از توانایی خود در تصمیمگیری پول هوشمند اطمینان زیادی ندارند. در نظرسنجی که در سال ۲۰۱۸ انجام شد، ۴۸ درصد از افراد به توانایی خود در تصمیمگیری سرمایهگذاری مستقیم نمره C داده بودند، حال آنکه تنها ۱۴ درصد از آمریکاییها، حضور مستقیم در بازار سهام دارند، ۵۲ درصد بهصورت غیرمستقیم، اصطلاحا یونیت هولدر یا دارنده واحدهای سرمایهگذاری غیرمستقیم هستند. اما ریز جزئیات، گویای آن است که ۸۸ درصد از خانوارهای آمریکایی که درآمد بیش از ۱۰۰ هزار دلار در سال دارند، سرمایهگذاری غیرمستقیم را انتخاب میکنند. بنابراین مفهوم مدیریت دارایی در کشورهای توسعه یافته، مفهومی کاملا جا افتاده است که در ایران نیز با توجه به افزایش میزان حضور آحاد مردم در بازار سرمایه، نیاز به بسترسازی این موضوع هم به لحاظ آموزش و فرهنگسازی و هم به لحاظ تسریع اعطای مجوزهای لازم و سهولت فعالیت نهادهای مالی خبره، ضرورت دارد.
توسعه بازار سرمایه هیچگاه میسر نمیشود مگر به واسطه توسعه ظرفیت خدمات، نهادها و ابزارهای آن. در وضعیت امروز بازار سرمایه یقینا مهمترین ظرفیت صنعت مدیریت دارایی است و توسعه آن میتواند علاوه بر تقویت پایههای بازار منجر به افزایش امنیت سرمایهگذاری به خصوص برای اشخاص حقیقی شده و نقش مهمی در بازگشت اعتماد اجتماعی و آرامش افکار عمومی ایفا کند.