به گزارش می متالز، البته در حال حاضر این مشکل تا حدودی برطرف شده و زنجیره فولاد بهسمت توازن پیش رفته است، اما در آینده باز هم مشکل کمبود مواد اولیه خواهیم داشت. گندله از جمله مواد اولیهای است که در زنجیره فولاد اهمیت زیادی دارد. طبق برنامه چشمانداز، قرار است در استان هرمزگان بهعنوان یکی از قطبهای صنعت فولاد کشور، ۱۰میلیون تن فولاد تولید شود. بنابراین تامین مواد اولیه این میزان تولید باید در اولویت قرار گیرد. از این رو، احداث یک کارخانه گندلهسازی در این منطقه میتواند کمبودهای مواد اولیه را تا حد زیادی جبران کند.تامین گندله در کشور در سالهای گذشته مشکلات زیادی داشته و حتی بسیاری از فولادسازان مجبور به واردات گندله از خارج کشور شدهاند. با ادامه روند کنونی بهنظر میآید برخی فولادسازان برای تامین مواد اولیه خود یعنی گندله با مشکل مواجه شوند، بنابراین، صنعت فولاد کشور مشتاق بهرهبرداری از طرحهای جدید در زمینه تولید گندله است.
یک کارخانه گندلهسازی در درجه نخست به یک سرمایهگذار مطمئن نیاز دارد که با داشتن اطمینان نسبت به بازار فولاد وارد این زنجیره شود. پس از آن، کارخانه طراحیشده و تجهیزات مورد نیاز آن تامین و نصب شوند. فرآیند تبدیل کنسانتره به گندله فقط فیزیکی است و از آنجایی که نسبت کنسانتره به گندله یکبهیک است، باید به اندازه ظرفیت کارخانه، کنسانتره نیز تامین شود. پس از این، گندله تولید شده باید برای مرحله بعد یعنی احیا و تولید آهناسفنجی آماده شود.گاهی برخی از فولادسازان جنوب کشور، مجبور به خرید گندله از تولیدکنندگان این ماده معدنی از نقاط دوردست مانند سنگان واقع در استان خراسان میشوند که با توجه به دوری معادن از فولادسازان و نیز ضعف سیستم حملونقل ریلی کشور، مشکلات فراوانی وجود دارد. بهنظر میآید در سالهای آینده کشور با کمبود کنسانتره برای تولید گندله نیز مواجه شود.در همین حال میزان سرمایهگذاری برای احداث یک طرح تولید گندله با حجم دو و نیم میلیون تن از نظر ریالی بسیار متغیر است، چرا که نرخ ارز در کشور ما در سالهای اخیر همواره تغییر کرده و نوسانهایی داشته است. علاوه بر این، مکان ساخت کارخانه نیز مهم است و در میزان سرمایهگذاری تاثیر زیادی دارد. در حال حاضر سرمایهگذاری لازم برای احداث واحدهای تولید گندله در کنار واحدهای کنسانترهسازی و معادن، تا حدودی کمتر از طرحهایی است که بهطور جداگانه ساخته میشوند.نکته قابل توجه دیگر این است که باید در واحدهای گندلهسازی که دور از واحدهای تولید کنسانتره ساخته میشوند، تجهیزات اضافی مانند سنگشکن، محل دپوی سنگآهن و کنسانتره، تیکنر، فیلترپرس و... نصب شود تا در صورت لزوم، کنسانتره نیز در همان محل تولید شود.بنابراین هزینه احداث کارخانه گندلهسازی دو و نیم میلیون تنی که به این صورت ساخته میشود با دیگر کارخانهها بسیار متفاوت است. با وجود این، میزان سرمایهگذاری لازم برای کل مراحل طراحی، مهندسی، نصب، تجهیز و راهاندازی حدود ۱۱۰تا۱۵۰میلیون یورو است. احداث چنین طرحهایی حدود سه تا چهار سال زمان نیاز دارد، اما بهدلیل وجود مشکلاتی مانند تحریم و حضور نداشتن پیمانکار خارجی، امکان دارد ساخت آنها بیش از حد معمول زمان ببرد.
در حال حاضر معادن سنگآهن متعددی در استان هرمزگان وجود دارند که میتوانند منشا تامین بخشی از مواد اولیه فولادسازان این استان در راستای سند چشمانداز ۱۴۰۴و تولید ۱۰ میلیون تن فولاد باشند. در واقع تبدیل سنگآهن به کنسانتره و سپس گندله، بهتر از خرید این مواد از نقاط دوردست کشور و حتی واردات است.
مزیت تولید گندله در سواحل جنوبی کشور و بهویژه منطقه ویژه اقتصادی خلیج فارس در این است که این مناطق در سواحل آزاد قرار گرفتهاند و به اسکله برای تخلیه و بارگیری دسترسی دارند. از اینرو در بدترین اوضاع، در صورتی که کنسانتره و سنگآهن در داخل کشور موجود نباشد و به این منطقه نرسد، امکان واردات نیز وجود دارد. علاوه بر این، جای نگرانی برای ورود انواع سنگآهن دانهبندی وکنسانتره نیز وجود ندارد.
در کشور ما معادن و ذخایر بسیاری از سنگآهن وجود دارد که تا سالها پاسخگوی نیاز داخلی است. با وجود این، بهنظر میآید نحوه استخراج و برداشت از این معادن تا حدودی اشتباه بوده و همین موضوع به کاهش ذخایر معدنی سنگآهن و بهرهوری نداشتن مناسب از آنها منجر شده است. در این زمینه شرکتهای بزرگ سنگآهن در وهله نخست باید درباره نوع اکتشاف، تکنولوژی و روشهای استخراج، انتخاب جبهههای کاری و... کار کارشناسی و مهندسی انجام دهند تا بتوانند از ذخایر غنی موجود استفاده کنند و برداشت بهینهای از آنها داشته باشند. علاوه بر این، برای سرمایهگذاری در زنجیره تامین باید احداث واحدها از نظر مکانیابی نیز بررسی و به شدت از پراکندگی واحدها پرهیز شود.در نگاه نخست، ممکن است طرح جامع فولاد یا سند چشمانداز فولاد کشور مشخص باشد، اما قدر مسلم اینکه در سالهای گذشته توازن مکانی و همچنین حجم تولید طرحهای مختلف در زنجیره صنعت فولاد رعایت نشده است. نکته بسیار مهم دیگر، جابهجایی مواد اولیه و محصولات میان واحدهای گوناگون است. همانطور که پیشتر نیز بیان شد، ضعف در سیستم حملونقل ریلی و جادهای کشور، توازن لازم را میان طرحهای مختلف به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. در این اوضاع، قیمت تمامشده و قیمت حمل محصول، میزان رقابتپذیری محصولات نهایی زنجیره فولاد را در بازارهای خارج کشور کاهش میدهد.
سالهاست که بازار فولاد جهان دچار تحولات اساسی شده است. در اوضاع کنونی دیگر در هیچ کشوری نمیتوان با دیوار تعرفه، محصولات مختلف مانند خودرو، فولاد و... را بهصورت داخلی قیمتگذاری کرد. از این رو، کشور ما برای باقی ماندن در بازارهای جهانی و رقابتپذیری تولیدات داخلی درمقابل محصولات وارداتی، چارهای جز پیوستن به بازارهای بینالمللی ندارد. در این راستا باید نرخهای جهانی برای قیمتگذاری محصولات مختلف، قیمت تمامشده و بهای خرید و فروش آن در داخل کشور، لحاظ شود.
یک عامل مهم و تاثیرگذار بر قیمت تمامشده محصولات گوناگون زنجیره سنگآهن در ایران، هزینه حملونقل است. در حال حاضر شرکتهای فولادی در منطقه ویژه خلیجفارس برای تامین مواد اولیه خود با حمل ریلی مشکلات فراوانی دارند. در این موضوع نیز مقوله قیمت و زمان بسیار مهم هستند. متاسفانه سرعت کند حملونقل و محدودیتهایی که در این زمینه وجود دارد، قیمت تمامشده تولید را برای فولادسازان افزایش میدهد و در نتیجه قدرت رقابت صنعت فولاد کشور در مقایسه با رقبای خارجی و بینالمللی بهشدت کاهش مییابد و چه بسا در مواردی فولادسازان کشور بهدلیل ضعف در سیستم حملونقل نتوانند با شرکتهای مشابه رقابت کنند. بنابراین برای افزایش رقابتپذیری صنعت فولاد باید سیستم حملونقل ریلی و جادهای کشور تقویت شود. قیمت تمامشده محصولات فولادی در ایران متناسب با قیمت تمام شده جهانی نیست و مواد اولیه محصولات سنگآهن مانند کنسانتره، گندله و آهناسفنجی هنوز بهصورت داخلی و با ضریبی از شمش فولاد خوزستان قیمتگذاری میشوند، حال اگر قیمتگذاری این محصولات بر مبنای نرخهای بینالمللی و واقعی انجام شود، ممکن است بسیاری از شرکتها در تامین مواد اولیه خود با مشکل مواجه شوند و دیگر نتوانند رقابتپذیری خود را در بازار حفظ کنند.