به گزارش می متالز، عدم استفاده از مشاوران اقتصادی ازسوی بنگاههای بزرگ اقتصادی به اتخاذ تصمیمات ناگهانی، احساسی و بیپایه میانجامد. بر این اساس به گفتوگو با مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی نشسته ایم. ابوالفضل کیانیبختیاری معتقد است در شرایطی که کشور در معرض تحریمهای بینالمللی قرار گرفته، خودتحریمی بنگاههای اقتصادی داخلی بر این بحران دامن میزند. کیانیبختیاری میگوید: استفاده از روشهای دیپلماسی اقتصادی و صنعتی در کنار دیپلماسی سیاسی میتواند به بهبود شرایط برای برقراری ارتباط با شرکتهای بینالمللی مشاوره اقتصادی کمک کند. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
مشاوره اقتصادی نیاز مبرم دستگاهها و بنگاههای اقتصادی است. واحدهای اقتصادی دارای چرخه عمری هستند که در سیر آن به نقطه اوج بالندگی فعالیتهای خود میرسند؛ بهنحوی که پس از آن، حرف و عمل جدیدی برای ارائه ندارند. در این حالت 2 وضعیت قابل تصور است: پذیرش شکست، نابودی و خروج از دایره فعالیتهای اقتصادی یا تلاش برای بازآرایی و بازپیکرهبندی بنگاه اقتصادی. در مورد نخست محلی برای بحث نیست؛ اما در وضعیت دوم، سازمان نیاز دارد برای ورود به مرحله جدیدی از رشد، خردی جمعی و تیم برجسته تحقیق و توسعه درون سازمان یا خارج از آن را بهکار گیرد. شرکتهای مشاوره اقتصادی یا همان تیمهای تحقیق و توسعه از ابتدای یک فعالیت اقتصادی باید در کنار مدیران قرار گرفته و با بررسی نیاز بازار(Market Demand) پیامهای خود مبتنی بر تعیین و اتخاذ استراتژیهای درست را به مدیران اعلام کنند. همچنین دنیای امروز از لحاظ تکنولوژی با پیشرفتهای خیرهکنندهای روبهرو است. ایجاد تناسب بین بازارهای هدف و تکنولوژی روز که بهاصطلاح به فشار فناورانه(Technology Push) موسوم است نیز در کنار نیاز بازار بسیار مورد توجه است. نیاز بازار، فشار فناورانه و تلفیق این دو ایجاب میکند که همواره تیم چابک تحقیق و توسعه در درون سازمان یا خارج از آن حضور داشته باشد. معمولا تحقیق و توسعه در بیرون از سازمان به شرکتهای مشاور اقتصادی واگذار میشود که سعی در کمک به بهبود توسعه بنگاهها دارند. برخی بنگاهها با توجه به امکان جهتگیری ذهنی و وابستگی به مسیر توسط واحدهای تحقیق توسعه داخلی، استفاده از مشاوران اقتصادی در خارج از بنگاه را امری موثرتر میدانند.
به نوعی میتوان گفت که در دنیای امروز استفاده از تشکیلات درونسازمانی تحقیق و توسعه برای انجام مطالعات بسیار عمیق منسوخ شده است. در سیستم نوآوری باز(Open Innovation) مقوله تحقیق و توسعه موضوعی بینالمللی است و جمعسپاری(Crowdsourcing) در آن یکی از مهمترین اقدامات مورد نیاز است. جمعسپاری یا انبوهسپاری بهمعنای استفاده از خیل ایدههای جدید در فرآیندهای نوآوری است. استفاده از تجربیات بنگاههای مشاوره اقتصادی بینالمللی و نیز بهرهبرداری از نتیجه و سرریز آن در بخشهای درونی سازمانهای داخل کشور، کمک میکند تا از تکرار اشتباهات جلوگیری شود. این امر به نوعی نگاه مشاوره بروننگر است که امروز بنگاههای موفق بهسمت آن میروند. در نتیجه میتوان گفت شرکتهای مشاوره اقتصادی که از زیرساختهای مناسب برای امر مشاوره برخوردار هستند، میتوانند بهنحو مطلوبی به فرآیند توسعه سازمان، در خارج از آن کمک کنند.
یقینا توسعه اقتصادی کشور بدون نگاه فرهنگی و اجتماعی قابل تحقق نیستند، چراکه شالوده هر کار صنعتی و اقتصادی در گام نخست به فرهنگسازی نیاز دارد. بهعنوان نمونه، در فعالیتهای مشترک بینالمللی(Joint Venture) بّعد فرهنگی فعالیتهای اقتصادی بسیار مهم است. در تعامل و تقابل با فرهنگهای خاص، شرایط متفاوتی برای برقراری ارتباط وجود دارد و توجه به تفاوتهای فرهنگی و رفتاری از نکات مهم در ارتباطات بینالمللی بهشمار میرود.
در بعد اجتماعی نیز توجه و نگاه دنیا به سمت مسئولیتهای اجتماعی بنگاههای اقتصادی(Corporate Social Responsibility) جلب شده است. مسئولیت اجتماعی اهمیت بسیاری دارد؛ چراکه یک بنگاه اقتصادی سودآور نمیتواند به مسائل اجتماعی محیط پیرامون خود بیتوجه باشد. در سراسر دنیا بنگاههای اقتصادی که مسئولیت اجتماعی خود را به نحو شایسته به انجام برسانند، ازسوی دولتهای خود مورد تشویق قرار میگیرند. متاسفانه امروزه بسیاری از بنگاههای اقتصادی کشور در حوزه مسئولیتهای اجتماعی خود مدعی انجام بهترین فعالیتها هستند و حتی جوایز تقلبی و غیرواقعی را برای افراد سازمان خود در نظر میگیرند و گاهی گردهماییهای بسیار کممایهای هم برگزار میکنند. باید دانست اگر بنگاهها وظایف سازمانی خود را انجام میدهند، نباید آن را در زمره مسئولیت اجتماعی تلقی کرد. مسئولیت اجتماعی علاوه بر فعالیتهای اصلی سازمان است نه آنکه وظایف درونسازمانی در قالب این مسئولیتها ارائه شود. علاوه بر این، مسئولیت اجتماعی باید پایدار و موثر باشد و نه مقطعی و گذرا. و البته مسئولیت اجتماعی نباید با اقداماتی مانند انجام امور خیریه اشتباه گرفته شود.
فعالیت بنگاههای اقتصادی در کنار سایر عوامل، به مشاوره فنی و ارائه طرحهای توجیهی برای اجرای پروژهها نیازمند است. انجام این مشاوره خود در قالب نوشتن طرحهای توجیهی اقتصادی PFS و FS (Pre-Feasibility Study و Feasibility Study) مطرح میشود. در این طرحها نه فقط پارامترهای اقتصادی، بلکه ملاحظات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و آیندهنگری نیز مورد بررسی قرار میگیرد. پیشبینی میزان سود و زیان یک فعالیت در نتیجه اتفاقات و مولفههای خاص نیز در اینگونه طرحها مورد آیندهپژوهی قرار میگیرد.
در حال حاضر بسیاری از طرحهای ناموفق کشور بهدلیل عدم استفاده از مشاوران اقتصادی متخصص مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. برخی پروژههای اقتصادی در مناطق مختلف کشور، تحتتاثیر نفوذ افراد سیاسی و حزبی، نمایندگان مجلس و... ایجاد شدهاند که از ابتدای طرح تا نهایی شدن و بهرهبرداری از آنها بهضرر کشور بوده است. اسفبارتر آنکه بهدلیل وابستهشدن مردم یک منطقه به یک صنعت ضررده بهدلیل اشتغال، رهاسازی یا تعطیلی چنین واحدهایی با مشکلات بیشتری همراه است. این موارد بر کل اقتصاد کشور تاثیرگذار بوده و آسیبهای جدی به پایههای آن وارد کرده است.
در روند کنونی توسعه که جهان با انقلاب صنعتی چهارم مواجه است، توسعه فناوری از بازههای زمانی بسیار طولانی به فاصلههای زمانی ماهانه، هفتگی و حتی روزانه تغییر کرده و تمامی کسبوکارها را تحتتاثیر قرار داده است. شیوع شدید کسبوکارهای تحتوب، تعادل در کسبوکارها را برهم زده است. در چند سال گذشته 5بنگاه اقتصادی برتر جهان، آنهایی بودند که از فضای شبکههای پلتفرمی(Platform) تحتوب استفاده کرده و میکنند. هنگامی که بنگاهها از تیمهای مشاوره قوی که تمام وجوه پیشرفت (مانند رشد کسبوکارهای تحتوب) را مورد موشکافی دقیق قرار میدهند، برخوردار نباشند، رو به افول رفته، بازار را از دست میدهند و از دور رقابت خارج میشوند.
حوزه بازاریابی(Marketing) نیز از دیگر لازمههای رشد یک واحد اقتصادی است و نقش تیمهای اقتصادی را در این حوزه نمیتوان انکار کرد. بازاریابی در دنیای امروز مانند سابق محدود و کوچک نیست و دامنه آن بسیار گسترش یافته است. در حال حاضر بازاریابی و تبلیغات در سطح جهان دنبال میشود. نیازسنجی دقیق در بالاترین سطح ممکن در جهان با ابزارهای شبکهای، منجر به ایجاد یک پایگاه داده غنی میشود و خروجی حاصل از دادهکاوی این اطلاعات، نقش بسزایی را در توسعه اهداف بازاریابی شرکتها ایفا میکنند.
برای پاسخ به این سوال باید دانست که تمام تصمیمگیریهای کلان یک بنگاه قائم به دانش و استراتژی مدیر ارشد آن بنگاه است. طبیعتا هنگامی که فردی با دیدگاه سنتی مدیریت یک واحد را برعهده میگیرد، در برابر رویکردهای جدید مقاومت خواهد کرد؛ چراکه گمان میکند تغییرات کنترل اداره سازمان را از دست او خارج خواهد کرد و در نهایت مجبور به کنارهگیری از جایگاه خود میشود.
بهلحاظ علمی دو نوع استراتژی در این زمینه وجود دارد: یکی از بالا به پایین(Top-Down) و دیگری از پایین به بالا (Bottom-Up). در استراتژی بالا به پایین، خطمشی اصلی فعالیتها توسط مدیر ارشد تعیین شده و مدیران میانی و سایر افراد ملزم به اجرای دستورات هستند. در این مورد اگر مدیر ارشد، خود توسعهیافته و بهروز باشد، میتواند اثر بسیار مهمی را در پیشبرد اهداف آن بنگاه داشته باشد. اما در مقابل اگر فردی متعصب بر مسند ریاست بنگاه نشسته باشد، بهنحوی که نظرات خود را بر تیمهای مشاوره اقتصادی و فنی تحمیل کند، کل بنگاه با فاجعههای استراتژیک روبهرو خواهد شد.
سازمان مدیریت صنعتی توانسته با آموزش مدیران بنگاهها، آنها را در راستای اهداف توسعه سازمانی خود یاری رساند. پرورش شم اقتصادی مدیران باعث میشود آنها در انتخاب استراتژیهای لازم برای سازمان تحت امر خود، بتوانند با آگاهی بیشتر و بهتری عمل کنند و احتمال استفاده از مشاوران اقتصادی را در کار خود بالا ببرند. آموزش مدیران با استفاده از شاخصهای اقتصادی دقیقی انجام شده تا در سطح جهانی تربیت شوند.
در سطح جهان شرکتهای بزرگ اقتصادی با بنگاههای اقتصادی همکاری میکنند و موجب توسعه و تحول در آنها میشوند، اما در ایران بهدلیل مشکلات گوناگون مساله شکل دیگری دارد. بسیاری از شرکتهای مشاوره نگران خدماتدهی به ایران و روبهرو شدن با تحریم هستند. این موضوع از ابتدای انقلاب تا کنون دامنگیر ایران بوده است و برخی شرکتهای خارجی تحتتاثیر تبلیغات ایرانهراسی و تخریب چهره ایران در جهان، از ورود به کشور ما خودداری میکنند. اما این مساله بهمعنای دستنیافتنی بودن استفاده از تجارب این شرکتها نیست. استفاده از دیپلماسی اقتصادی و صنعتی در کنار دیپلماسی سیاسی میتواند همکاری با شرکتهای بینالمللی را تسهیل کند. در اوج تحریمها، کشور غیر از تحریم خارجی با خودتحریمی نیز مواجه بوده است. درمقابل اما برخی مدیران با استفاده از روشهای دیپلماسی علمی توانستهاند حتی با شرکتهای امریکایی همکاری کنند. بهعنوان نمونه، سازمان مدیریت صنعتی با شرکتهای بزرگی مانند مکنزی، فرانهوفر و بسیاری از موسسات بینالمللی دیگر به همکاری میکند. علمی بودن فرآیند کار، باعث شده تا مشکل و خللی در زمینه فعالیتهای دوجانبه ایجاد نشود. اگر در دستگاههای اجرایی روحیه رفتن بهسمت تعاملات بینالمللی شکل بگیرد، مسیر برای حمایتهای مشاوره بینالمللی تسهیل میشود. علاوه بر این، در اسناد بلندمدت کشور مانند سند چشمانداز یا سیاستهای اقتصاد مقاومتی برای فعالیتهای درونزا و بروننگر هدفگذاری شده است. این موضوع بهمعنای الزام برخورداری از پتانسیلهای معقول داخلی مانند رقابتپذیری، کیفیت بالا، قیمت مناسب و رویکرد صادراتگرا در زنجیره تامین و ارزش بنگاههای بینالمللی است که با استفاده از مشاوران اقتصادی، تحقق خواهد یافت.