تاریخ: ۲۹ شهريور ۱۴۰۰ ، ساعت ۱۸:۴۴
بازدید: ۱۸۶
کد خبر: ۲۲۹۰۵۳
سرویس خبر : خودرو و قطعه سازی
بررسی پدیده «میثم رضایی» در گفتگو با دکتر سید مرتضی افقه

جعبه سیاهی که فوت کرد!

جعبه سیاهی که فوت کرد!
‌می‌متالز - میثم رضایی (م. ر) ِ سابق! دبیر انجمن واردکنندگان خودرو و متهم ردیف اول پرونده شرکت مفتاح رهنورد موسوم به پرونده «مفتاح خودرو» با ۱۶۰۰ شاکی که از هر کدام به طور میانگین ۶۰۰میلیون تومان پیش‌پرداخت دریافت کرده، چهارم شهریور درحال فرار از مرز‌های غربی کشور دستگیر شد، سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد وی توسط نهاد‌های اطلاعاتی دستگیر شده است. ۲۸ شهریورماه خبر فوت میثم رضایی در زندان منتشر شد. قوه قضائیه درباره علت مرگ میثم رضایی، می‌گوید وی سابقه طولانی اعتیاد و مصرف موادمخدر داشته و قبل از اعزام به زندان، حتی در مرحله رسیدگی بدوی به پرونده به‌علت سابقه بیماری به مراکز درمانی اعزام شده بود و از مراقبت‌های ویژه پزشکی بهره‌مند بوده و در بیمارستان لقمان تهران فوت کرده است.

به گزارش می‌متالز، اما میثم رضایی ۳۸ساله، دبیر انجمن واردکنندگان خودرو دقیقا که بود؟ وی در ۳۴ سالگی، رئیس ستاد انتخاباتی حسن روحانی بود و از این طریق به شریعتمداری، وزیرسابق وزرات صمت نزدیک می‌شود؛ این نزدیکی درحدی بوده که میثم رضایی به‌عنوان دست راست وزیر و حتی جعبه سیاه وی شناخته شده بود. وی سمت‌هایی، چون مشاور اندیشه‌ورزی شریعتمداری و مشاور کمیسیون اصل نود را هم در کارنامه‌اش دارد. نکته جالب این‌جاست که رضایی با همین عناوین دوبار به رسانه ملی دعوت می‌شود. رضایی نه مجوز واردات خودرو داشت و نه مجوز پیش‌فروش، اما به دلیل وجاهتی که کسب کرده بود، برای جلب اعتماد مردم و پیش‌فروش خودرو اقدام می‌کند. اما این «وجاهت» چیست که برخی با کسب آن می‌توانند به بدنه قدرت و حاکمیت نزدیک شده و با فرصت‌شناسی دقیق، موجب فساد اقتصادی و تامین منافع خاص خویش شوند؟

دکتر سید مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه در مورد این «وجاهت» که زمینه بروز انواع فساد اقتصادی در سال‌های اخیر شده،چنین توضیح می‌دهد:

در ساختار ناسالم سیاسی و پر رانتی که در کشور حاکم است، رشد چنین افراد فرصت‌طلب و فرصت‌شناسی، بسیار طبیعی است. پس از اتمام جنگ به این سو بحث اقتصاد آزاد به توصیه طرفداران این نحله فکری، در کشور حاکم شد و در طی رشد این روند، هم دستگاه‌های نظارتی در عملکرد خود ضعیف عمل کردند و هم افرادی وارد بدنه قدرت شدند که کم‌ظرفیت بودند. ضمن این‌که سال‌هاست نقائص بسیار زیادی در گزینش افراد وجود دارد. با وجود این نقائص است که طبعا زمینه برای نفوذ این افراد و تاثیرگذاری آنان بر صاحبان قدرت، فراهم شده. وقتی سلامت و صلاحیت یک فرد در مراعات برخی ظواهر خلاصه شود، افردی هم پیدا می‎شوند که می‎توانند خیلی خوب خود را با این ظواهر وفق دهند و به صاحبان قدرت نزدیک شوند.

با این‌که در جلسه‌ای در حد سران سه قوه، قرار شد این شیوه‌ها تغییر کند و جلوی این فساد‌ها گرفته شود، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و مقابله با این موارد صرفا محدود است به یک سری برخورد‌های قضایی، که البته با گرایش‌های سیاسی همراه است. آفت‌های موجود در ریشه‌های سیاسی موجب می‌شود، برخی متخلفان، برجسته و دستگیر شوند و برخی آزادانه به فساد خود ادامه دهند.

آیا ساختار حاکمیت، که به چنین افراد ظاهرالصلاحی پرو بال می‌دهد و از ابتدا متوجه مفسده‌انگیری و اهداف خاص این افراد نمی‌شود؟

نمی‌توان گفت که ساختار قدرت متوجه نمی‌شود، چرا؟ ببینید بسیاری از صاحبان ثروت‌های بادآورده بدون اتصال به قدرت‌های سیاسی و بدون نفوذ نمی‌توانند به اهداف خود برسند و با آن‌ها هم برخورد نمی‌شود. ما داریم افرادی را که با انجام یک معامله کوچکتر، بلافاصله شناخته شده و دستگیر می‌شوند، اما چطور است که افرادی در سطح میثم رضایی سال‌ها به فعالیت‌های ناسالم خود ادامه می‌دهند و کسی هم به آنان اعتراض نمی‌کند و مثلا وقتی رئیس‌جمهورسابق خواهان دستگیری وی می‌شود، وزیر صمت از نفوذ خود استفاده کرده و مانع این کار می‌شود؟ صاحبان قدرت سیاسی هم، چون در این ثروت‌ها شریک هستند و سهم می‌برند، طبعا در بسیاری موارد خود را به ندانستن می‌زنند و این موارد اتفاق می‌افتد. ساختار سیاسی و اقتصادی کشور مدت‌هاست که پرورش‌دهنده این نوع افراد هست و به آنان میدان داده و حمایت‌های سیاسی نامرئی هم از آنان می‌کند.

این افراد معمولا علاوه بر این که فرصت‌شناس هستند، می‌توانند نقطه ضعف‌ها را بدنه قدرت تشخیص داده و از این راه وارد شوند، در این مورد چه توضیحی دارید؟

به نظر من هم افراد و بدنه قدرت نقطه ضعف‌هایی دارند و هم دستگاه‌های نظارتی کشور. وقتی مشکلات اقتصادی گسترده‌تر می‌شود، دستگاه‌های نظارتی هم آسیب‌پذیر می‌شوند؛ یعنی افرادی در این دستگاه‌ها به‌راحتی فریب خورده و بر روی سهم و رشوه چشم می‌بندند. ببینید افرادی مثل میثم رضایی، افراد با استعدادی هستند که اگر در ساختار سالم سیاسی و اقتصادی قرار می‌گرفتند می‌شد از پتانسیل آن‌ها در رشد و توسعه اقتصادی و نه سوءاستفاده از رانت، استفاده کرد. اما در یک ساختار معیوب، این افراد تبدیل به فرصت‌طلب‌هایی می‌شوند که در جهت خلاف رشد و توسعه اقتصادی و ملی گام برمی‌دارند و گاهی هم حمایت می‌شوند. تا ساختار ناسالم بر کشور حاکم است؛ زمینه برای پرورش و رشد این افراد هم‌چنان فراهم خواهد بود.

برای اصلاح ساختاری که موجب رشد چنین افرادی می‌شود، چه توصیه‌ای دارید و چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید؟

من مقاله‌ای نوشته‌ام در مورد «فقه و توسعه» و درآن به نگاه حاکمان مذهبی به دین که ظرفیت‌های بسیاری برای توسعه به‌ویژه در آموزه‌های اخلاقی، دارد، پرداخته‌ام. نشان داده‌ام که چگونه معمولا در جامعه ما، متولیان و حاکمان دینی در انتصاب و انتخاب و گزینش افراد، تنها به ظواهر فقهی و عمل به برخی فرائض معمول توجه می‌کنند و از باطن آن غافل می‎مانند. همین توجه به ظواهر دینی توسط عالمان دین، موجب شده که تلقی از فساد فقط محدود شود به حجاب و شرب خمر و مسائلی از این دست و فساد‌های بزرگ سیاسی و اقتصادی نادیده گرفته شده و نهایتا در منابر و تریبون‌ها فقط تذکری می‌دهند یا چنین مواردی را حواله می‌دهند به دستگاه قضایی. اما برای مبارزه با بدحجابی و مواردی از این دست، مستقیما وارد عمل شده و فرد خاطی را به سرعت مجازات می‌کنند. الان ببینید وضعیت بابک زنجانی چگونه است؟ با او چه برخورد شدیدی کرده‌اند که متناسب با جرمی که مرتکب شده، باشد؟ حالا میثم رضایی، یا واقعا بیمار بوده یا یک جعبه سیاه. هر چه که باشد، اگر این نظام فکری حاکم بر تصمیم گیری و تصمیم سازی تغییر نکند، بعید می‌دانم پرورش و رشد چنین افرادی تمام شود. وقتی حتی نظر سران سه قوه در این‌گونه موارد مورد توجه قرار نمی‌گیرد و حکم این افراد نه تنها تشدید نشده که کمتر هم می‌شود، معنایش این است که چنین فساد‌هایی در ساختار ریشه دوانده و این ریشه‌ها هستند که باید از بین بروند. وگرنه با برخورد‌های سطحی قضایی با چنین افرادی، اوضاع تغییری نخواهد کرد. به نظر من حتی عقب ماندگی اقتصادی ما ریشه در همین نظام ارزش‌گذاری بر روی افراد دارد و موجب شده معیشت مردم در اولویت نباشد و مسائل دیگر ایدئولوژیک در اولویت ساختار قرار بگیرد. من معتقدم باید به مجموعه عوامل تاثیرگذار باید بیشتر توجه شود. برخی اقتصاددانان فقط به معلول‌ها توجه کرده و بر اساس آن راهکار ارائه می‌دهند و درحالی‌که اگر به علت‌های ساختاری توجه نشود، فقط فرصت‌ها از بین می‌روند و سرمایه‌های کشور می‌سوزند.

 

منبع: روزنامه اینترنتی فراز

عناوین برگزیده