به گزارش می متالز، حسین عبدهتبریزی اقتصاددان در یادداشتی نوشت: چرا از آن نرخ 19000 تومان دلار به ١١ هزار تومان امروز رسیدیم؟ بهتدریج با توجه به وقایعی که در بازار ارز رخ داد و با فرارسیدن ضربالاجل ترامپ در 13 آبان، شاهد بودیم که قیمت ارز بهسمت بالا حرکت نکرد، در این فاصله بانک مرکزی تمهیداتی را در نظر گرفت و البته اختیاراتی خاص به رئیسکل داده شد تا بتواند این بازار را جدیتر مدیریت کند. بانک مرکزی نقش مثبت داشته است.
در حال حاضر، بانک مرکزی گاه در بازار ارز حضور پیدا میکند و با مداخلههای محدودی طبعاً تلاش میکند نرخ بازار هیجانی نشود و اقدامات آن هم اثرگذار بوده است. از طرف دیگر، با تمهیداتی در مقررات و اجرای آنها، خروج سرمایه از کشور کندتر شده است، مثلاً با اعمال محدودیت بر تراکنش دستگاههای پوز و تعیین سقف برای آنها، گردش معاملات سفتهبازانه ارز، کندتر شده است.
کاهش نرخ ارز اثر خود را بر قیمت کالاها بهسرعت نشان نمیدهد. اگر این کاهش پایدار نباشد، اصلاً نشان نمیدهد؛ چسبندگی قیمتها واقعیتی است. عرضهکنندگان کالاها در بازار با شکلگیری انتظارات در مورد قیمت ارز سعی میکنند قیمتها را به هر طریقی بالا ببرند؛ به همین جهت، وقتی انتظارات افول میکند، آنها در مقابل کاهش قیمتها از خود مقاومت نشان میدهند.
در شرایطی که قیمت ارز متعادل شده و فاصله آن با نرخ سامانه نیما کمتر شده باید سیاستگذار تلاش کند سیستم چندنرخی ارز را تغییر دهد و با نرخ واحد تعادلی، بازار ارز را اداره کند. با توجه به تحریمها و اینکه کشورهای خریدار نفت ارز به ایران تحویل نخواهند داد و میدانیم بهعنوان مثال جنس ارز هند با ارز کره تفاوت دارد، امکان تکنرخی کردن وجود ندارد، چون از ارز واحدی صحبت نمیکنیم. اگر تکنرخی شدن هم در کوتاهمدت ممکن نباشد، حداقل باید فاصله قیمتها را کم کرد.
با توجه به وضعیت شاخصهای نقدینگی و تورم، بازار ارز ممکن است تحت تأثیر شوکهای جدید قرار گیرد و دوباره زمینه افزایش قیمت فراهم شود. تعریف ما از شرایط موجود طبعاً نمیتواند آن باشد که تعادلها پایدار است. اگر حادثه عجیبوغریبی در اقتصاد ایران رخ ندهد و شوک بزرگی به آن وارد نشود، خیلی دور از ذهن است که نرخ ارز از دامنه فعلی آن فراتر رود. بهنظرم در همین دامنه نرخ ارز تا پایان سال در نوسان خواهد بود.
مسئلهای که برای اقتصادمان محوری است و اهمیت درجه اول دارد و به ارز هم مربوط است، کنترل نقدینگی و جلوگیری از ایجاد نقدینگی جدید با سرعت گذشته است. در حال حاضر، منبع اصلی خلق نقدینگی بانکها هستند و باید سیاستگذار مانع خلق نقدینگی مازاد از این کانال شود. بانک تعهد شرعی و عرفی دارد که فراتر از مقدار درآمد خود سود به سپردهگذاران پرداخت نکند؛ این خواسته زیادی نیست.
مدتهاست اقتصاد ایران وارد مرحلهای شده که بهخاطر وجود بانک بد و برای زنده نگه داشتن آن بانکها، به بانکها اجازه میدهیم سودی را بپردازند که عملاً کسب نمیکنند؛ در حالی که اقتصاد اصولاً به بانک بد نیاز ندارد.
باید بانکهای بد را از اقتصاد حذف کرد تا بیش از این، کشور برای حفظ آنها هزینه نکند. اقتصاد ایران تا امروز هزینههای سنگینی را به این دلیل پرداخت کرده است؛ باید بدانیم که نهایتاً تاوان بانکها را بخش آسیبپذیر جامعه داده و خواهند داد؛ یا با تحمل تورمهای سنگین وحشتناک یا از محل درآمدهای نفت.