به گزارش میمتالز، مهندس محمد احرامیان، بنیانگذار و مدیر مجموعه فولاد یزد؛ از پیشکسوتان فولاد ایران است که موفق شد با بومیسازی تجهیزات صنعتی و جلوگیری از خامفروشی، صنعت فولاد کشور را وارد دوره جدیدی کند. در این مقاله، بخشی از زندگی این انسان بزرگ و شریف را آوردهایم.
محمد احرامیان در سال ۱۳۱۳، در خانوادهای متوسط متولد شد. در زمان کودکیاش، فقر و گرسنگی بسیار رایج بود. پدر محمد احرامیان فردی خیّر بود که برای رفع گرسنگی اهل محلهاش تلاش میکرد و مثلاً به نانوای محله آرد رایگان میداد تا نان بپزد.
به دلیل کارهای خیر پدرش، محمد احرامیان را همه اهل محل میشناختند. بعدها، او در دوران جوانیاش تصمیم گرفت که به شلغم فروشی روی آورد و روزی یک قابلمه شلغم پخته را به حسینیه محل برد تا آنها را بفروشد، اما اهالی محل همه را خوردند؛ بدون اینکه پولی به او بپردازند و احرامیان به این نتیجه رسید که شغل مناسبی را انتخاب نکرده است! البته بعداً مادر محمد احرامیان در بستر مرگش اعتراف کرد که فرستادن اهالی محل بهسوی پسرش و خوردن شلغمهایش نقشه او بوده است؛ زیرا فکر میکرد پسرش مسیر شغلی مناسبی را انتخاب نکرده است.
پدر محمد احرامیان و پدر همسرش ( ناظمیان) در بازار مغازههایی روبروی یکدیگر داشتند.
زمانی که احرامیان از آمریکا بازگشت، تصمیم گرفت ازدواج کند. خواهر او که استعداد خوبی در وصل کردن دختر و پسرهای جوان به یکدیگر داشت؛ به برادرش توصیه کرد که با دختر ناظمیان (همسایه مغازه پدرشان در بازار و پدرزن آینده محمد احرامیان) ازدواج کند. این شد که وصلت محمد احرامیان و همسرش سر گرفت.
همسر محمد احرامیان، فاطمه ناظمیان، عقیده دارد که باید به حرف همسرش احترام بگذارد و گوش جان بسپارد.
به دستور محمد احرامیان، از سال ۱۳۸۷ به بعد، کارکنانش در منطقهای دورافتاده در استان کرمان که ازلحاظ دسترسی بسیار نامناسب است، برای کشف، استخراج، فرآوری و بهرهبرداری فولاد میکوشند و این پروژه، تاکنون موجب اشتغال ۷۰۰ نفر شده است. در ۳ سال اول، کارهای مطالعاتی زیادی انجام شد تا اینکه توانستند از وزارت صمت، پروانه بهرهبرداری بگیرند و اکنون این محل به یک کارخانه کنسانتره تبدیل شده است.
در اوایل بیماری کرونا، یکی از پزشکهای خوب کشورمان به نام دکتر سلیمانی با احرامیان تماس گرفت و به او گفت که کپسول اکسیژن کم دارند و در مضیقه هستند. او به هزینه خودش چندین کپسول اکسیژن کرایه کرد و برای بیمارستان فرستاد.
از دیگر فعالیتهای خیر او میتوان به بازسازی مکانهای مذهبی و محلههای قدیمی و خالی از سکنه و بافت روستایی یزد و کمک به معیشت مردم خصوصاً بعد از بحران کرونا، اشاره کرد.
کارهای انساندوستانه او باعث شده است که برخی او را به شیری توصیف میکنند که شکار کرده و بقیه از شکارش بهره میبرند.
محمد احرامیان همچنین از باشگاههای ورزشی استان یزد و بهخصوص، فوتبالیستهای جوان حمایت میکند و آنها بسیار قدردان زحمات این مرد بزرگ و شریف هستند. او فرصتی به این جوانها داده است که بتوانند استعدادشان را رشد بدهند و شکوفا کنند.
مدرسه احرامیان در سال ۱۳۶۰ بنا شده است. احرامیان یک مدرسه دخترانه احداث کرد، زیرا هدفش این بود که دختران امروز و مادران آینده که وظیفه تربیت فرزندان و نسل آینده را برعهده دارند؛ باسواد و آگاه بار بیایند.
او حتی برای حمایت بیشتر و افزایش بهرهوری دانشآموزان، به آنها در مدرسه صبحانه و بستههای معیشتی نیز میداد. جالب اینجاست که مسئولین مدرسه به درخواست احرامیان، حتی به دانشآموزانی که از آن مدرسه رفته بودند و در گذشته توان مالی خوبی نداشتند هم رسیدگی میکردند.
هدف احرامیان از احداث مدرسه در بافت قدیمی یزد، دو چیز بود:
۱) این که بافت قدیمی یزد که خالی از سکنه است، بازهم دارای سکنه و جمعیت قابل قبولی بشود.
۲) این که دانشآموزان نخبهای که بضاعت مالی کافی ندارند، شناسایی شوند و تا پایان تحصیلات عالیه از آنها حمایت شود.
بهعلاوه، معلمان این مدرسه میکوشند این طرز تفکر را در دانشآموزان خود پرورش دهند که آنها هم میتوانند مانند همسر احرامیان یک بانوی مدیر و مدبر باشند یا مانند خود احرامیان یک کارآفرین برتر.
در دوران کرونا هم این مدرسه پروتکلهای بهداشتی را کاملاً رعایت میکند و کارمندان و دانشآموزان از لحاظ سلامت در امنیت کامل هستند.
بهعلاوه، مدرسه بهتازگی کاملاً بازسازی شده و کولرها، پردهها، دیوارها و ... همگی نو شدند.
پسر کوچک محمد احرامیان: من و برادرم همیشه در تعجب هستیم که پدرم با وجود همه کارهایی که کرده است، ذرهای غرور و خودبینی در وجودش نیست. من اگر جای پدرم بودم یا حتی یکدهم کارهایی که پدرم کرده است را کرده بودم؛ شاید حس دیگری نسبت به خودم داشتم و مغرور میشدم، اما پدرم هرگز چنین طرز فکری نداشته است.
چند سال قبل، پدرم در روز عید اول عید که همهجا تعطیل است، به ما گفت که کارگرهایی که در کارخانه کنسانتره مشغول کار هستند، از خانواده خود دور هستند و من میخواهم برای آنها سبزی پلو با ماهی ببرم. این کار حتی به ذهن من خطور هم نکرده بود. وقتی یک نفر در سن ۸۷ سالگی روز اول عید خود را با کارگرانش سپری میکند؛ درحالیکه اگر هر کس دیگری بهجای او بود، به این فکر میکرد که کارخانه هرچه زودتر به راه بیفتد و به درآمد برسد؛ میفهمیم که این فرد به فکر مادیات نیست.
فردای بدون محمد احرامیان را حتی نمیتوانم تصور کنم، اما همه ما میدانیم که بالاخره آن روز فرامیرسد و ما نهایت تلاش خود را میکنیم که راه ایشان را ادامه دهیم.
پسر بزرگ محمد احرامیان: اخلاق خاص پدرم همیشه این بوده و هست که همیشه برای ناهار به خانه میآمد و با خانواده خود زمانی را سپری میکردند و هیچگاه از توجه به خانواده خود غافل نمیشد.
در چهار دهه گذشته در ایران، کارآفرینان فعالیتهای ارزشمندی انجام دادهاند و محمد احرامیان یکی از این کارآفرینان است. من فکر میکنم چیزی که باعث میشود محمد احرامیان متمایز از دیگران باشد، خطرپذیری ایشان و اعتقاد راسخ به این است که میتواند و از چیزی نمیترسد.
نظر یکی از همکاران در مورد مهندس احرامیان: مهندس احرامیان به منابع انسانی خود بسیار توجه دارد نه از لحاظ تأمین نیازهای مادی آنها، بلکه ازلحاظ تأمین نیازهای معنوی آنها. احترامی که ایشان به منابع انسانی خود میگذارد، فراتر از یک انسان معمولی و یک صنعتگر است.
مدیر باشگاه تحت حمایت محمد احرامیان: درست است که احرامیان ۸۷ سال سن دارند، اما بیش از ۸۷ سال بر وضعیت فرهنگی، آموزشی، ورزشی و معیشتی مردم یزد تأثیر گذاشتهاند و مردم استان یزد، او را بهنوعی پدر معنوی صنعت، فرهنگ، آموزش و ورزش یزد میدانند. من آدمی تأثیرگذارتر از ایشان در استان یزد نمیشناسم.
محمد احرامیان بسیار دوراندیش است و اگر تصمیمی هم میگیرد با نگاه به آیندههای دور است و این طرز تفکر او میزان استرس ما را کم میکند؛ زیرا کار فولاد بسیار استرسزا و پر از نوسان است و قیمتها مدام بالا و پایین میشوند. خوشبختانه در مجموعه فولاد یزد تنش کاری ما کم است. من حدود ۴۰ سال است که مشغول به کار هستم. مدتی که در فولاد یزد بودم، تنش کاریام کمتر از دیگر سازمانها بود.
احرامیان از اینکه کارکنانش به جایگاه بالایی برسند و از رفاه خوبی برخوردار شوند، بیش از خود آنها احساس شادی و شعف میکند. او حتی کارکنان خود را همکار صدا میزند و به آنها بسیار احترام میگذارد و از لحاظ مالی از آنها حمایت میکند.
احرامیان مدیران بسیار خوبی را در اطراف خود دارد و به همین دلیل آینده درخشانی در انتظار مجموعه است.
ایشان جزء کسانی هستند که آیندهنگریهایشان باعث شده است که همیشه یک گام جلوتر از تغییر و تحولات اقتصادی کشور و جهان باشند و هیچوقت از تحولات عقب نمانند.
من همه بچهها را دوست دارم. حس میکنم همه جوانهایی که همسنوسال فرزندان خودم هستند؛ بچههای خودم هستند.
هدف من احیای بافت قدیمی، روستایی و خالی از سکنه استان یزد است که هم من و هم مردم این ناحیه بتوانند از آن استفاده کنند.
من برای خوشی و آسایش بچههایم و مردمم زنده هستم و بس.
منبع: ایران کالا