به گزارش میمتالز، اما در دو هفته ابتدایی (کاری) فروردین ماه، دادههای معاملاتی پیچیدهای پیش روی بورس انرژی قرار گرفته که نیاز به موشکافی دقیق تری دارد. انتقاد اصلی را میتوان به کاهش حجم و جذابیت عرضه ها، بهخصوص در رینگ بینالملل بورس انرژی مربوط دانست؛ نکتهای که سال گذشته نیز به آن اشاره شد؛ ولی هنوز ادامه دارد. تعریف بورس انرژی ایران بهعنوان مهمترین کانال صادراتی فرآوردههای نفتی به بازارهای بینالمللی درخواستی است که از مزیتهای برجستهای برخوردار بوده، همچنین در اسناد بالادستی، بهخصوص در سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی میتوان بهوضوح ردپای آن را مشاهده کرد.
نهایتا دو مولفه را باید در توانمندیهای بورس انرژی در شرایط فعلی رهگیری کرد؛ یکی حجم عرضهها و دیگری استفاده از فرصت رخدادهای جهانی با محوریت نوسان قیمتها، تعدیل انتظاری تحریمهای ایران و تحریمهای احتمالی روسیه در حوزه کالا و حاملهای انرژی.
در هفته کاری ابتدایی فروردین ماه منتهی به ۱۲فروردین ۱۴۰۱ در بورس انرژی شاهد دادوستد ۲۲هزار و ۴۰۰تن انواع فرآوردهها به ارزش ۵/ ۴۸۶میلیارد تومان بودیم. این در حالی بود که ۱۰هزار تن تهمانده تصفیهشده برج تقطیر (ATR-۱۴۰) به ارزش ۲۷۱میلیارد تومان در بازار صادراتی بورس انرژی مورد دادوستد قرار گرفت که از معاملات مهم امسال محسوب میشود. همچنین ۱۰هزار تن دیگر از همین کالا در عرضههای پیشروی بورس انرژی قرار داد و با توجه به تجربه معامله قبلی، از امکان دادو ستد بالاتری برخوردار است. در هفته کاری دوم فروردین منتهی به ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۱ شاهد دادوستد حدود ۲۲هزار تن انواع فرآوردهها بودیم که ارزش معاملات آنها به ۲۵۹میلیارد تومان بالغ شد. درنهایت میتوان گفت، در فروردین ماه سالجاری تاکنون شاهد دادوستد ۴۴هزار و ۲۴۶تن انواع فرآوردهها به ارزش ۷۴۵میلیارد تومان بودیم. موارد فوق در حالی است که در مدت مشابه سال قبل، حجم معاملات ۹۵هزار و ۲۵۵تن و ارزش قراردادها ۶/ ۹۵۷میلیارد تومان بود که از کاهش حجم و ارزش قراردادها حکایت دارد. البته رقم معاملاتی برای دو هفته ابتدایی سالجاری چندان هم نمیتواند واقعیتهای بازار را نشان دهد؛ زیرا بازارهایی نیمه تعطیل را شاهد هستیم. البته این افت حجم و ارزش معاملات از موارد دیگری نیز حکایت دارد که به نوسان حجم عرضهها بازمیگردد.
در دو هفته کاری ابتدایی سال ۱۴۰۰ شاهد عرضه ۶۳۳هزار تنی فرآوردههای نفتی در بورس انرژی بودیم که این رقم در سالجاری به ۷/ ۵۲۸هزار تن کاهش یافت که از افت ۵/ ۱۶درصدی حکایت دارد. افت حجم عرضهها در حالی رخ میدهد که بارها از افزایش حجم تولید کشور در حوزه نفتخام صحبت شده که یکی از خروجیها آن میتواند رشد حجم تولید پالایشگاهها باشد. افت حجم عرضه در بورس انرژی یکی از انتقاداتی است که نزدیک به یکسال است، متوجه عرضهکنندگان بوده و این روند ادامه دارد. به عبارت سادهتر، حتی در زمانی که شاهد رشد حجم تولید در کشور هستیم، افزایش عرضه در بورس انرژی نهتنها تجربه نمیشود، بلکه در مقایسه با مدت زمانی مشابه سال قبل شاهد افت عرضهها هستیم؛ موضوعی که قطعا نمیتوان از کنار آن بهسادگی عبور کرد. نکته دیگر آنکه عرضه برخی کالاهای جذاب در بورس انرژی بهشدت کاهش یافته است؛ آن هم در وضعیتی که در بازههای زمانی مختلف، شاهد برتری تولید از تقاضای داخلی بوده ایم؛ بنابراین صادرات بسیاری از کالاها غیرقابل اجتناب بوده است. به عنوان دو نمونه مشخص میتوان به بنزین و گازوئیل اشاره کرد که نسبت به گذشته با کاهش محسوس عرضه آنها روبهرو شدهایم؛ اما با توجه به بالا بودن نسبی ذخایر، قطعا صادرات رخ داده است؛ هرچند از بستر بورس انرژی نبود. این موارد واقعیتهایی هستند که بارها مورد بحث و انتقاد قرار گرفتهاند؛ اما نهتنها اصلاح نشدهاند، بلکه به مرور زمان وخیمتر هم میشوند. این نکته که شاهد استمرار کاهش حجم عرضهها هستیم، یک ریسک بالقوه و مهم در برابر بازارهای انرژی کشور در منطقه و جهان به شمار میرود؛ زیرا به محدودیت کانالهای صادراتی و کاهش شفافیت آنها در مقایسه با معاملات بورسی منتهی خواهد شد. بارها از بورس انرژی به عنوان سلاح استراتژیک نفتی ایران در بازارهای جهانی صحبت کردیم؛ اما این توانمندی که در روزهای سخت تحریم امتحان خود را پس داده، نهتنها درست و کامل به کار گرفته نمیشود، بلکه شاهد کم توجهی به آن با افت عرضهها هستیم. این روند قطعا زیبنده دولت سیزدهم نیست؛ زیرا این ذهنیت را ایجاد میکند که با کاهش تحریم ها، بورس انرژی هم فراموش شد و صادرات، مسیر سنتی خود را پیمود. این ذهنیت برای بسیاری از اهالی بازار سرمایه، بهخصوص کسانی که در روزهای سخت تحریمها برای بازاریابی فرآوردههای نفتی تلاشهای بسزایی به خرج دادند، دردناک است؛ زیرا یک بازار نوظهور وقتی به بلوغ خود نزدیک شده، آن را کنار گذاشته و به سراغ روشهای سنتی رفته ایم.
به دو دلیل بر استفاده از ابزار بورس انرژی تاکید جدی وجود دارد؛ یکی اسناد و قوانین بالادستی که اجرای آن بعضا الزام قانونی است و دیگری استفاده از تجربیات ایجادشده و توانمندیهای این بازار با تمامی مزیتهای آن. در فاز نخست، قوانین بالادستی و روح حاکم بر آن تاکید جدی بر استفاده از بورس انرژی دارد؛ آن هم در شرایطی که بعضا وزرای این دولت در برنامههای خود از این ابزار نام برده اند. نگاهی به اسناد بالادستی و قوانین توسعهای کشور نشان میدهد که تصمیم سازان اقتصادی بر افزایش شفافیت و توسعه حضور بخش خصوصی در بخش انرژی کشور تاکید داشته و دارند. به عنوان یک نمونه مشخص میتوان به بند «۱۳» سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۹/ ۱۱/ ۱۳۹۲ مبنی بر مقابله با ضربهپذیری درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز اشاره کرد. در این بند تاکید شده است که روشهایی همچون ایجاد تنوع در روشهای فروش و مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش مورد توجه قرار گیرد. همچنین در بند «۱۹» سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی بر شفاف سازی اقتصاد و سالم سازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیتها و زمینههای فسادزا در حوزههای پولی، تجاری، ارزی تاکید شده است. همچنین نمایندگان مجلس شورای اسلامی در قوانینی مانند ماده «۱۳» قانون خروج غیرتورمی از رکود، بند «ح» ماده «۴» قانون برنامه ششم توسعه و بودجههای سنواتی بر اولویت دادن به مکانیزم معاملاتی بورس انرژی در معاملات حاملهای انرژی تاکید داشتهاند که نشاندهنده عزم جدی برای توسعه این بخش بوده و تکلیف بورس انرژی و مجموعه وزارتخانههای ذیربط به عنوان مجریان سیاستهای کلان نظام و قوانین و مقررات بالادستی را سنگین و بااهمیت جلوه میدهد.
مزیتهای بورس انرژی، باید به دو گونه مختلف مورد بحث قرار گیرد؛ مزیتهای مرسوم آن و دیگری مزیتهای بالقوهای که در شرایط خاص فعلی در جهان امکان بروز و ظهور پیدا کرده است. اول آنکه این بازار در ادبیات روز جهانی از مولفههای مثبت بسیاری برخوردار بوده که بارها به آن اشاره شده است؛ همچون شفافیت، کاهش هزینههای دادوستد، فاصله گرفتن از انحصار و مشارکت بخش خصوصی در فرآیندهایی مانند امکان استفاده از ابزارهای مالی و تبدیل کالا به اوراق که از جمله مزیتهای مرسوم این بازار است. نکته مهم آنکه به نظر میرسد برخی از تصمیمسازان اقتصادی اخیرا اهتمام پیشین خود را به سازوکار بورس انرژی از دست داده یا از آشنایی کمتری با مزیتهای آن برخوردار هستند. این نگرانی در صورت وجود میتواند در فرآیندهای تصمیمسازی بسیار خطرناک جلوه کند؛ زیرا با شناخت کمتر، تصمیمات محدودتری اتخاذ خواهد شد که در نهایت منافع جمع را تحتتاثیر قرار میدهد. امید است مسوولان فعلی نسبت به واقعیتهای بورس انرژی، اقدامات پیشین و توانمندیهای بالقوه و بالفعل آن اشراف بیشتری پیدا کرده و از همه مهمتر از تجربیات پیشین بهره ببرند؛ زیرا برای هر تجربهای هزینههای بسیاری به کار گرفته شده است. کارنامه عملکرد بورس انرژی در روزهای سخت تحریمها به قدری برجسته است که نمیتوان احتمال داد مدیران با اینسازوکار و کارنامه عملیاتی و تجربیات آن آشنا باشند و این بازوی معاملاتی را کنار بگذارند.
بهجرات میتوان گفت، هیچ کشوری همچون ایران با تحریمهای چندلایه و شرایط اعمال و اجرای آن آشنا نیست. این در حالی است که بخش مهمی از دور زدن تحریمها توسط بخش خصوصی و حتی نیمهدولتی صورت گرفته که هماکنون پس از تعدیل آنها میتوان بیشتر در این خصوص صحبت کرد. به عبارت سادهتر، دخالت دادن بخش خصوصی به معنای آن است که امکان دور زدن تحریمها سادهتر بوده و توقف محمولهها با دشواری بیشتری صورت میگیرد، این در حالی است که تخلیه و بارگیری محمولهها یکی از مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
همان گونه که ایران به تحریم غرب علیه ونزوئلا پایبند نبود، به تحریم غرب علیه روسیه نیز پایبند نخواهد بود. این مطلب در شرایطی که همکاریهای ایران و روسیه فراتر از مناسبات مرسوم اقتصادی در جهان است، میتواند نقطه مثبت بسیار مهمی برای کشورمان به شمار برود؛ زیرا منابع عظیم نفت و کالاهای مختلف این کشور استعداد بزرگی برای رونقبخشی از اقتصاد ایران به همراه خواهد داشت. اینکه تجربه بخش خصوصی در دور زدن تحریمها، آنهم در قیمتهای بالای فعلی چه میزان به کار گرفته شود، به زیرساختهایی نیاز دارد که میتواند در بورس انرژی با سهامداری بخش خصوصی واقعی تدارک دیده شود. فراموش نخواهد شد که بزرگترین محمولههای بنزین صادراتی ایران به اقصینقاط جهان همچون کشورهایی که کمتر کسی فکر آن را میکند، از بورس انرژی ایران صادر شده، نشان میدهد که مزیتهای بزرگ در دل این بازار رسمی با مالکیت بخش خصوصی وجود دارد که در برهه فعلی بهشدت کارآ خواهد بود. در این خصوص تنها یک پیشنهاد ساده را میتوان مطرح کرد، آن هم این نکته که به بخش خصوصی واقعی در بستر بورس انرژی به عنوان یک بازار شفاف اختیار عمل داده شود تا بهسادگی در معاملات ایفای نقش کرده و از مزیتهای پیشرو در تحریم غرب علیه روسیه برخوردار شود. این مطلب در نگاه اول اندکی دشوار به نظر میرسد؛ ولی بهجرات میتوان گفت کمتر کسی در جهان همچون تجار ایرانی بتوانند از عهده آن بربیایند؛ آن هم در شرایطی که شرایط روز جهانی از برتری نسبی تقاضا بر عرضه حکایت دارد؛ بنابراین فروش محمولهها به قیمتهای فعلی حتی با تخفیف منطقی چیزی از جذابیتهای آن کم نمیکند.
در نهایت میتوان گفت بورس انرژی به عنوان سلاح استراتژیک نفتی ایران، ابزاری نیست که تنها در روزهای سخت تحریم به کار رود، بلکه در صورت تعدیل تحریمها فضا برای ایفای نقش آن بیش از گذشته فراهم خواهد بود. نکته دیگر آنکه در صورت اجرایی شدن تحریمها علیه روسیه، باز هم میتوان به استفاده از این ابزار معاملاتی به گونهای دیگر خوشبین بود؛ آن هم در شرایطی که بخش خصوصی از امکان استفاده گستردهای از ابزار بورس انرژی در این شرایط خاص برخوردار است.
منبع: دنیای اقتصاد