به گزارش میمتالز، بخش اول، مسائل سیاسی و رویارویی کلیات اقتصاد با سیاست کشورهای غربی علیه تهران است که فقط ترس را بر بازار حاکم میکند و موتور پیشران تورم را به حرکت درمیآورد. این بخش، در کوتاهمدت باعث توقف بازارسرمایه و در بلندمدت، موجب حرکت پرقدرت شاخص به سمت اهداف دستنیافتنی میشود. بخش دوم، مقابله بازارسرمایه با غول داراییها و دلالان داخلی است که در حال حاضر، در گروه خودرو و معاملات بلوکی بهوضوح قابل رؤیت است. مدتی است این جریان، مقابل بازارسرمایه قرار گرفته و نگاهی غریب به این بازار دارد؛ ولی به عقیده بنده، در آیندهای نهچندان دور، شاهد همگرایی این جریان با بازارسرمایه خواهیم بود. بخش سوم، پیشبینی نرخ ارز است که در حال حاضر، با توجه به رشد قیمت دلار و فاصلهگرفتن از ارز نیمایی چالشهایی را پیشروی فعالان بازارسرمایه میگذارد.
فارغ از اینکه در فصل آینده، قیمت ارز چه اعدادی را در فردوسی و نیما میبیند، دو سناریوی محتمل پیشروی فعالان بازارسرمایه قرار دارد. سناریوی اول، رشد فزاینده دلار آزاد در فصل آینده است؛ چرا که ارتباط مثبتی در اقتصاد ندارد، ولی باعث حرکت بازار به سمت اهداف بالاتر در بلندمدت و میانمدت است. سناریوی دوم، رشد دلار نیماست. نزدیک شدن آن به فردوسی یا برعکس پایین آمدن فردوسی و نزدیک شدن به نیما به طور مستقیم در صورتهای مالی شرکتها، بهخصوص سهام دلاری تاثیر مستقیم دارد و میتواند بازار سرمایه میتواند داشته باشد. در مجموع، بازارسرمایه در حال حاضر، پرپتانسیلترین بازار است؛ فقط نمیتوانیم این پتانسیل را در ظرف زمان تعریف کنیم و باتوجه به سیاستهای مالیاتی دولت و جمعآوری پولهای سرگردان، بانکمرکزی میتواند از بازارسرمایه بهعنوان ابزاری برای کنترل جریانهای نقدینگی استفاده کند و اینبار به جای تامین کسری بودجه از بازارسرمایه، میتواند از این بازار بهعنوان ابزاری برای کنترل نرخ ارز استفاده کند. از دیدگاه بنده، تنها راه ممکن، حمایت تمامقد از بازارسرمایه است و دیر یا زود، شاهد انفجار مجدد در این بازار خواهیم بود.
منبع: دنیای اقتصاد