به گزارش میمتالز، عباس شاکری عضو هیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان در نشست شاخه اقتصاد فرهنگستان علوم در خصوص ارز ترجیحی گفت: در گذشته بحثهایی مطرح میشد که ارز ترجیحی را برده اند و با آن رانت ایجاد کرده و در نهایت به دست مصرف کننده نرسیده است. اگر اینطور بود که شما نباید یک ساعت هم درنگ میکردید و طبق ادعاهای آقایان حالا که این ارز ترجیحی حذف شد نباید کالاها گران میشدن و لزومی نداشت یارانه نقدی بدهند ضمن اینکه باید توجه داشت مرغداری که میخواهد خوراک و محصول خود را با کامیون توزیع کند، کرایهای که باید بپردازد ۸ برابر شده و دستمزد کارگر آن بیشتر شده است، ولی اگر آن ادعاها صحیح بود نباید ما مشکلی میداشتیم و از طرفی وضعیت پایه پولی هم بهتر شود. متاسفانه میبینیم صدر تا ذیل محافل کشور الان درباره نقدینگی صحبت میکنند. در آمریکا، کشورهای یورو و ژاپن از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ رشد شدید نقدینگی داشته اند، اما افزایش قیمتها در این مناطق مشخص است البته این به خاطر است که آنها ضریب فزایندگی خود را کاهش داده اند که در کشور ما همزمان این ضریب افزایش یافته است. از طرفی میگویند کسری بودجه کشور مساله است. هم نقدینگی و هم کسری بودجه متغیرهای بدی هستند، اما اینها مسائلی هستند که به بحرانها ربطی ندارند.
وی افزود: از یک زاویه دیگر میتوان به مساله نگاه کرد و آن این است که ما باید بپرسیم که چرا رشد شما در یک دهه منفی بوده است؟ چرا در سی سال اخیر مرتب رشد نقدینگی بالا داشته اید؟ چرا تورم در اقتصاد ما ماندگار شده است؟ چه اتفاقی افتاده است؟ چرا در کشورهایی که درگیر جنگ بوده اند، چنین تجربهای در افزایش چند برابری نرخ ارز وجود نداشته است؟ نرخ چند برابری ارز را مفروض میگیریم و بر اساس آن یارانه تعریف میکنیم. این اقتصاد چه بر سرش آمده که گرفتار این وضعیت شده است؟ دانشگاهها باید به این سوال بپردازند. برای تعیین نرخ ارز نظریههایی از جمله نظریه پولی و نظریه تورمی وجود دارد. طبق آنچه که ما در اقتصاد خرد پایه خوانده ایم، ما در مورد ارز بازار رقابتی عمیق نداریم، چون از سال ۱۳۵۲ تا کنون ما یا مازاد داشته ایم یا کسری! از طرفی باید عوامل زیاد عرضه کننده ارز داشته باشیم که نداریم، زیرا عمده ارز ما حاصل فروش نفت، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی است. مساله دیگر این است که در سی سال گذشته سیاستها و اولویتهای ارزی اتخاذ شده از سوی مسئولان ما از ۵۰ مورد عبور کرده است، خوب اگر بازار رقابتی داشتیم نیازی نبود هرروز یک دستورالعمل صادر کنیم.
شاکری خاطر نشان کرد: در شرایطی که اقتصاد میخواهد از این ناحیه بی ثبات شود میتوانید آن را مدیریت کنید. طرف تقاضای بازار نشان میدهد که به محض احساس کمبود در بازار ارز، سوداگریهای عظیم بیشتر از تقاضاهای معاملاتی هجوم میاورد. صورت حساب موسسات مالی و بانکها به طور رسمی نشان میدهد که از ناحیه خرید و فروش ارز سود شناسایی میکنند. جالب است که اینها در چنین شرایطی نرخی که توسط سوداگران تعیین میشود به رسمیت میشناسند. کدام آموخته علمی ما اجازه میدهد چنین کاری کنیم؟ در روزهای گذشته شایعه شد مذاکرات کند شده است لذا دیدید که نرخ ارز افزایش یافت. این به رویه تبدیل شده است!
این استاد دانشگاه با اشاره به نظریه پولی تعیین نرخ ارز گفت: نقدینگی ما نسبت به سال ۱۳۵۷، ۱۳ هزار و سیصد و چهل و هشت برابر شده است، اما شاخص قیمت مصرف کننده ۲ هزار برابر شده است و تولید ناخالص ملی حقیقی ۱.۹۴ برابر شده است یعنی اگر نظریه پولی را بپذیریم، نقدینگی افزایش تورم ۶۷۰۰ برابری را پوشش دهد درحالی که شاخص مصرف کننده ۲ هزار برابر بوده است. ارز از ۷ تومان به ۳۲ هزار تومان رسیده، یعنی ۴۵۰۰ برابر شده است. خود دلار آمریکا الان برابر با ۲۵ سنت دلار در سال ۱۳۵۷ است یعنی نرخ ارز ما ۱۸ هزار برابر شده است در حالیکه نقدینگی که میتوانسته تورم را پشتیبانی کند ۶۷۰۰ برابر بوده است. بحث بر سر این است که با نظریه پولی این را چگونه توجیه میکنید؟ میگفتند رشد، تورم و صادرات در اثر این کارها افزایش میابد. آیا رشد رخ داد؟ در جهش ارزی سال ۹۱ شما از رکود خارج نشدید، در سال ۹۵ با رشد ۱۲.۵ درصدی که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به نفت بوده، رشد نداشته اید. این کارها برای شما آبرو میآورد؟
وی افزود: سال ۸۹ بر اساس قیمت فوب خلیج فارس یارانه حامل انرژی را حذف کردند. در سال ۹۱ نرخ ارز سه برابر میشود و در سال ۹۲ میگویید ما باز به مردم یارانه میدهیم. در سال ۹۶ مجددا بعد از جهش نرخ ارز گفتند ما سالی چندصد هزار میلیارد یارانه میدهیم. در سال ۹۸ آن را حذف کردند و بازهم نرخ ارز جهش کرد به صورتی که دیگر نمیشود یارانهای که میگویند را شمرد. شما میخواهید با این مارپیچ خطرناک چکار کنید؟ باید از این مارپیچ بیرون بیایند تا در خصوص رفاه و معیشت مردم گامی بردارند. طبقات پایین و میانی جامعه از این بی ثباتیها آسیبهای جدی میبینند؛ بنابراین اینکه ما معلولها را جای علت جا میزنیم و میگوییم نقدینگی عامل تورم است. نقدینگی بد است، اما در سال ۸۵ و ۸۱ هم همین مقدار نقدینگی بالا رفته بود چرا این اتفاقها رخ نداد؟ نقدینگی و تورم تماما معلول جهشهای مکرر ارزی است. تو وعده دادهای که با این کارها رشد و صادرات را افزایش میدهی، اما رشد را منکوب کردهای و صادرات نفت و پتروشیمی است. آیا شما کالایهای تک صادر میکنید؟ فکری بکنید که از این مارپیچ بیایید بیرون چراکه بعد از این باید سراغ بنزین بروید و باز بگویید قیمت در فلان کشور اینقدر است و باید اینجا هم انقدر باشد تا قاچاق نشود. آنوقت باز مجبور میشوید یارانه نقدی بدهید و سپس نرخ ارز بالا برود.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه در پایان گفت: باید برای ناترازیها فکری کرد. نا ترازی معلول همین سیاستها است، اما از همین استفاده میکنند برای تصویب سیاستهای مشابه بعدی است. شما با تورمهای پیاپی صندوقهای بازنشستگی را نابود میکنید. بی ثباتی نقدینگی و بی ثباتی قیمتها همه معلول متغیر کلیدی نرخ ارز است. کدام کشور چنین سیاستی اتخاذ میکند؟ این سیاستها شما را خلاص نمیکند و بازهم تکرار میشود.