به گزارش میمتالز، به طور نمونه برخلاف کشور ما، در کشورهای توسعهیافته تیغه چینی با ملاتی انجام میشود که مقاومت خیلی بالایی نداشته باشد، چرا که در زلزله و تخریب احتمالی به خاطر چسبندگی و مقاومت بالاتر، ریزش آوار دیوار به صورت قطعات بزرگ خواهد بود که احتمال مرگ و میر را به شدت افزایش میدهد. اما چنانچه در پلاستر (ملات) مورد استفاده، از سیمان بنایی به جای سیمان پرتلند استفاده شود، قسمتهای مختلف تیغه دچار شکست میشود و طبیعی است که آوارها سبکتر باشند. البته طبیعی است که در مواردی همچون بتن ریزی نباید از سیمانهای آمیخته استفاده کنیم و سیمان پرتلند کارآیی بالاتری دارد.
در کشور ما به دلیل ارزانی بیش از حد، از سیمان تیپ یا پرتلند استفاده میشود که استفاده نابجا از این ماده معدنی با صرف انرژی بالا، به نوعی حیف و میل منابع باارزش ملی است. در کشور چین بر اساس شاخص «کلینکر فاکتور» میزان مواد افزودنی به کلینکر به عنوان ماده اصلی سیمان، ۳۵ تا ۴۰درصد است چرا که تولید کلینکرعلاوه بر آلودگی زیست محیطی، انرژی بالاتری مصرف میکند و از طرفی برای کارفرما گران تمام میشود، در حالی که این عدد در ایران ۵درصد است و در واقع ۹۵درصد سیمان از کلینکر تشکیل شده است؛ بنابراین علاوه بر نگاه نادرست مهندسی به سیمان، ارزانی بیرویه علت عمده استفاده از سیمانهای پرتلند است. امروزه حدود ۱۰۰ نوع سیمان در دنیا وجود دارد، اما در ایران حداکثر ۱۵ نوع سیمان تولید میشود. با این وجود مدیران کارخانههای سیمان کاملا به مباحث تحقیق و توسعه آگاهی دارند، اما مساله این است که بنیه مالی برای تولید سیمانهای جدید را ندارند. به این معنا که با توجه به ارزانی سیمان، کارخانهها سود بسیار اندکی دارند و حتی اگر نگاهی به سودهای تقسیمی سیمانیها در بورس بیندازید، مشخص میشود که هر سهم سیمانی کارخانهها که در بازار با قیمت ۲هزار تومان خرید و فروش میشود، سالانه ۱۰ تومان به ازای هر سهم سود تقسیم میکند. این در حالی است که استهلاک تعیین شده در بررسی سود و زیان شرکت، متناسب با ارزش روز کارخانه نیست و آنچه در صورتهای مالی شرکتها ثبت شده بر اساس ارزش داراییهای ۲۰ سال پیش است. به طور نمونه صورتهای مالی یکی از کارخانههای سیمان سال ۹۹، ۷۰میلیارد تومان سود نشان میداد، اما در سال ۱۴۰۰، ۶۵میلیارد هزینه تعمیرات داشت. در حالی که کارخانهها سالانه نیاز به دو بار تعمیرات اساسی دارند؛ بنابراین عملا پولی برای تحقیق و توسعه و همچنین سرمایهگذاری برای تولید سیمانهای جدید وجود ندارد. برای مثال ما دانش فنی سیمانی را داریم که در ۱ ساعت به مقاومت ۲۸ روز میرسد، در سرمای صفر درجه امکان بتنریزی بدون ضد یخ و بدون تاخیر در رشد مقاومتها را دارد، انرژی مصرفی و دمای پخت آن پایینتر از سیمان پرتلند است، تقریبا انتشار دی اکسید کربن آن تنها مربوط به سوخت مصرفی است یعنی حدود ۱۰درصد سیمان پرتلند. از طرفی کاملا منابع آن در ایران موجود است و با قیمتهای جهانی از سیمان پرتلند ارزانتر است، اما در مقایسه با قیمت سیمان پرتلند صرفه اقتصادی ندارد. در حال حاضر شاهد نوعی تضاد منافع بین سازندگان واحدهای مسکونی و فعالان حوزههای عمرانی با صنعت سیمان هستیم؛ هر زمانی در طول یک سال اخیر سیمان در بورس کالا به اندازه ۵۰هزار تومان در هر تن افزایش قیمت داشته، بلافاصله برخی معترض شده اند که هزینههای ساخت افزایش شدید داشته است. یکی از مسوولان انبوهسازان عنوان کرده بود که با افزایش قیمتهای اخیر سیمان، هزینههای ساخت ۱۰درصد افزایش داشته است در حالی که سهم سیمان از هزینههای ساخت کمتر از ۳درصد است و با احتساب افزایش ۲۵درصدی قیمت سیمان، کمتر از یکدرصد قیمتهای ساخت افزایش مییابد؛ در واقع یک دهم ادعای فوق. متاسفانه مسوولان هم، چون نگران بازار مسکن هستند، صنعت را تحت فشار قرار میدهند. قطعا با وجود این روند تورم و افزایش هزینههای انرژی در ۱۰ سال آینده بسیاری از کارخانههای سیمان تعطیل میشوند و این اتفاق منجر به کمبود سیمان وافزایش قیمتها میشود.
اعتقاد دارم اگر تصمیمگیران قیمت انرژی را برای کارخانهها تا حدودی واقعی کنند و قیمتگذاری را کنار بگذارند، شرکتها میتوانند خودشان را از نظر بهرهوری و بهینه سازی مدیریت کنند، اما با شرایط امروز، برنامههایی از این دست و تولید سیمانهای جدید توجیه ندارد و فقط باید با تمام ظرفیت تولید کنند تا هزینههای سربار کاهش پیدا کند. چندی پیش سازمان برنامه و بودجه از شرکت ما «فن آور آریا آژند» به عنوان یک شرکت دانشبنیان درخواست کرد که با توجه به اینکه محصولات تان مصرف انرژی اندکی دارد و دولت برای تامین انرژی صنعت سیمان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند، فعالیت تان را توسعه دهید، اما واقعیت این است که با این وضعیت بازار کشش توسعه ندارد، چون سیمان پرتلند ارزان به میزان فراوان در بازار وجود دارد و از طرفی موضوعات محیطزیستی و دوام برای سازندهای که دنبال ساختن آپارتمان و فروش سریع است، معنا ندارد. معتقدم چنانچه نهادهای مسوول ضمن عدمدخالت در قیمتگذاری سیمان، در رابطه با هزینه و میزان اعطای گاز و برق صنعت سیمان تجدید نظر کنند، صنعت سیمان کاهش را پیدا میکند. کما اینکه اغلب تولید کنندهها هم خواهان کاهش یارانه انرژی به شرط حذف قیمتگذاری دستوری (قیمتگذاری در بورس کالا هم با قیمتگذاری دستوری گذشته تفاوت چندانی ندارد) هستند. در این صورت بی شک مردم هم به این سمت خواهند رفت. دولت سالانه با قیمتهای جهانی اخیر بیش از ۱۰میلیارد دلار یارانه برق و گاز به صنعت سیمان پرداخت میکند و تغییر سیاستهای انرژی در رابطه با صنعت سیمان، علاوه بر نجات این صنعت، میتواند کمک شایانی برای دولت باشد. در پایان ذکر این مطلب ضروری است که به عنوان یکی از شرکتهای دانشبنیان که سیمان ژئوپلیمری، سرباره ای، سیمان آلکالی اکتیویتد و... تولید میکنیم میتوان گفت مساله تنوع تولید سیمان در کشور ما با چالشهای بسیاری مواجه است.
منبع: دنیای اقتصاد