به گزارش میمتالز، در مورد صنایع کوچک یا صنایع خُرد، تعریفهای مختلفی ارائه میشود. صنایع معمولا از نظر تعداد کارکنان، سرمایه، دارایی کل، حجم فروش و ظرفیت تولید دستهبندی میشوند که در این بین معمولا تعداد کارکنان صنایع کوچک کمتر از ۵۰ نفر تعریف میشود.
اولین خصوصیت این صنایع متعلق بودن آن به بخش خصوصی است. این یعنی بسیاری از صنایع کوچک با سرمایهگذاریهای پایین شکل گرفتهاند و به همین علت است که بدنهای مردمی دارند.
نکته دوم اینکه با توجه به دولتی نبودن این صنایع، بهرهوری در شرکتهای کوچک میتواند بالاتر از میزان بهرهوری در شرکتهای دولتی باشد چرا که سرمایهگذاران بخش خصوصی به خاطر محدود بودن منابع مالی به بهرهوری و اثرگذاری توجه بیشتری میکنند. علاوه براین به خاطر محدود بودن ساختار سازمان، در صنایع کوچک شاهد چابکی بیشتری هستیم که همین موضوع باعث اثرگذاری بیشتر این صنایع در صنعت کشور میشود.
نکته دیگر نیاز متقابل صنایع کوچک و بزرگ به یکدیگر است. از طرفی صنایع کوچک برای بقا نیاز به گردش مالی دارند که بخش زیادی از این گردش مالی میتواند در ارتباط با صنایع بزرگ تأمین شود. از سوی دیگر صنایع بزرگ نیز احتیاج زیادی به صنایع کوچک دارند چرا که این صنایع نیازهای متعددی دارند و در عمل خودشان توانایی برای تأمین یک به یک این نیازها ندارند. به همین خاطر است که رابطه و تعامل دو سویه صنایع کوچک و بزرگ در مجموع میتواند باعث رشد اقتصاد و صنعت کشورها شود.
صنعت فولاد یکی از صنایع پیشران در اقتصاد بسیاری از کشورها بوده و در ایران نیز میتواند به عنوان صنعتی پیشتاز در تحقق اقتصاد غیر نفتی محسوب شود. همچنین این صنعت در دستهبندی صنایع به عنوان صنعتی مادر تلقی شده و تأمینکننده نیاز صنایع پایین دستی زیادی است. در نتیجه صنعت فولاد یکی از صنایع مهم و استراتژیک کشور به شمار میرود که البته این صنعت به خاطر تنوع زنجیره تولید فولاد گسترهای وسیع از موضوعات را در خود گنجانده است.
از اکتشاف گرفته تا استخراج، فرآوری، حملونقل، ریختهگری، نورد و... همه قسمتهایی از صنعت فولاد هستند که در جای جای این صنعت، صنایع کوچک میتوانند نقشی تعیینکننده داشته باشند. هر چند صنایع فولادی میتوانند در همه ارکان این صنعت سرمایهگذاری کرده و خود نیز در اداره آن متولی باشند، ولی به نظر میرسد به خاطر مزایایی همچون بهرهوری، تلاش برای کاهش بیش از پیش هزینهها و ... که صنایع کوچک از آن برخوردار هستند و به آن معتقدند ورود صنایع کوچک به سرمایهگذاری، متولیگری، بهرهبرداری، پیمانکاری و بسیاری دیگر از انواع دیگر همکاری به فراخور موضوع، نیاز و تخصصشان میتواند از کار صنعت فولاد گرهگشایی کند.
صنعت فولاد امروز با گلوگاههای مختلفی نظیر تحریم، محدودیت در انرژی، محدودیت در حملونقل، تأمین پایدار مواد اولیه، محدودیت در بعضی از ارکان زنجیره تولید و... روبرو است که صنایع کوچک در این بین میتوانند نقشی کلیدی را برای حل مشکلات و نارساییها بازی کنند.
فولادسازی در کشور چین یکی از صنایعی است که بخشی از درآمدهای اقتصاد این کشور را با فروش داخلی و خارجی تأمین میکند. در زنجیره تولید فولاد، چین شرکتهایی که سنگآهن را در فرایند معدنکاری، یعنی اکتشاف، استخراج و فراوری تأمین میکنند و از شرکتهای خارجی به چین میرسانند تا شرکتهای کوچک نوردکار، بسیار در افزایش ظرفیت تولید فولاد این کشور و جلوگیری از خامفروشی فولاد تأثیرگذار بودهاند.
هند نیز به عنوان یکی از فولادسازان بزرگ دنیا از این قاعده مستثنی نیست و توانسته کشور خود در عرصه فولادسازی در دنیا مطرح کند. این کشور قصد دارد در ۸ سال آینده ظرفیت تولید فولاد خود را از ۱۲۰ میلیون تن به ۲۴۰ میلیون تن تبدیل کند که طبق گفته سیاستگذاران فولاد هند، این کشور، هم برای ایجاد این میزان از ظرفیت و هم برای تولید تا سقف ۲۴۰ میلیون تن، روی ظرفیت صنایع کوچک، حساب ویژهای را باز کرده است.
در مجموع با استفاده از الگوهای جهانی و تجربیات داخلی در این حوزه میتوان دریافت که صنایع کوچک میتوانند نقش بهسزایی را در گسترش فعالیتهای صنعت فولاد کشور، چه در توسعه برای ایجاد ظرفیتهای جدید و چه در استفاده حداکثری از ظرفیتهای موجود ایفا کنند. به نظر میرسد امروز صنایع کوچک بیش از هر چیز نیازمند توجه مسئولین و صنایع بزرگ است تا با بازسازی خود، بتوانند خود را برای عمل به منویات رهبری برای تحقق شعار سال و جهش تولید در کشور در عرصه جهاد اقتصادی و رسیدن به ظرفیت مفروض در افق ۱۴۰۴ آماده کنند.
محمدجواد قائدی