به گزارش میمتالز، فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان در یک نشست مجازی با موضوع «اقتصاد دانش بنیان و توسعه ملی» با بیان اینکه دانش بنیان شدن چیزی نیست که یکباره در تاریخ بشر رخ داده باشد، گفت: توسعه به مثابه اقدامهای مشخص، دگرگونیهای اعتلا بخش و نتایج معین است. در کلیترین و عامترین تلقی از توسعه به مثابه فرایندهای اعتلا بخش، میتوان آن را دگرگونیهای معطوف به هم راستاسازی منافع فردی و جمعی و همچنین فرآیندهای هم راستاساز ملاحظات کوتاه مدت و بلند مدت دانست. ما باید ساز و کارهایی پیدا کنیم که افراد در خدمت منافع جمعی هم قرار بگیرند. چنین امری با علم محوری و تولید محوری تضمین میشود.
وی افزود: قابلیت کاربست این داناییها به ظرفیتها و کیفیت نهادهای جامعه بستگی دارد. اگر دانایان منزوی شوند و هزینه فرصت کسب دانایی بالا برود، دولتها خود و مردم را از نتایج آن محروم میکند. پس اگر توسعه میخواهید باید قبول کنید که علم در فرآیندهای تصمیم گیری، تخصیص منابع و نظم بخشی به حیات جمعی فصل الخطاب باشد. آن اختراعات و اکتشافاتی که اروپا را برای چند سال به قدرت مطلقه جهان تبدیل کرد، بیش از هزار سال قبلتر توسط چینیها کشف شده بود، اما حکومت جاهل چین در آن زمان تصور میکرد که اگر راه برای دستیابی به این داناییها باز شود، سلطه حکومت در همه شئون زندگی مردم چین کاهش پیدا میکند بنابراین راه را بستند و هزار سال را در فقر و فلاکت گذراندند پس ببینید انتخابهای تاریخی به ما میگوید اگر خواستید هر موضوعی از جمله دانایی محوری را بفهمید، باید سوابق تاریخی آن را بنگرید.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه در ادامه با اشاره به آثار تولید محوری در کنار علم محوری بیان کرد: برای اینکه ببینید چه خاکی بر سر ما شده ببینید که پاداشهایی که نصیب تولیدکنندگان میشود بیشتر است یا پاداشی که به مفت خوارها و رانت خوارها میدهند؟ آیا کسی میداند که همین الان مالیات بر صنعت شش برابر مالیات ساختمان و مستغلات است؟ یعنی اگر شما به سوداگری در این زمینه بپردازید، یک سوبسید بالغ بر ۸۵ درصدی در مقایسه با تولید میگیرید. سهم سود پرداختی به سپردههای بلند مدت از GDP از سهم تولید صنعتی و کشاورزی بالاتر است. من خیلی متاسفم که در تبلیغات جمعی این نکات تمدن ساز و آبروساز را زیر ذره بین قرار نمیدهند که چرا همه متفکران توسعه، نقطه عزیمت علم و فناوری را بر بنگاههای تولیدی صنعتی میگذرانند؟ چون بنگاههای تولیدی بزرگترین کانون انباشت دانایی و بزرگترین متقاضی داناییهای جدید هستند.
وی با بیان اینکه دانش بنیان شدن یک لوازمی دارد، گفت: شما با دلال پروری نمیتوانید دانش بنیان شوید. دانش بنیانی با یک اصلاحات بنیادی همراه است و در غیاب آنها رخ نمیدهد. دادههای رسمی میگوید تعداد واحدهای صنفی توزیعی ۶ برابر واحدهای صنفی تولیدی است. شما نمیتوانید با این شیوه کسب و کار و آن شیوه بانکداری دانش بنیان شوید. چه کسی باور میکند که ما ادعای دانش بنیانی داریم، اما در مجلس و دولت هیچ التزامی درباره کارکرد علم ارائه نشده است؟ گزارشهای رسمی میگوید از ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۰ حدود ۳۵۰ میلیارد دلار دارایی بین نسلی خود را تحت عنوان کنترل نرخ ارز دود کرده ایم که با لحاظ کردن از دست رفتن ۷۵ درصد از قدرت خرید دلار، میتوان گفت نرخ ارز ۱۸ هزار برابر شده است البته چقدر خدا رحم کرد که عزیزان میخواستند این نرخ را کنترل کنند وگرنه اگر میخواستند آن را رها کنند، چه اتفاقی رخ میداد!
مومنی خاطرنشان کرد: وقتی به جای تلاش برای نوشتن مقاله در خصوص بهره وری کل عوامل تولید، بهبود رابطه مبادله و بالا رفتن توان مقاومت برای نمایش دادن مقاله مینویسند، نتیجه این میشود که وقتی شاخص اندازه مقالههایی که به طور متوسط در ایران به ثبت یک اختراع جدید منجر میشود را بررسی میکنیم، میبینیم که در ایران ۱۶۷ برابر حوزه OECD مقاله داریم. ببینید چه هرز روی وحشتناکی به نام علم صوری و بدون کارکرد دنبال میکنیم. اگر این شاخص را با ژاپن مقایسه کنید آن ۱۶۷ برابر، به ۴۶۰ برابر میرسد. یعنی شما علم را به مثابه یک زینت توخالی در نظر میگیرید در حالیکه در آنجاهایی که توسعه صورت میگیرد، از بنگاههای صنعتی شروع میکنند لذا ما به جای ادا در آوردن باید با خودمان صادق باشیم.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه همچنین افزود: یکی از طنزهای تلخ این است که در دهه ۱۳۹۰ تعداد شرکتهای دانش بنیان بیش از ۱۰۰ برابر افزایش پیدا کرده، اما اندازه تولید سرانه کشور بیش از ۳۶ درصد سقوط کرده است. اگر در خانه کس است، همین یک حرف بس است. تمام فلاسفه علم میگویند علم و فناوری در جایی رشد میکند که سوالی یا مسئلهای وجود داشته باشد. اگر یک اختراع ابتدا در یک کشوری رخ میدهد به این خاطر است که آنجا تقاضایی برای این اختراع وجود داشته است لذا باید دید اگر حکومتی ادعای دانایی محوری میکند، چقدر تقاضا در آن وجود دارد، چون در اینجا بالاترین سطح مسئولیت با حکومت است.
وی با اشاره به اینکه قاعده گذاری روی حقوق مالکیت دانایی، بزرگترین معمای نهادی طول تاریخ بشر است، گفت: نظام تبلیغات رسمی به جای پرداختن به این مسائل به یک سری مسائل فاقد نسبت با جامعه میپردازد. دیوید لندز در کتاب ثروت و فقر ملل راجع به فراز و فرود تمدن اسلامی میگوید اساس ماجرای انحطاط در جوامع اسلامی این است که اینها نوآوریها را بدعت تلقی کردند سپس میگوید رمز عظمت و بالندگی تمدن اسلامی در سدههای ظهور خود این بود که قدرت هضم و برخورد متساهل با داناییهای جدید را داشتند همانطور که پیغمبر (ص) با سنتهای جاهلانه برخورد کردند. این برخورد بعمنای حذف و جذب نیست بلکه یک برخورد انتقادی و خلاق است. وقتیکه دانایی محوری یک نظام حیات جمعی است یعنی به همانگونه که به طرز سلوک، اندیشه، رواداری و میزان اخلاق ما وابسته است به صلاحیتهای حکومت نیز وابسته است یعنی تولید ابتدا به ساکن قادر به رقابت با فعالیتهای مفت خوارانه نیست؛ بنابراین حکومت است که یک نظام قاعده گذاری تعریف میکند که در آن هزینه فرصت فساد را بالا برده و تولید را تشویق میکند تا دانایی محوری امکان پذیر شود. متاسفانه محاسبات نشان میدهد که به جای تولید یک کالای معین، اگر آن را قاچاق یا از خارج وارد کنی، ۱۱ تا ۲۴ برابر بیشتر از تولید کننده سود میکنی در نتیجه از دل این مناسبات دانش بنیانی شدن بیرون نمیآید.
مومنی افزود: در تمام زمینهها سرنا را از دهن گشاد نواخته ایم. تولید را به محملی برای سودآوری فعالیتهای وارداتی و قاچاق تبدیل کرده ایم و به همین خاطر کمترین اهتمام به دانایی در فرآیندهای تولیدی ما مشاهده میشود. ما میدانیم در یک ساخت توسعه نیافته رانتی، معمولا ملاحظه کارترین دادهها منتشر میشود. با این قید صفحه ۵۰ سند ملی توسعهی بخش کشاورزی و منابع طبیعی در آغاز برنامه ۲۰ ساله دانش بنیان سازی ایران را ببینید، میگوید در دوره سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ از ۳.۵ میلیون نفر بهره بردار بخش کشاورزی، تنها برای ۳۵ هزار نفر فرصت مهیا شده که یک بار تحت پوشش آموزشهای مهارتی غیر رسمی قرار گرفته اند و میگویند اگر این روند ادامه پیدا کند ۱۰۰ سال زمان نیاز است تا کشاورزان ما یک بار تحت آموزش قرار بگیرند. تا زمانی که ما کشاورزی خود را مجهز به تولید فناورانه نکنیم، فقر، فلاکت و بحران خصیصه ذاتی کشور ما خواهد شد. عین این قضیه در یک گزارش رسمی دیگر آمده مبنی براینکه بیش از ۹۵ درصد بنگاههای صنعتی بزرگ مقیاس ایران اصلا واحدی به نام تحقیق و توسعه ندارند. حالا که کشاورزی و صنعت را رها کرده اید، مدام مقاله چاپ میکنید؟ نتیجه این کارها این است که هرکس که شرافت و صلاحیت بیشتری داشته باشد فشار معیشتی به او بیشتر است. اگر ما یک استراتژیستهایی داشته باشیم که به حکومتگران گرامی ما مشاوره دهند باید ذهن آنان را فعال کنند که چرا معلمان در این مملکت جدیترین و فراگیرترین قشر ناراضی شده اند؟ چرا بازنشستهها که ۳۰ سال عمر خود را گذاشته اند باید معترض شوند؟ اینها نتیجه پشت کردن به تولید است. یک روز تاخیر در فهم این قضیه یعنی تعمیق بحران.
وی خاطرنشان کرد: در دوره سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۶ گونههای متفاوت خام فروشی در ایران با جهشهای صادراتی وحشتناک روبرو شدند. در این دوره حجم صادرات محصولات پتروشیمی که خام فروشی بزک شده است، ۱۰ برابر، صدور آهن و فولاد خام ۱۷ برابر و صدور سنگ آهن ۳۹ برابر شده است.ای کاش دوستان اقتصادخوانده ما بگویند این ۳۹ برابر دیگر به معنی تغییرات چنددرصدی نیست و هر یک برابرش به معنی ۱۰۰ درصد افزایش است. به نام دانش بنیانی بی سابقهترین صنعت زدایی در تاریخ اقتصادی معاصر ایران اتفاق افتاده است. گزارش رسمی وزارت کار گفته است در ۸ ساله احمدی نژاد ۷ هزار کارگاه ورشکسته شده اند. دادههای سرشماری ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ حدود ۶۲۱ میلیارد دلار به اقتصاد ایران تزریق شده، اما خالص فرصتهای شغلی بخش صنعت منفی ۴۱۵ هزار نفر بوده است یعنی وقتی به سمت آن نمایش دادنهای ظاهری رفتیم، چنین ماجراهایی ایجاد شد تا جاییکه حتی نظام دانایی ما با مشارکت زدایی و امنیتی کردن به شدت دفرمه شد.
مومنی در پایان سخنان خود گفت: ما باید بپذیریم قبل از آنکه ما بهره وری بخش کشاورزی خود را بالا ببریم و قبل ازینکه به یک شکل معقول و یک حدنصاب حداقلی از این صنعتی شدن بدوی عبور نکنیم، نمیتوانیم دانش بنیان شویم. جامعه دانش بنیان، جامعه پس از قابلیتهای مربوط به تولید انبوه صنعتی است که ما هنوز در اوایل آن گرفتار هستیم. اگر واقعا قرار بود ما دانش بنیان شویم وزیر صنعت نباید میگفت که ما واردات همه چیز را از فلان تاریخ آزاد میکنیم. اینگونه میتوان از بانیان خیری که بحث دانش بنیانی را رونق بخشیدند سپاسگزاری کنیم لذا ما باید یک گزارشی از واقعیتهای موجود و مرحله کنونی توان تولیدی خود ارائه کنیم و از ارائه حرفهای دهن پر کن پرهیز کنیم، چون دیدیم آن کسانی که با این حرفها و نمایشها وزیر و وکیل شدند، چه ماجراهایی برای شان پدید آمد. در تمام این دورانی که ما شاهد جهش چین، کره، سنگاپور و ... بودیم، عدهای میگفتند اگر ما قابلیتهای خود را در استفاده از نرم افزار بالا ببریم دانش بنیان میشویم در حالیکه تمام کشورهای موفق قابلیتهای خود را در تولید سخت افزارهای مایکروالکترونیک قرار دادند و از طریق آن تقاضا برای نرم افزار را ایجاد کردند. من هشدار میدهم که این مناسبات ما را در معرض وابستگیهایی قرار میدهد که تزلزل و بی ثباتی را بسیار فراتر از آنچه که تا امروز تجربه کرده بودیم، مشاهده خواهیم کرد.