به گزارش میمتالز، زنجیره فولاد در سالهای اخیر به ویژه در بحث قیمت گذاری شاهد اختلافات بسیاری در حلقههای خود بوده است. از سویی دیگر توجه ویژه دولت به حلقه میانی و سهام داری آن در شرکتهای بزرگ این صنعت باب دیگری در این تقابل ایجاد کرد.
در این سالها بارها در خبرهای منتشر شده فولادیها سنگ آهنیها و نوردیها را به چالش کشیدند و در مقابل هم حلقههای یاد شده در رفتاری متقابل دست به نقد زدند. اما آن طور که شرایط نشان داد این نقدها هیچگاه مشکلی از زنجیره حل نکرد.
عدم توزیع مساوی قدرت در آن باعث شد تا حلقه بالادست یعنی سنگ آهن مهجور مانده و روز به روز با مشکلات بسیاری مواجه شود. این حلقه به دلیل تامین مواد اولیه حلقههای پایین دست در صادرات محدود شد و همین موضوع توانست بسیاری از معادن کوچک را از فعالیت خارج کند. اما صادرکنندگان شمش فولاد با فعالیت در بازارهای جهانی و ارز اورِی، توسعه هرچه بیشتر را برای خود رقم زدند. در این بین، اما نوردکاران نیز معتقد بودند مواد اولیه خود را با قیمتی بیش از قیمت صادراتی از فولادیها تهیه میکنند.
چنین دیدگاهی در کنار تصمیمهای گرفته شده از سوی وزارت صمت که گاها غیرکارشناسی و نادرست بود باعث شد توازن در زنجیره برهم خورده و زنگ خطر جدی برای تمامی فعالان این حوزه به صدا دربیاید. همانطور که امروز تولیدکنندگان فولاد نسبت به تامین سنگ آهن مورد نیاز خود نگران هستند و پیشنهاد واردات مواد اولیه به مرحله اجرایی شدن نزدیکتر میشود. درست در چنین زمانی بود که باید تعامل میان سنگ آهنیها و فولادیها بیش از قبل میشد تا با یافتن راهکاری درست بتوانند مشکلات را حل کنند.
در این زمینه جلساتی میان فعالان زنجیره برگزار شد تا با شناسایی گپهای موجود، راهکار را شناسایی کنند. آن طور مشخص است در اولین گام زنجیره فولاد به این نتیجه رسیده است که باید ادامه مسیر را در شورای مشورتی آهن و فولاد ادامه دهد. شورایی که قرار است فصل جدیدی از فعالیتهای خود را آغاز کند.
هرچند این شورا میتواند در سیاستگذاریها اثرگذار باشد، اما تجربه نشان داده وزارت صمت هرچند به دریافت نظرات کارشناسی علاقهمند است، اما در نهایت تصمیمی که خود میخواهد را اجرایی میکند. حال باید دید این شورا میتواند مشکلات موجود در این زمینه را حل کرده و نظرات کارشناسی را اجرایی میکند یا همچنان این ماجرا ادامه دارد.
اما تشکیل این شورا از بعد دیگری قابل بررسی است. در حال حاضر شرکتهای بزرگ معدنی و فولادی هردو به حوزههای یکدیگر وارد شده اند. فولادیها به سراغ خرید معدن رفته اند و سنگ آهنیها با تکمیل زنجیره ارزش واحدهای فولادی راه اندازی کرده اند.
درواقع امروز این شرکتها هر کدام منافع المشترک شده اند که در هر مسیری گام بردارند به نفعشان خواهد بود. چه به سراغ توسعه معادن بروند چه توسعه واحدهای فولادی. اما در این بین شرایط برای نوردیها کمی متفاوت است و به عنوان حلقههای پایانی زنجیره میتوانند دستخوش تصمیمات دو حلقه بالادستی خود شوند. از سویی دیگر با توجه به وزن بالای این دو حلقه در شورا، شاید تصمیمات خیلی مورد پسند نوردکاران نباشد که در آن صورت این تعامل شکلی نمایشی به خود میگیرد.
از سویی دیگر این احتمال هم وجود دارد که شرکتهای بزرگ حالا در کنار یکدیگر جمع شده به دنبال تعامل بیشتر هستند که باز در این بین باید دید تا چه اندازه به مسائل و مشکلات معادن کوچک و متوسط رسیدگی میشود.
هرچند این اتفاق بسیار مهم است، اما تا زمانی که نتواند در تصمیم گیریها اثر گذار شود نمیتوان آن را چندان موثر دانست.
منبع: تیتر ۲۰