به گزارش میمتالز، هدف گذاری تولید ۵۵ میلیون تن فولاد برای سال ۱۴۰۴، نیازمند افزایش تولید در حلقههای بالادستی یعنی آهن اسفنجی، گندله، کنسانتره و در نهایت افزایش استخراج سنگ آهن است.
درواقع کلید اصلی برای تحقق این هدف افزایش استخراج و توسعه اکتشافات است که حالا خود به یکی از چالشهای جدی زنجیره ارزش فولاد تبدیل شده است.
اما در چند سال اخیر دولت از سیاستی حمایت کرد که براساس آن معدنیها فولادی و فولادیها معدنی شدند.
تصمیمی که در گام اول به مذاق همه فعالان بخش خوش آمد. معدنیها با تکمیل زنجیره ارزش به سوددهی بیشتر دست پیدا کردند و توانستند به واسطه صادرات شمش در بازارهای جهانی نقش آفرینی داشته باشند.
با چنین برنامه ای، آنها نگرانی از بابت تامین مواد اولیه نداشتند، زیرا با در اختیار داشتن معادن و توسعه اکتشافات خیالشان از این جهت آسوده بود.
در سویی دیگر فولادیهایی بودند که براساس این سیاست وارد معدنکاری شدند و با ایجاد معاونت معادن به سراغ توسعه فعالیتهای خود در این زمینه رفتند.
البته نکته مهم در این بین نقد این برنامه از سوی برخی معدنیها بود. آنها معتقد بودند فولادیها نباید وارد بخش معدن شود، اما بدون شک با توسعه واحدهای فولادی در شرکتهای معدنی، توزیع ماده اولیه در بازار تحت تاثیر قرار میگیرد و تامین نیاز مجموعه در اولویت اول و تامین بازار در اولویت دوم قرار میگیرد. درواقع فولادیها به ناچار مجبور به توسعه فعالیتهای معدنی شدند.
از سویی دیگر ورود معدنیها به صنعت فولاد میتواند چالشهای این صنعت در حوزه تامین انرژی را بیشتر کند، زیرا حجم تقاضا نیز با افزایش همراه میشود.
درواقع این موضوع میتواند عمق چالشهای فولادیها را بیشتر کند، زیرا شرکتهایی که روزی معدنی بودند دیگر با عنوان شرکت معدنی و صنعتی فعالیت دارند. از سویی دیگر با ورود معدنیها به حوزه فولاد، رقابت در بازار داخلی و صادراتی سختتر میشود.
درواقع بخشی از رقبای فولادیها در بازارهای صادراتی، شرکتهای معدنی هستند که در راستای تکمیل زنجیره وارد این بخش شده اند و حالا تلاش میکنند سهم خود در بازارهای صادراتی را افزایش دهند.
از سویی دیگر با توسعه چنین سیاستی عملکرد زنجیرهای میتواند در بخش معدن توسعه پیدا کند در حالی که امروز شرکتهای بزرگ دنیا به سمت تشکیل کنسرسیومهایی پیش میروند که بتوانند هزینههای تولید را کاهش و در کنار آن هر بخش به صورت تخصصی در حوزه خود فعالیت داشته باشد. شاید در چنین شرایطی میزان بهره وری با افزایش مواجه میشود و میتوان شاهد سوددهی بیشتر مجموعهها بود.
اما در کنار موارد یاد شده که عمدتا به چالشهای این موضوع پرداخته بود، در اختیار داشتن منابع مواد اولیه میتواند در برنامه ریزی تولید محصول نهایی تاثیر به سزایی داشته باشد. به عنوان مثال امروز فولادیهایی که به بخش معدن ورود پیدا کرده اند، از بابت تامین بخشی از مواد اولیه خود آسوده و بر اساس همین موضوع برای تولید هدف گذاری میکنند.
از سویی دیگر معدنیهایی که وارد حوزه فولاد شده اند نیز باتوجه به افزایش درآمد به ویژه درآمد ارزی، میتوانند توسعه را در بخش معدن با سرعت پیش برده و با افزایش اکتشافات گامی مهم در راستای جبران عقب ماندگی در حوزه اکتشافات بردارند.
درواقع این تصمیم میتواند در کنار چالشهایی که به همراه دارد، دستاوردهای مثبتی برای بخش معدن و به دنبال آن صنعت فولاد داشته باشد.
اما لازمه این فعالیت برنامه ریزی برای توسعه متوازن خواهد بود تا توازن در زنجیره برهم نخورد. البته این موضوع نیازمند حمایت دولت هم خواهد بود که نباید از آن غافل شد.
منبع: تیتر ۲۰