تاریخ: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ ، ساعت ۰۰:۳۱
بازدید: ۱۳۹
کد خبر: ۲۸۴۷۳۶
سرویس خبر : معادن و مواد معدنی

راهکار‏‏‌های جهانی‏‏‌شدن معدنکاری ایرانی

‌می‌متالز - ظرفیت‌های موجود در بخش معدن و صنایع معدنی کشور این امکان را فراهم می‌کند تا شرکت‌های فعال در این حوزه در مسیرجهانی شدن گام بردارند.

به گزارش می‌متالز، افزایش میزان تولید، بهبود کیفیت محصولات و سرمایه انسانی متخصص؛ لازمه رسیدن به این هدف است. اما در کنار این‌ها اصولی برای مدیریت ابرشرکت‌های معدنی وجود دارد که در صورت عدم‌توجه به آنها، مسیر رسیدن به اهداف تعیین شده طولانی‌تر خواهد شد. اصولی که بزرگ‌ترین شرکت‌های معدنی و صنعتی جهان آن‌ها را رعایت کرده و به موفقیت‌های افسانه‌ای دست یافته اند، به هیچ وجه دور از دسترس و غیرقابل اجرا نیستند. همراهی دولت و تلاش بخش خصوصی این امکان را میسر خواهد کرد.

معادن و صنایع معدنی کشور هر سال در حال رشد و نمو هستند. تعداد شرکت‌ها و میزان تولیدات محصولات معدنی نسبت به ۱۰ سال گذشته به صورت چشمگیری افزایش یافته است. همین موضوع ایران را به یکی از مهم‌ترین کشور‌های دنیا در این صنایع تبدیل کرده است. حال باید این شرکت‌ها به فکر افزایش توان خود در تولید و بقا در بازار باشند تا تاثیر رشد آن‌ها در رشد اقتصادی ایران و همچنین قدرت نمایی کشور در عرصه جهانی نمود پیدا کند. سازمان‌های متعالی و پایدار در دنیا از اصولی تبعیت می‌کنند که اجرای آن‌ها دشوار نیست؛ اما نیاز به یک مدیریت واحد و تلاشگر دارد تا تمام اجزا را هماهنگ با یکدیگر برای رسیدن به هدف مشخص شده هدایت کند. در این مسیر موانع و چالش‌های بی شماری وجود دارد که می‌تواند هر شرکتی را ناامید یا از مسیر تعیین‌شده منحرف کند. شرکت‌های بزرگ معدنی و صنایع معدنی دنیا این موضوع را به درستی درک کرده و برای ایجاد ثبات در روند‌های شرکت برنامه ریزی کرده اند.

اصولی که باید شرکت‌ها به آن‌ها پایبند باشند، در بخش‌های مختلف سازمان تعریف می‌شود؛ از برنامه ریزی برای تولید تا ایجاد امنیت برای کارکنان. اما شرکت‌های ایرانی معمولا به این نکات توجه نمی‌کنند و با متد‌های سنتی مدیریت اقدام به سکانداری می‌کنند. همین موضوع باعث می‌شود تا باوجود پتانسیل‌های فراوان، منابع را هدر دهند و با بیشترین هزینه‌ها اقدام به تولید کنند. در این صورت بهره وری و کارآیی هر دو زیر سوال می‌روند. از آنجا که منابع موجود در کشور برای دولت و در واقع برای مردم است، هدررفت این منابع به معنی پایمال شدن حقوق و منافع مردم است. در این صورت لزوم و اهمیت اجرای اصول مدیریتی در این شرکت‌ها نمایان می‌شود. اصولی که باید رعایت شوند به تفکیک موضوع بیان می‌شوند.

برنامه‌ریزی بلندمدت با توجه به محدودیت‌ها

برنامه‌های تدوین‌شده در کشور همواره رویاپردازانه بوده است. هم برنامه‌های کلان کشور و هم برنامه شرکت‌های کوچک و بزرگ دولتی همواره این‌گونه بوده است. این نوع برنامه ریزی ممکن است انگیزه کارکنان را برای رسیدن به اهداف بزرگ افزایش دهد؛ اما معمولا رسیدن به این اهداف غیرممکن است. به همین دلیل اگر تولید از برنامه عقب بیفتد امکان جبران آن بسیار دشوار خواهد بود. همین امر به باور ناکارآمدی در کارکنان منجر خواهد شد. از طرف دیگر مدیریت مجموعه نیز خود و کارکنان را علت اصلی نرسیدن به برنامه‌ها خواهد دانست. در نتیجه عوامل روانی منفی تاثیر مخربی بر عملکرد شرکت‌ها خواهند داشت و استعداد و توانایی‌های مجموعه هیچ‌گاه شکوفا نخواهد شد. یکی از نکات مهم برای برنامه ریزی‌ها در نظر گرفتن محدودیت‌هاست. همواره باید محدودیت‌ها را باور کرده و آن‌ها را در برنامه‌ها دخیل کرد. نکات دیگری که بیان خواهد شد همگی باید در برنامه ریزی‌ها گنجانده شوند.

اهمیت زنجیره ارزش

شرکت‌های فعال در حوزه معدن و صنایع معدنی جزئی از یک زنجیره کامل هستند. تمام شرکت‌ها برای باقی ماندن در زنجیره و همچنین تقویت آن، باید بنا به مقتضیات، کمبود‌ها و مازاد آن تصمیم به تولید بگیرند. معمولا این نقش تنظیم گری را دولت بر عهده می‌گیرد و اقدام به ایجاد توازن در زنجیره می‌کند؛ اما شرکت‌ها نیز خود بنا به نیاز‌های پایین‌دست و توانایی‌های بالادست خود باید اقدام به تولید کنند. در نظر گرفتن منفعت زنجیره قطعا به سود تمامی فعالان این حوزه خواهد بود. این نکات ممکن است ظرفیت تولید دیگر شرکت‌ها باشد، میزان حامل‌های انرژی وارد شده به زنجیره یا حتی محدودیت‌های حمل‌ونقلی باشد.

اگر شرکتی بدون در نظر گرفتن این موارد اقدام به تولید کند ممکن است با کمبود حامل انرژی برای تولید مواجه شود، کمبود مواد اولیه را تجربه کند یا محصولات تولید شده اش را نتواند به شرکت پایین‌دست منتقل کند.

تاثیرگذاری در تصمیمات کلان

در کشور‌هایی که خصوصی سازی بسیار نو و جدید است، لابی گری بخش خصوصی با دولت می‌تواند ثمرات چشمگیری برای این بخش داشته باشد. حلقه واسط دولت و بخش خصوصی در حوزه معدن وصنایع معدنی معمولا انجمن‌ها و اتحادیه‌ها هستند. شرکت‌های این حوزه برای تامین منافع خود و رساندن موانع و چالش‌های خود به گوش دولت باید توان مذاکره و چانه زنی بالایی داشته باشند؛ بنابراین توانایی لابی گری مدیران در این شرکت‌ها بسیار حائز اهمیت است. مدیری که می‌تواند با دولتمردان و سیاستگذاران مذاکره کند هم منافع خود و هم منافع زنجیره را تامین می‌کند. در برهه‌ای که خصوصی سازی به معنای استاندارد آن در کشور اجرا نشده و هنوز برخی مسائل مانند قیمت‌گذاری و تجارت در دستان دولت است، این توانایی مدیران اهمیت دو چندان پیدا می‌کند.

سرمایه انسانی

در سال‌های اخیر ترکیب «منابع انسانی» جای خود را به «سرمایه انسانی» داده است. این یعنی همگان به این حقیقت رسیده اند که کارکنان یک شرکت صرفا نیروی کار نیستند و اهمیت آن‌ها از مواد اولیه، انرژی و تجهیزات تولید بیشتر است. کارگر یا کارمندی که وارد صنعت معدنی می‌شود با آموزش‌های فراوان و تجربه کردن پیش‌آمد‌ها در معادن و صنایع به یک گنج ارزشمند تبدیل می‌شود. یک شرکت معدنی برای تربیت و آموزش این شخص هزینه‌های بسیاری را متحمل شده است پس نباید به راحتی اعتماد او نسبت به شرکت را خدشه دار کند. معمولا شرکت‌های ایرانی مخصوصا در حوزه معادن و صنایع معدنی پس از تبدیل یک فرد مبتدی به یک متخصص به راحتی امکان خروج از شرکت را فراهم می‌کنند. در صورت خروج وی نه تنها سرمایه‌ای از دست رفته است، بلکه آموزش فرد جدید برای شرکت هزینه ساز خواهد بود. این شرکت‌ها با ایجاد جذابیت در کار و پرداخت مزایا و پاداش می‌توانند فرد را در شرکت نگه دارند تا از خروج این سرمایه ارزشمند جلوگیری کنند. امروزه موضوع سرمایه انسانی به یکی از مهم‌ترین ارکان شرکت‌های بزرگ تبدیل شده است. به موضوع سرمایه انسانی در گزارش‌های بعدی به تفصیل پرداخته خواهد شد.

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده