به گزارش میمتالز، واردات خودرو در حالی قرار است انجام شود که همچنان نوع خودروها و شرکتها مشخص نیستند. بسیاری شرکتها در هفتههای اخیر اقدام به تبلیغ محصولات و اعلام نمایندگی از سوی شرکتهای مطرح جهانی کردهاند، اما مشخص نیست بحث خدمات پسازفروش این خودروها به کجا خواهد رسید. همچنین معلوم نیست قیمت محصولات کارکرده موجود در بازار با ورود محصولات جدید افزایش یا کاهش نسبی خواهد داشت. در بخش پایانی مصاحبه با مسیح فرزانه، فعال و کارشناس حوزه خودرو به بررسی وضعیت واردات و آغاز تبلیغات برخی برندها و همچنین بحث در اختیار داشتن یا نداشتن نمایندگی از خودروسازان بزرگ پرداختیم.
بحث واردات خودروهای جدید بهرغم طولانیشدن تصویب آییننامه سرانجام در مسیر اجرا قرار گرفت. در این بین، شاهد تبلیغات محصولات جدیدی هستیم که پیش از این در بازار ایران حضور نداشتهاند. حضور برندهای جدید در بازار ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا در سالهایی که واردات خودرو آزاد بود، این برندها در بازار ایران حضور نداشتند؟
معتقدم تا وقتی که یک خودرو ۲۰۲۲ یا ۲۰۲۳ با پلاک ملی در کف خیابانها و جادههای کشور در حال تردد دیده نشود، نمیتوان با قاطعیت گفت که واردات خودرو از سر گرفته شده است. یک اصل کلی وجود دارد که شرایط هر کشوری در بحثهای کلان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و... از هم تاثیر مستقیم و عمیق میگیرند و بررسی همه این شرایط، حداقل به من این سیگنال را نمیدهد که واردات خودرو به این زودیها رخ دهد. به همین دلیل، اگر در بزرگراهای کشور بیلبورد واردات بنتلی یا استونمارتین و آئودی را هم مشاهده کردید، نباید تعجب کنید. وقتی دنیا درهایش را به روی تجارت با کشوری میبندد و عملا شما یک حالت منزوی و نیمهایزوله پیدا میکنید، میتوانید در فضای داخلی انتظار دیدن حضور هر برند عجیب و ادعای مالکیت یا نمایندگی آن برند را داشته باشید. بهترین مثال این است که در کشور ما چند مجموعه همچنان خودشان را نمایندگی اپل برای واردات آیفون و سایر محصولاتش معرفی میکنند! در همین بحث خودرو باید عرض کنم که هیچکدام از مجموعههایی که اقدام به تبلیغات کردهاند، نمایندگی رسمی نیستند. به بیان ساده، این شرکتهای واردکننده خود را به مردم بهعنوان نمایندگی رسمی معرفی میکنند، اما سیستم کارشان شبیه گریمارکتها (Grey market) است. جدا از پیشخرید کردن به چنین سبکی که برای مصرفکننده در شرایط عدم ثبات اقتصادی پررسیک است و امکان نرسیدن به خودرو پیشخریدشده وجود دارد، عملا چیزی به اسم خدمات پسازفروش یک بحث فانتزی میشود.
شرکتهای جدیدی در حوزه واردات شکل گرفته و با برندهای جدید همکاری میکنند. اصولا شرایط کسب نمایندگی از شرکتهای خارجی چیست؟ آیا شرکتهای خارجی به لحاظ خدمات پسازفروش سختگیری دارند یا اصولا برای شرکتهای خارجی این بخش اهمیتی ندارد؟
عرف کار در یک کشور با شرایط نرمال این است که شما قبل از شروع هر نوع مذاکره برای گرفتن نمایندگی خودرویی یک شرکت ثبتی مشخص با اساسنامه و هیأتمدیره و خدمه فعال دارید که ترجیحا در زمینه خودرو سابقه داشته باشد. با ارگانهای مختلف متولی امر هم باید در ارتباط باشید، مثل وزارت صمت، اتاق اصناف، استاندارد، گمرک، ستاده سوخت و.... بخش کلیدی هم هومولوگیشن یا استاندارد ۸۵ گانه است که این هم از عجایب روزگار است که تویوتایی که ژاپن تاییدش کرده باید در کشور ما هم یکسری تستها را پاس کند تا آقایان قبول کنند خودرویی استانداری است. این هومولوگیشن در شرایط معمولی بین ۶ تا ۹ ماه و بعضا تا ۱۲ ماه طول میکشد تا پروسهاش در کشور طی شود. از نظر خدمات پسازفروش هم شرکت واردکننده باید در فرم اصلی که پر میکند تعهد بدهد که ۱۰ سال پس از توقف واردات آن مدل خودرو به مصرفکننده خدمات پسازفروش بدهد. اصولا After Sales یا خدماتی که پسازفروش به مشتری داده میشود، در اکثر شرکتهای حرفهای خودرو پیشانی کار است. اصلا تویوتا در مکتب مدیریت این اصل را دارد که میگوید پسازفروش خودرو کار ما با مشتری شروع شده است. ولی از آنجا که بسیاری از شرکتهای نمایندگی قبل از ممنوعیت واردات هم نمایندگی رسمی نداشتند و با یک واسطه از دیلرها در سایر کشورها خرید میکردند و حالا نیز هیچگونه نمایندگی رسمی در کار نیست، پس شرکتهای مادر روحشان هم خبر ندارد که شرکتی در ایران ادعای نمایندگی آنها را دارد و عملا هم در کشوری که درهای اقتصادش به روی دنیا قفل شده و در تحریم است، امکان فعالیت ندارند. پس نظارتی هم روی خدمات پسازفروش نداشته و منطقا مسئولیتی هم در قبال ندارند. هر آنچه در بحث خدمات بوده، داخلی و مربوط به آییننامههای وزارت صمت و سازمان حمایت از مصرفکننده و... است. البته تا زمانی که واردات باز بود هم بهدرستی به آن عمل نشد، حالا که ۵ سالی است اصلا معنایش را از دست داده است.
واقعیت این است که واردات خودروهای چینی بهصورت خودروی کامل یا همان CBU برای شرکتهای داخلی پرسود است و من معتقدم که در اصل زمین بازی اینها را از هم جدا کردهاند که با هم تداخل نداشته باشند و هرکدام (چینی و غیرچینی) در محیطی پر از صلح و صفا در کنار هم تجارت کنند. از بعد قیمتی هم جدا میشوند. اگر خاطرتان باشد، وقتی سراتو وارد میشد؛ نمونه سایپایی هم در بازار بود و هرکدام قیمت و مشتری خاص خودش را داشت.
اطلاق واژه تولید به این اتفاقی که برای چینیها و داخلیها در کشور ما میافتد، نوعی بیاحترامی و به سخره گرفتن شرکتهای بزرگ خودروسازی دنیا است. چون اصولا در هر صنعت کلانی شما زمانی اسم تولیدکننده دارید که تکنولوژی تماموکمال برای خودتان است. در کشور ما، اما حتی برخی خودروهای داخلی هم در بحث تولید از این مساله منفک میشوند و در اصل اسم آن مونتاژ است. خاطرم هست، یک روزی در تابستان سال ۱۳۸۳؛ وقتی در دفتر دایملر کرایسلر تهران (در برج سایه) با الکساندر دیبولد، قائممقام آن زمان شرکت در مورد هدف از حضور مرسدسبنز در ایران (در قالب شرکت ستاره ایران) صحبت میکردم، به او گفتم هدفتان از تولید مرسدس بنز E کلاس در مجموعه تاپ خودرو (در دل ایرانخودرو و با مشارکت این شرکت) چیست؟ خیلی صریح جواب داد که مرسدسبنز در ایران مونتاژ میشود و نه تولید. من از همانجا آموختم که فاصله معنایی و عملی این دو کلمه با هم بسیار عمیق است. اما در جواب شما باید بگویم، اگر سری به شرکتهای فروشنده محصولات چینی در کشور بزنید و ببینید که قیمت این خودرو چقدر تمام میشود و چقدر به دست مشتری میرسد و چقدر بابتش به نمایندگیها کمیسیون داده میشود، میبینید که چه چرخه پرسود و منفعتی برای واردکنندگان وجود دارد. خودرویی را که در همین کشورهای حاشیه خلیج فارس یکسوم ایران قیمت دارند را تا ۲ و ۳ برابر قیمت به مردم فروخته میشود. بهنظرم مونتاژ از واردات در این شرایط برایشان پرسودتر است.
بهنظرم هیچ خدمات پسازفروشی بصورت تماموکمال و درستودرمان اصلا نه وجود دارد و نه پیاده میشود و نه کسی پاسخگو است. شرایط کشور هم این اجازه را نمیدهد. وقتی من فعال در بازار برای ثبت سفارش یک قطعه ساده برای مشتریانم چند مسیر را رفته و برای نقلوانتقال پول دور دنیا را میزنم و نهایتا قیمت قطعه تا ۳ برابر ارزش اصلیش تمام میشود و مصرفکننده ایرانی از طریق من خیلی سریعتر از شرکت بهظاهر نمایندگی قطعه بدستش میرسد، بهنظر شما اصلا واژه خدمات پسازفروش معنایی دارد؟ دلیل اینکه این خودروها بدون خدمات هم فروخته میشوند، این است که مردم چاره دیگری ندارند. ارزش پولشان که بهصورت لحظهای درحال کاهش است و بازار هم انحصاری و محدود است. پس با خودشان میگویند؛ یا بخت و اقبال! برویم در این لاتاری شرکت کنیم. یعنی بهنوعی شما را محبور میکنند بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید و تازه شاکر و خوشحال هم باشید. از سوی دیگر، نظارت درستی وجود ندارد و طرحهایی که برای این بحث واردات خودرو قرار است پیاده شود، پر از ایراد است. وقتی در یک طرحی سقف قیمتی و بهویژه سقف تیراژ واردات تعیین میشود، اولین پیامی که میدهد این است که همین تعداد فعلا وارد میشود و تا بعد؛ خدا عالم است که چه میشود. پس این یعنی انحصار در بازار، یعنی رانت، یعنی عدم شفافیت و یعنی یک عده خاص قیمت یک کالا را خودشان تعیین میکنند و میشوند بازیگر اصلی، اما در سایه بازار و همین میشود که قیمت لکسوس LX مدل ۲۰۱۳ کارکرده تا ۱۸، ۱۹ میلیارد تومان و ولوو XC۹۰ فول تا ۱۰، ۱۱ میلیارد تومان میرود.
اصلا اعتقادی ندارم در بازاری که قیمت خودروهای وارداتی آن با دلار ۶۰ تا ۶۵ هزار تومان محاسبه میشود و با این طرح پر ایراد و محدود برای واردات محدود یکسری خودرو، مثلا کیا سورنتو جیتیلاین ۲۰۱۸ صفری که قیمتش شده ۵ میلیارد تومان با باز شدن واردات بشود ۴ میلیارد! حتی در مورد خودروهایی مثل سراتو و آی ۲۰ و... که گفته شده است شاید وارد شوند، شما تنها میتوانید انتظار یک اصلاح قیمت نسبی یا کوچکشدن اندک حباب قیمت نمونههای وارداتی آنها در بازار را داشته باشید. پس واقعیت این است که ارزانی با شروع واردات در کار نیست. خودرو در دنیا طی ۴ سال اخیر و بهویژه ۲ سال کووید بسیار گران شد و تیراژ شرکتها افول کرد و حتی خودروهای ساده اقتصادی در تیراژ بالا در نمایندگی موجود نیستند و علاوه بر این، هزینه حملونقل بسیار افزایش یافته است. همه اینها را بگذارید در کنار وضعیت گلوبلبل اقتصادی کشور. پس قرار نیست با باز شدن واردات، قیمتها بریزد. اما هنوز اگر عزیزانی اعتقاد به ارزانی پس از بازشدن واردت دارند، بهتر است مثل همان بندهخدایی که میگفت گوجه سر کوچه ما ارزانتر است، بروند و خودرو را از سر کوچه همان آقایانی بخرند که نوید ریزش ۵۰ تا ۸۰ درصدی قیمتها را میدادند!