به گزارش میمتالز، دیگر بسیار عادی است که از زبان مردم بشنویم دوره پیشرفتهای عظیم اقتصادی که مشخصه قرن نوزدهم بود به سر رسیده است؛ بشنویم که میگویند بهبود سریع در سطح زندگی اکنون دیگر کند شده است. تقریباً هر چیزی که واقعاً مهم است ... از سپیده دم تاریخ برای بشر شناخته شده بود. زبان، آتش، حیوانات خانگی که امروزه داریم، گندم، جو، انگور و زیتون، خیش، چرخ، باد، بادبان، چرم، پارچه و قماش، خشت و آجر و گلدان، طلا و نقره، مس، قلع، سرب (و آهن که از ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد به این فهرست اضافه شد)، بانکداری، حکومت داری، ریاضیات، نجوم و دین».
نزدیک به صد سال از این مقاله کینز میگذرد. در این فاصله پیشرفتهای زیادی رخ داده است. البته لُرد کینز گفته بود که «در بلندمدت همه ما مُرده ایم» و خودش هم آن قدر زنده نماند که شاهد پیشرفتهای شگرف باشد. نسل سوم و نسل چهارم انقلاب صنعتی بعد از مرگ کینز رخ داد و تحولاتی بنیادین در فرآیندهای تولید ایجاد کرد. اما هر چهار نسل، دست کم در یک مورد دارای الگوی ثابتی بودند: سالهای پایانی هر نسل از این انقلاب صنعتی، دوره رکود فناوریها بوده است. ظهور شرکتهای دات کام و پس از آن را در نظر بگیرید: اپل، سامسونگ و مایکروسافت جایگاه خود را تثبیت کرده اند و رقیبی ندارند، اوبر، آمازون، فیسبوک، اینستاگرام، علی بابا (چین) و توییتر، یکه تازان حوزه خود هستند و نه تنها قرار نیست هیچ شرکتی به گرد پایشان برسد، بلکه اصلا قرار نیست چنین غولهایی با محوریت خدمات C ۲ C یا B ۲ C بار دیگر زاده شوند. در کشور خودمان هم دیجی کالا، اسنپ، علی بابا، دیوار و بازار تقریبا بی رقیب اند. شرکتهای دیگر هم وارد هر حوزه که شده اند تقریبا بازارش اشباع شده است. ماهانه صدها فراخوان از هلدینگها و شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر کشور برای جذب تیم، ایده یا استارت آپ به منظور سرمایه گذاری منتشر میشود، اما تنها اتفاقی که میافتد این است که مجموعهای از بنیانگذاران استارت آپها به امید جذب سرمایه از این سمینار به آن سمینار و از این شرکت سرمایه گذاری به آن دیگری میروند، بدون آنکه بتوانند سرمایهای جذب کنند. طرحهای جاه طلبانه خدمات دیگر جذابیتی برای سرمایه گذار ندارد.
وضعیت دنیا هم همین است. آمارهای NVCA (انجمن ملی سرمایه گذاری خطرپذیر ایالات متحده) حاکی از آن است که طی سالهای گذشته، رشد سرمایه گذاری در صنعت و راهکارهای مبتنی بر فناوری صنعتی و همچنین در راهکارهای درون سازمانی و تبدیل داراییهای ناملموس به ارزش قابل فروش در بازار، از رشد سرمایه گذاری در بخش خدمات پیشی گرفته است. این امر به ویژه در سه حوزه انرژی، سخت افزار و بهداشت و سلامت بسیار چشمگیر است. چنین به نظر میرسد که در دوران رکود نسل چهارم انقلاب صنعتی به سر میبریم. اما این رکود تفاوتی بنیادین با رکودهای پیش از خود دارد. در نسلهای پیشین انقلاب صنعتی، بدون تغییری اساسی در خود فناوری، امکان گذار از رکود وجود نداشت. نه موتور بخار، نه جریان برق و نه انفجار اطلاعات، به تنهایی نمیتوانستند کاری از پیش ببرند. نیاز بود تا تمام اینها یکپارچه شوند و پدید آمدن شبکه جهانی اینترنت این امر را میسر ساخت. اما نسل چهار توان این را دارد که با چرخشی کوچک، بار دیگر موتور محرکه اقتصاد را به کار اندازد.
من فکر میکنم این چرخش میتواند گذر از خدمات کلان به سوی راهکارهای خرد (microsolutions) و استفاده از این راهکارها در فرآیندهای صنعتی و تولیدی و درون سازمانی باشد. اگر کسب وکارهای جدید تاکنون فقط توانسته زمان ما را آزادتر کند و کمی هم تنبلتر بارمان آورَد، حال دیگر باید به سمت افزایش بهره وری و بهبود فرآیندهای تولید حرکت کند. یا اینکه باید بتواند ثروتهای ناملموس نهفته در سازمانها را آزاد سازد. البته باید در نظر گرفت که بخشی از این کار تنها با شراکتهای استراتژیک سازمانها میسر میشود. اما لازمه همین هم افزایی و شراکت نیز شناخت دقیق قابلیتهای هر سازمان و تبدیل آن به کسب وکاری است که در زنجیره ارزشی سازمانها و نهادهای دیگر جای داشته باشد. درک این نکته که دهه آینده، دهه تحول تولید صنعتی و درهم تنیدگی صنعت و خدمات است، میتواند به تصویری روشن از مسیری که شرکتهای نوآور باید طی کنند، کمک کند.
منبع: دنیای اقتصاد