به گزارش میمتالز، این اندیشکده سالهای زیادی است که درخصوص تاثیرات قیمتگذاری بر اقتصاد ایران پژوهشهایی انجام داده و تلاش داشته تا سیاستگذاران را از نتایج قیمتگذاری دستوری بر اقتصاد و صنایع ایران آگاه کند، اما در این سالها پژوهشها نهتنها در این اندیشکده که در کل تحقیقات و پژوهشهایی که انجام میشد، بهصورت دانشگاهی بوده و بهصورت تجربی به این مقوله پرداخته نشده بود، اما در نهایت تصمیم بر آن شد که اندیشکده کسبوکار شریف، با همکاری اتاق بازرگانی تهران، تاثیرات قیمتگذاری دستوری بر صنایع را بهصورت میدانی نیز موردبررسی قرار دهد، چراکه اتاق بازرگانی تهران نیز بهعنوان نماینده بخشخصوصی از نهادهایی بود که میتوانست کمکهای زیادی در این راستا به اندیشکده شریف ارائه دهد که این همکاری، نتایج مثبت زیادی نیز بهدنبال داشت. یکی از نتایج این همکاری سلسله پژوهشهایی از تاثیرات قیمتگذاری دستوری بر ۱۰ صنعت بود که البته از این پژوهشها در رسانهها و صنایع مختلف استقبال زیادی نیز بهعمل آمد. براساس گفتههای رئیس اندیشکده شریف، اتاق بازرگانی تهران گذشته از اینکه تولیدکنندگان را فعال میکرد، به اندیشکده کمک میکرد تحلیلهایی که از تبعات قیمتگذاری وجود داشت، مستقیما با تولیدکنندگان ارتباط گرفته شود و تحلیلهای دانشگاهی با دادههای میدانی محک زده شود. «دنیایاقتصاد» در گفتگو با علی مروی، اقتصاددان به بررسی جزئیات تجربه همکاری اندیشکده شریف و اتاق بازرگانی تهران پرداخته است.
داستان همکاری ما با اتاق از جایی شروع شد که ما در اندیشکده کسبوکار شریف با توجه به آسیبشناسی که از محیط کسبوکار انجام دادیم، دریافتیم یکی از مولفههای کلیدی که به تولید نیز آسیب جدی وارد میکند، بحث قیمتگذاری دستوری است. وقتی دولت قیمتگذاری انجام میدهد، اصلیترین مولفه یعنی درآمدسازی توسط بنگاهها را قطع میکند و این موضوع ریسک سرمایهگذاری را برای افراد و بنگاههای اقتصادی افزایش میدهد، در نتیجه بنگاههایی که در یک صنعت فعال هستند، رغبت خود در توسعه تولید را از دست میدهند و مجبور میشوند برای کسب درآمد به شیوههایی غیراز شیوههای تولیدی روی بیاورند و حتی با صلاحدید دستگاه سیاستی مجبور میشوند دچار کمفروشی شوند و از کیفیت کالا بزنند و این موضوع به تولید آسیب جدی وارد میکند. در سمت دیگر گرچه قیمتگذاری دستوری با اسم حمایت از حقوق مصرفکننده صورت میگیرد، اما، چون بهصورت سیستماتیک کیفیت کالا را کاهش میدهد، به مصرفکننده هم خدمتی نمیکند. باتوجه به این آسیبشناسی برای ما بسیار مهم بود که به دولتمردان بفهمانیم که اگر نگران معیشت مردم هستند باید تورم را به نحو پایداری مهار کنند که ریشه تورم نیز به کسریبودجه دولت یا خلق پول بی ضابطه نظام بانکی برمیگردد و از سوی دیگر اگر بهدنبال حمایت از حقوق مصرفکننده هستند باید آن را بهنحوی دنبال کنند که با حمایت از تولید همافزایی داشته باشد.
رقابت تنها ابزاری بود که این دو هدف را باهم بههمراه داشت، یعنی هم به نفع مصرفکننده است و هم به نفع تولید و با این ابزار امکان داشتیم هم از مصرفکننده و هم از تولیدکننده حمایت کنیم.
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، ما به این جمعبندی رسیدیم که باید سیاستگذاران را آگاه کرد. سیاستمدارانی که دلسوز هستند، اما آگاهی لازم را ندارند. البته سیاستگذارانی هم هستند که آگاهی لازم را داشتند، اما ذینفع ماجرای قیمتگذاری دستوریبودند و ما باید تصمیمات آنها را خنثی میکردیم. ما دیدیم جنس قضیه بهنحوی است که اقتصاد سیاسی پررنگی دارد و باید گروههایی را فعال کرد که از قیمتگذاری متضرر هستند. به همین خاطر سراغ اتاق بازرگانی تهران رفتیم. البته اتاق بازرگانی تهران گذشته از اینکه تولیدکنندگان را فعال میکرد، به ما کمک میکرد تحلیلهایی را که از تبعات قیمتگذاری داریم، مستقیم با تولیدکنندگان ارتباط بگیریم و تحلیلهای خود را با دادههای میدانی محک بزنیم؛ در واقع با این تجربه هم بهصورت علمی و هم بهصورت تجربی، نتایج قیمتگذاری دستوری موردبررسی قرار میگرفت.
پروژه فاز مطالعاتی و جمعبندی سیاستی و تعامل سیاستی داشت. در فاز مطالعاتی پروژه بسیار خوب پیشرفت و اتاق پشتیبانی خوبی از ما کرد. اتاق بازرگانی تهران در این فاز، اندیشکده را به تولیدکنندگان وصل کرد تا فاز بررسی میدانی و محک تحلیلهای کارشناسی بهخوبی طی شود. این موضوع سبب شد گزارشهای بسیار خوبی در ۱۰صنعت تهیه شود و یک گزارش منحصربهفرد جمعبندی نیز تهیه شد که نمونه آن تا به امروز انجام نشدهاست. از سمتی دیگر به مدل پیشنهادی بدیع و خوبی رسیدیم که این مدل را تبدیل به یک پیشنویس متن طرح کردیم که قابلیت تصویب توسط مجلس را دارد. در بحث هماهنگی کسبوکار برای آنکه فاز تعاملات سیاستی را جلو ببریم، اتاق خیلی تلاش کرد، اما حداکثر ظرفیت آن پای کار نیامد.
شاید یکی از دلایل اصلی این بود که بحث تعامل بهینه سیاستی برای اعضا و تشکلهای عضو اتاق خیلی روشن نیست و همه نگاه بالا به پایین دارند و منتظر هستند فردی اوضاع را برایشان سر و سامان دهد، در صورتیکه در دنیا بحث توسعه، فرآیندی پایین به بالا است و معمولا باید گروههایی که متضرر سیاستهای اشتباه هستند را دربرابر گروههای ذینفعی که تعادل سیاستهای اشتباه به نفع آنها است، فعال کرد. ما نباید انتظار داشته باشیم با یک پژوهش دانشگاهی اتفاقی ویژه در عرصه سیاستی بیفتد. ظرفیت اتاقهای استانی باید فعال شود. اگر قرار است پیشنویس طرح در مجلس تصویب شود، ما میدانیم نمایندگان با اتاقهای استانی بدهبستانهایی دارند. باید از ظرفیت اتاقهای استانی استفاده میشد. اگر تعارض منافع بود باید مرتفع میشد تا پیشنویس طرح در مجلس بهخوبی پیشرود.
برخی تولیدکنندگان ظرفیت خوبی در تعامل با بخشهای مختلف حاکمیت دارند، اما اینها پای کار نیامدند و کمکی نکردند. البته دلیل مشخص است. یکی از مشکلات دیگری که در این زمینه داریم آن است که زمین بازی فعالیت اقتصادی در ایران بهنحوی است که مردم را به رانتجویی ترغیب میکند تا ثروتآفرینی و مردم و تولیدکنندگان ترجیح میدهند به مسیری بروند که رانت در آن جریان دارد نه تولید و ثروت برای کل جامعه. ما سالانه میزان زیادی یارانه انرژی میدهیم. سالانه ارقام بالایی رانت ارزی میدهیم. چند صدهزارمیلیاردتومان تسهیلات ارزان بانکی میدهیم. رانت زمین میدهیم وهزاران رانت دیگر، بنابراین مدل کسبوکارها به سمت منفعت از رانتها میرود. برخی کسبوکارها قیمتگذاری به کمکشان میآید تا در رقابت با تولیدکنندگانی که کیفیت بالاتر دارند، جان سالم بهدر ببرند. طبیعی است اینها در اتاق بازرگانی نمایندگانی دارند و شاید این موضوع در شکوفا نشدن ظرفیت موثر بودهاست.
من سر جمع تجربه همکاری دانشگاه با اتاق را تجربه بسیار خوبی میدانم و از نظرم همکاری بسیار مفیدی بود، چراکه تجربه دانشگاهی با چیزی که در سطح جامعه جریان دارد، محک زده شد.
منبع: دنیای اقتصاد