به گزارش میمتالز، ثبتنام گسترده افراد برای خودروهای وارداتی این سوال همیشگی را پررنگ میکند که چرا بازار سرمایه از این حجم نقدینگی سرگردان نصیبی نمیبرد. بازاری که به گواه آمار بسیار ارزنده است، طی بیش از دو سال اخیر جاماندگی معناداری از بازارهای موازی داشته است. در این میان برخی مردم را سرزنش میکنند که چرا پول خود را به بازارهای مولد نمیسپارند؛ اما به نظر میرسد تلاش مردم برای تبدیل نقدینگی ریالی خود به خودرو، ارز، طلا یا حتی سپرده بانکی تلاشی صرفا در جهت حفاظت از ارزش فعلی سرمایه خود است. این رفتار بیش از آنکه به هدف کسب سود بیشتر باشد، به دلیل بیاعتمادی شکلگرفته نسبت به سیاستهای پولی و مالی دولت است. دولتی که گویا خود نیز به اقتصاد رانتی وزن بیشتری میدهد تا اقتصاد تولیدمحور.
مهدی سوری، تحلیلگر بازار سرمایه، در این خصوص گفت: راحتترین کار دنیا این است که مسوولان و کارشناسان در هر موضوعی مردم را محکوم کنند و از رفتار مردم انتقاد کنند، اما در شرایط اضطرار اقتصادی این انتقاد مانند این است که ما از نحوه دست و پا زدن کسی که در حال غرق شدن است ایراد بگیریم. این در حالی است که وقتی ما از مردم حرف میزنیم در مورد یک نفر صحبت نمیکنیم، بلکه در مورد برآیندی از رفتار جامعه حرف میزنیم که معمولا توسط مسوولان آن جامعه ایجاد شده است. وی ادامه داد: پس باید یک معیار مشخص کنیم. هر زمانی که شروع به محکوم کردن مردم کردیم یعنی در واقع داریم اشتباه میکنیم. تمام مدلهای اقتصادی هم برای این است که رفتار بازارها را بفهمند و دنبال بازارها بروند. مدلهای اقتصادی برای این نیستند که برای رفتار مردم الگوی رفتاری مشخص کنیم.
سوری تاکید کرد: «هر زمانی دیدیم رفتار مردم و بازارها با فرمولها و آنچه در کتابها خواندیم یا مفروضات تحلیلی ما متفاوت است، باید به فرمولهای کتابها و مفروضات تحلیلی خودمان شک کنیم نه اینکه مردم را به رفتار غیرکارشناسی محکوم کنیم. این موضوع را باید به عنوان یک معیار کنار بگذاریم.» این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد:، اما در مورد اینکه مردم حدود ۶۰ همت برای خرید خودروهای وارداتی، که هنوز داستان مشخصی ندارند، پیشثبتنام میکنند باید گفت در شرایطی قرار داریم که موضوعات تورمی، چه تورم واقعی چه انتظارات تورمی و چه ترسی که جهشهای تورمی و کاهش ارزش پول دارند، باعث میشود از لحاظ اقتصادی بگوییم پول داغ است و مردم دوست ندارند پول نقد را در دست خود نگه دارند، چون پول نقد دست آنها را میسوزاند، چرا که ارزش آن روز به روز کم میشود.
مردم به هر کاری دست میزنند تا این پول را به یک کالا یا سرمایهگذاری تبدیل کنند تا در مقابل این کاهش از ارزش آن محافظت کنند. وی افزود: مردمی که در کشور ما دلار میخرند مانند افرادی هستند که در امریکا پول خود را به جای سرمایهگذاری در بالشت خود نگه میدارند. وقتی ما میگوییم چرا مردم به جای اینکه به بورس بیایند خودرو پیشثبتنام میکنند، یعنی منتظریم عدهای از جای دیگری پول بیاورند که من نوعی بازدهی به دست بیاورم. من به عنوان کارشناس وظیفه دارم اگر مشکلی در بازار میبینم از ذینفعان این بازار دفاع کنم؛ چرا که هر چه به دست آوردم از این بازار بوده و به آن مدیونم، نه اینکه بگویم همه بسیج شوند تا من سود کنم.
سوری خاطرنشان کرد: داستان به این صورت است که رفتار وزارت صمت و پیش از آن شورای رقابت در موضوع خودرو به عنوان یک شاخص از رفتار دولت در بازارها بسیار مورد توجه اقشار مختلف قرار گرفته است. وزارت صمت در اقدامی که من اسم آن را لجبازی و پافشاری روی حفظ رانت میگذارم، با شدت زیاد و در حجم وسیع شروع به پیشفروش خودرو کرد. این رفتار سیگنالی به جامعه میدهد و آن این است که من نمیخواهم از بازارهای مولد و تولید حمایت کنم، من میخواهم مابهالتفاوت پول را دریافت و نقدینگی جامعه را فریز کنم و بخشی از نقدینگی را با هزار رانت و فساد از جامعه بیرون بکشم و بعد از مدتی در ازای آن خودرو بدهم. این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه داد: در چنین شرایطی خاطراتی برای مردم زنده میشود که مثلا زمانی در بورس یا نوسانات قیمت دلار پولهای خود را از دست دادند.
وقتی مردم نتوانند از نظر اقتصادی به مسوولان اعتماد کنند قاعدتا تبدیل پول به کالا آخرین چارهای است که دارند؛ حتی اگر ندادند این کالا دقیقا چیست. میگویند بالاخره ارزانتر که نمیشود، اما در مورد سرمایهگذاری در بورس میدانند که ممکن است ارزانتر شود. من این رفتار را تایید نمیکنم، من هرگز چیزی را که نشناسم نمیخرم، من هرگز روی کالا سرمایهگذاری نمیکنم و در هر شرایط اقتصادی سعی میکنم سرمایهگذاری مولد را به دست بیاورم تا بتوانم بیش از تورم بازدهی دلاری بگیرم. اما آیا تمام مردم راهی دارند تا مانند یک کارشناس بازار سرمایه یا کارشناس اقتصادی بتوانند حتی در حد تورم بازدهی بگیرند؟
وی ادامه داد: در شرایطی که ما تورم ۴۰ درصدی داریم، اما مردم سپردههای ۲۰ درصدی در بانک دارند، یعنی نمیتوانند حتی به اندازه تورم بازدهی بگیرند، پس به هر چیزی دست میزنند تا فقط ارزش پولشان حفظ شود. محیط کسبوکار و بازارهایی که با کسبوکار مرتبطاند، مانند بازار سرمایه، نیاز به اطمینان به سیاستگذار دارند. سیاستگذار درحالحاضر به اقدامات لجبازانه و پافشاری در مسیرهایی که خود نیز میداند غلط است، مانند قیمتگذاری دستوری، چندنرخی کردن ارز و ... دست میزند. در چنین شرایطی مردم نمیتوانند در این بازارها سرمایهگذاری کنند. من این را نتیجه بیاعتمادی میبینم نه اعتماد مردم به دولت. این تفسیر اشتباهی است که برخی میکنند و میگویند مردم چطور اعتماد میکنند.
این تحلیلگر بازار سرمایه بیان کرد: شرکتهای حاضر در بازار سرمایه اگر سودساز و بهرهور نباشند، چنانچه پولی هم به آنها وارد شود، اتفاقاتی مانند آنچه در سال ۹۹ افتاد تکرار میشود. ممکن است بازار سرمایه خیلی بیشتر از سودسازی شرکتها رشد کند و در نهایت عامه مردم بیشتر متضرر شوند؛ اما وقتی شرکتها سودساز باشند و بازدهی خوب و بهرهوری داشته باشند، قاعدتا پول وارد این شرکتها خواهد شد. پول هوشمند است و وقتی ما بازده خوبی در اقتصاد داشته باشم پول مسیر خود را برای بازدهی بیشتر پیدا میکند. در واقع جهت بازار را پولهای بزرگی تعیین میکنند که محاسبات را بلدند، پس ما برای بازار سرمایه نه نیاز به این داریم که دولت از صندوق توسعه ملی پولی به بازار بریزد نه اینکه مردمی که بازار را نمیشناسند پول خود را به بازار بیاورند.
وی ادامه داد: ما نیاز داریم از تولید در این کشور حمایت شود و قیمتگذاری دستوری برداشته شود، چون وقتی شرکتی سودساز باشد سرمایهگذار برای آن پیدا میشود و جای نگرانی از این بابت وجود ندارد. به همین دلیل تمام دغدغه ما روی دفاع از شرکتهاست نه قیمت سهمها. قیمت سهم متناسب با وضعیت اقتصادی شرکتها بالا خواهد رفت. در این میان متاسفانه با توجه به وابستگی دولتی خیلی از مدیران شرکتها، در سالهای اخیر دیدیم سهامداران بیش از مدیر شرکتها برای شرکتها دل میسوزانند. یعنی ما مدافع شرکتها شدیم به جای اینکه مدیران از منافع ما در شرکتها دفاع کنند.
منبع: دنیای اقتصاد