به گزارش میمتالز، بهعنوان مثال رشد قیمتها در بازار ملک توام با اثرگذاری در کلیت فضای اقتصادی، زندگی مردم را مقداری سخت میکند. چرایی این مهم هم بهطور مشخص به افزایش شکاف طبقاتی بازمیگردد. از طرفی با در نظر گرفتن فرض میل جریان نقد به سمت دلار نیز طبعا مایحتاج اساسی خانوار تحت تاثیر قرار میگیرد؛ هرچند تلاش میشود که چنین امری به وقوع نپیوندد، اما در نهایت تعدیل نرخ اسکناس آمریکایی، شرایط را برای افراد جامعه با مخاطراتی بعضا جدی همراه میکند. در عین حال حرکت نقدینگی به سمت بازار سرمایه حاصل تورمی به همراه ندارد و با فرض بدبینانهترین حالت (رویداد تورمی)، این مهم نیز تاثیر چندانی در استانداردهای زندگی افراد جامعه ایجاد نخواهد کرد.
از طرفی با تزریق منابع مالی به بخش مولد اقتصاد کشور که شرکتهای تولیدی و بازرگانی نقش حائز اهمیتی در جریان تولید دارند، باعث میشود بازار سرمایه بتواند در نقش واسطه موجبات ورود نقدینگی به سمت تولید را فراهم سازد، پیامد این رویداد میتواند رونق بخش تولید از بستر بورس را مهیا کند. افزایش سرمایهها و ورود شرکتهای جدید به بورس نیز میتواند بهعنوان عامل دیگری در جهت تحقق شعار سال در نظر گرفته شوند. افزایش شناخت آحاد جامعه از بازار سرمایه ضرورت دیگری است که باید از سوی متولیان بازار سرمایه پیگیری شود؛ چراکه در گذشته این بخش از اقتصاد برای افراد به خوبی تعریف نشده است. آنطور که به نظر میرسد بازار سرمایه باید با توجه به نقشی که در اقتصاد کشور دارد بهطور شفاف برای جامعه مورد تبیین قرار بگیرد.
حال این بازار از ابزارهای مختلف و متنوعی برخوردار است که باید نحوه استفاده از ابزارهای مالی برای جامعه سرمایهگذار به شکلی جامعه پسند آموزش داده شود. آنچه پیداست، اکنون خیلی از ابزارهای معاملاتی نظیر انواع اختیارات یا صندوقهایی که وجود دارد متاسفانه از سوی برخی از اهالی با سابقه بازار سرمایه هم مورد اقبال قرار نگرفته است. این رویداد از یک خلأ یا مشکلی در کار حکایت میکند؛ زیرا به نحوی که نیاز بوده این قبیل از ابزارها تبیین نشدهاند یا حداقل دانش مالی نیز در سطح بازار سرمایه به حدی رشد پیدا نکرده است که حتی بخشی از حرفهایها و سرمایهگذاران با سابقه بازار هم به این ابزارها تمایل نشان دهند.
موارد مطرحشده نشاندهنده این است که بازار سرمایه همچنان در جامعه ناشناخته بوده و در بعدی دیگر، بد شناخته شده است. بعضا مشاهده میشود که برخی از اهالی جامعه این طور استنباط میکنند که این بخش اقتصاد حالتی قمارگونه و شانسی دارد و رانت حرف اول و آخر را در این بازار میزند. هرچند نمیشود منکر این نگاه شد؛ اما صاحبان این دیدگاه درصد بالایی نیستند. حال شناسایی وضعیت کلی اقتصاد در شرایط تورمی و غیر تورمی میتواند منافعی را برای آحاد جامعه در پی داشته باشد؛ اما متاسفانه چنین مواردی تاکنون به درستی تبیین نشدهاند. به اعتقاد بنده هر ابزار و تصمیمی که موجب افزایش شفافیت بازار سرمایه و کاهش تفاوت بین دسترسیهای مختلف افراد شود در نهایت سرمایهگذاران را به سمت بازاری کارآ پیش خواهد برد. زمانی که در مسیر بازاری کارآ قرار بگیریم، طبعا رونق محتملتر است. به عبارتی هر اندازه که بازار سرمایه با افزایش شفافیت همراه شود یقینا تعداد بازیگران بیشتر خواهد شد. این مهم در جای خود میتواند باعث افزایش رونق نیز شود. در اواخر سال۱۴۰۱ موضوعات متعددی پیرامون صنعت خودرو مطرح شد. انتشار گزارشها و صورتهای مالی به خوبی نشان داد زمانی که بخشی از فروش خودروییها به بورس کالای ایران واگذار شد با تغییرات جدی در این زمینه همراه بودیم. در حقیقت عرضه خودروییها در بازار سرمایه به افزایش سطح تولید نیز میتواند کمک کند. همانطور که مشاهده شد صورتهای مالی که مدتها در این گروه زیان را نمایش میداد به سمت سودده شدن تغییر حالت داد.
در حقیقت این مهم باعث میشود که تولید با رونق همراه شود. زمانی که تولیدکننده متوجه تولید اقتصادی و به عبارتی مقرون به صرفه شود طبعا با توجه به افزایش عایدی به سمت رشد تولید حرکت میکند. افزایش سطح کیفیت تولید نیز دیگر مزایای احترام به مکانیسم بازار خواهد بود. به اعتقاد بنده، بازار سرمایه بهعنوان بستری مهم و اصلی میتواند در تحقق شعار سال (مهار تورم، رشد تولید) کمککننده باشد. بهطور کلی اگر تمام کالاهای رانتمحور به سمت بازاری شفاف روانه شود که در آنجا دیگر فردی صاحب رانت نیست یا صاحبان رانت بهطور شفاف برای فعالان نمایان میشوند در پی چنین اقدامی طبعا به تولید و تولیدکننده کمک خواهد شد.
در این شرایط قیمتگذاریها عادلانه و منطقی میشود. نباید فراموش کرد که معاملهگران عمدتا به دنبال کسب سود از سرمایهگذاری خود هستند و بهطور معمول سرمایهگذاران، بازارهای مالی را رصد میکنند و با سنجش میزان رشد، سرمایه را به سمت بازاری هدایت میکنند که اصطلاحا از سایر بازارها عقب افتاده است. به نظر میرسد با توجه به رشدهای چند رقمی که در بازارهای مختلف همچون خودرو، مسکن، ارز و ... روی داد، بازار سرمایه اکنون باید پا در مسیری رو به رشد بگذارد تا بتواند همگام و همسطح با سایر بازارها شود. این مهم مورد توجه اهالی بازار برای بازه بلندمدت خواهد بود. در عین حال انتظار میرود این بخش بتواند همسطح بازاریهای رقیب شود. بهطور کلی در بازارهایی که انسانها تعیینکننده هستند، طبعا ممکن است هیجانات وارد یکسری از تصمیمگیریها شود. در این حالت انتظارات مبنی بر رشد یا نزول هم بیشتر میشود. همانند نزولی که در بازار سرمایه طی چند سال اخیر تجربه شد که مقداری از آن ناشی از هیجانات و عدم بهرهگیری از تحلیل فضای اقتصادی بود؛ بنابراین هیجانات میتوانند تعیینکننده روند اصلی بازار در مسیر صعود پیشرو شوند.
منبع: دنیای اقتصاد