به گزارش میمتالز، فعالان اقتصادی معتقدند که هیچچیزی بهتر از قابل پیشبینی بودن نرخ ارز و ثبات آن برای کشور نیست؛ این سیاست حتی مهمتر از کاهش نرخ ارز است. در این رابطه و دیگر موضوعات مانند حساب ارزی و مرکز مبادله ایران و منابع ارزی کشور با مهدی طغیانی، نماینده مردم اصفهان و سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی به گفتگو پرداختیم که در زیر به طور کامل مورد اشاره قرار گرفته است.
رئیس کل بانک مرکزی در نامهای به وزیر نفت، نرخ تسعیر ارز را برای خوراک پتروشیمیها و پالایشگاهها معادل هر دلار ۲۸۵۰۰ اعلام کرده است، با توجه به اینکه تولید کنندههای داخلی از پتروشیمیها خوراک و مواد اولیه با همین نرخ دریافت میکنند، آیا این تصمیم در راستای مهار تورم تاثیرگذار خواهد بود؟
شعار سال (مهار تورم و رشد تولید) بر این نکته تاکید دارد که تولید داخلی درگیر نوسانات نرخگذاریهای دلار تلگرامی و سوداگرانه نشود. این موضوع منطق کاملا درستی دارد و باید دنبال شود و به تعبیر مقام معظم انقلاب آیا این نوع آویزان بودن به تغییر دلار به معنای تثبیت نرخ دلار یا ارز است؟ به نظر میرسد که برداشت درست و ثوابی نیست.
گرچه معتقدم نرخ ارز با ثبات باید در اقتصاد ایران حاکم باشد، ولی ثبات به معنای تثبیت نیست. تثبیت نرخ ارز این معنا را به ذهن میرساند که تا آینده نامعلومی برای اقتصادی که با تورم به دلایلی مانند کسری بودجه، ویژگی ساختار اقتصاد و ... روبرو است، نرخ ثابتی در نظر گرفته شود. در این شرایط چنانچه به سمت تثبیت نرخ حرکت کنیم، تولید به دلیل از بین رفتن بازارها، کاهش صادرات و افزایش واردات ضربه خواهد خورد و اقتصاد کشور روز به روز به ارز بیشتری نیازمند میشود. این توضیحات به معنای فشرده شدن فنر ارزی است که یکباره رها خواهد شد و بارها و بارها در اقتصاد این تجربه تکرار شده و در نتیجه آن با قیمتهای عجیب و غریب و جهش واری روبرو شدهایم.
سیاست درست، ثبات بخشی به نرخ ارز است که به معنای تثبیت نیست. نرخ ارز باید پیشبینیپذیر، ولی شناور باشد، در یک بازه مشخص و محدودی سیاستگذار ارزی اجازه نوسان دهد تا جلوی افزایشهای جهشوار آن گرفته شود. ثبات بخشی نرخ ارز خواسته تولیدکننده و مردم است، با ثبات ریسک بازار ارز برای تولید کننده که نیاز به واردات مواد اولیه دارد، کاهش مییابد.
تثبیت در عمل ما را به ورطه دلالی، سوداگری، سهمیه بندی وانواع و اقسام فسادهایی که در این فضا احتمالا به وجود میآید، میاندازد. سرکوب قیمت ارز تجربیات سیاه و تاریکی در اقتصاد ایران داشته که نباید در سالی که شعار آن رشد تولید است مجدد تجربه شود.
یکی از فضاهای تعیین کننده مرکز مبادله است و اتفاقا سیاستگذار ارزی تلاش میکند تا آرامش حاکم باشد، ارز صادراتی وارد شود و برای وارد کننده هم به موقع تخصیص پیدا کند. مجلس از این سیاست مرکز مبادله حمایت میکند و میتواند برای کنترل و مدیریت نرخ ارز مبنای خوبی باشد. ثبات بخشی به بازار ارز در مرکز مبادله حول نرخی که سیاستگذار ارزی مورد هدف قرار میدهد و محدوده و بازهای که برای نوسانات تعریف میکند، باید شکل بگیرد و انتظار هم این است که سیاست گذار ارزی اجازه طی این مسیر را داشته باشد، اما چنانچه با فضاسازیها ناصواب از آن تثبیت برداشته شود و به سمت نرخ ارزهای ترجیحی رود، به معنای نابودی تولید و صادرات در کشور خواهد بود که در عمل اقتصاد کشور با مشکل مواجه میشود.
مدیریت بازار اسکناس باید ویژه باشد، زیرا بخشی از کسری تخصیصهای اسکناسی را تامین میکند و چنانچه تشنه شود برای افزایش قیمت آماده خواهد شد، بنابراین سیاستگذاری باید به شکلی باشد که بدون این تشنگی محدوده قیمتی آن متناسب با بازار وضعیت باثباتی را طی کند.
در بازار اسکناس باید به این سمت حرکت کنیم که نیازهای مصرفی تامین شود، ولی جلوی تامین مالی سوداگری ارز گرفته شود. به این معنا که نباید نیاز کاذب ایجاد شود تا هر کسی در صدد کسب سود در این بازار باشد و ارز تهیه کند و در بازار آن را با مابهالتفاوتی به فروش برساند. حساب ارزی این احساس امنیت را ایجاد میکند که افراد برای زمان ضرورت اسکناس در اختیار دارند و هر زمان هم نیاز داشته باشند، میتوانند آن را مورد استفاده قرار دهند.
اینکه برخی بر این تصور هستند که باید از بازار ارز سود ببرند یک نیاز کاذب است و برخی از سیاستهای بانک مرکزی در این راستا قرار دارد و امیدوار هستم که قانون مالیات برعایدی سرمایه هم در مجلس به زودی مصوب شود که کمککننده این سیاست بانک مرکزی خواهد بود.
قانون مالیات بر عایدی سرمایه از ۲۸ ماده ۲۳ ماده آن به تصویب رسیده و ۵ ماده دیگر هم در حال اصلاح است. امیدوار هستیم در هفتههای اول سال به صحن آید و پس از اصلاحات برای ابلاغ آماده شود.
مقایسه وضعیت ارزی کشور با سالهای قبل نشان از این دارد که منابع ارزی سال ۱۴۰۰ از سال ۹۹ و سال ۱۴۰۱ هم از سال ۱۴۰۰ خیلی بهتر بود، امیدوارم امسال نیز وضعیت به مراتب بهتری نسبت به سال ۱۴۰۱ داشته باشیم، زیرا هم صادرات کشور روانتر شده و هم بازارهای جدیدی به وجود آمده است. تلاشهای دولت مانند ارتباطات و فعالیتهای تجاری که با همسایگان، آمریکای لاتین، افریقا و بسیاری از کشورهای دیگر انجام شده است، به نتیجه رسیده و قاعدتا درآمدهای ارزی آن وارد میشود.
اما با این وجود مشکل در عدم مدیریت مناسب مصارف ارزی است که فشار زیادی به بازار ارز کشور وارد میکند. مدیریت درست بازار ارز منجر به ثبات نرخ میشود و به اقتصاد ملی کمک میکند. در صورت عدم مهار فشارها، بازار ارز روی آرامش نخواهد دید.
مساله دیگر پیش بینی پذیربودن بازار ارزاست، زیرا وقتی تولید کننده که میداند برای واردات موارد اولیه باید چند ماه دیگر متقاضی ارز باشد، با دیدن بازار متلاطم و انتظار افزایش قیمت، همین امروز این کار را انجام میدهد و صادرکننده هم همین امروز از عرضه کردن ارز دست نگه میدارد، به وضعیت نابسامانی ارز دامن زده میشود.
به طور کلی وضعیت ارزی و صادرات کشور خوب است به شرط آنکه قاچاق، خروج سرمایه، بحث سوداگری در بازار و تقاضای سوداگری مدیریت شود، اگر این اتفاق روی دهد خواهیم توانست یک بازار ارز باثبات و حامی شعار سال یعنی مهار تورم و رشد تولید داشته باشیم.