به گزارش میمتالز به نقل از مس پرس، در این حال و هوا بودیم که حدود یک ساعت بعد رادیو، آزادی خرمشهر را اعلام کرد. با اعلام این خبر شور و شوق در مجتمع چندین برابر شد و تبدیل به راهپیمایی عظیمی در داخل مجتمع شد که با شعارهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر آمریکا» از سوی کارکنان همراه گردید و بدین ترتیب کارکنان شریف مس سرچشمه توانستند این پیام امام خمینی را به اثبات برسانند که «ما میتوانیم» اینها بخشهایی از گفتگو با مهندس محمدهادی اردبیلی مدیرعامل وقت شرکت مس است که از آن روزهای شور و حماسه میگوید.
محمدهادی اردبیلی متولد سال ۱۳۲۴ در شهر بابل و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی و پتروشیمی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر است. وی در دی ماه سال ۱۳۴۷ در کارخانه ذوب آهن اصفهان استخدام و در بحبوحه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه گروهی از فعالان مذهبی ذوب آهن، هدایت حرکتهای انقلابی در کارخانه ذوب آهن و فولادشهر را بر عهده داشته است. پس از پیروزی انقلاب مدتی به عنوان رئیس دفتر عمران امام در منطقه محروم ترکمن صحرا به اجرای پروژههای آبرسانی، راهسازی، ساخت سیلبند و ... مشغول شد. در سال ۱۳۶۰ زمانی که آمریکاییها مجتمع مس سرچشمه را ترک کردند به سمت رئیس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت ملی صنایع مس ایران منصوب شد. وی همچنین در راه اندازی و تکمیل معدن مس، کارخانه تغلیظ، کارخانۀ ذوب مس، کارخانۀ مولیبدن و پالایشگاه مس نقش بسزایی داشته است. اردبیلی همچنین چهارسال سفیر جمهوری اسلامی ایران در نروژ بوده است. وی پس از پایان جنگ تحمیلی جهت بازسازی و راهاندازی پالایشگاه آبادان به ریاست این پالایشگاه منصوب و موفق به بازسازی و راهاندازی پالایشگاه گردید. وی از سال ۱۳۸۷ مجددا به سمت مدیرعامل شرکت ملی صنایع مس ایران منصوب شد. اردبیلی از سال ۱۳۸۸ تاکنون عضو شورای عالی انرژی بسیج نیز هست.
آمریکاییها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زمان دولت موقت بازرگان همچنان امیدوار به ماندن در ایران بودند و لذا کارشناسان آنها در مجتمع مس سرچشمه کماکان حضور داشتند ولیکن بعد از سقوط دولت آنها قطع امید کردند و مجتمع را ترک نموده و از ایران خارج شدند. آنها در زمان ترک مجتمع بر روی دیوارهای شهرک مس که در کوهستان سرچشمه قرار دارد، نوشتند: «تا ما برنگردیم این مجتمع راه نخواهد افتاد». آمریکاییها همواره در هر کشوری که وارد میشوند و در صنایع مختلفی که در این کشورها ایجاد میکنند، سیستمهایی پیاده مینمایند که نتیجۀ آن پیداشدن وابستگی شدید به آمریکا است. از جمله در مجتمع مس سرچشمه نیز همین سیستمهای وابستگی را پیاده کرده بودند که در صورت وجود این سیستم ها، چارهای جز حضور آنها برای راه اندازی مجتمع نبود.
ما این سیستمها را به صورت زیربنایی تغییر دادیم و موفق شدیم بدون حضور آنها پروژۀ نیمه تمام مجتمع عظیم مس سرچشمه را تکمیل و راه اندازی و به بهره برداری برسانیم. آمریکاییها برای ایجاد وابستگی در مجتمع مس سرچشمه هیچ کارگاهی جهت ساخت قطعات مورد نیاز مجتمع ایجاد نکرده بودند و سیستمی نیز در انبار پیاده کرده بودند که اگر قطعهای در مجتمع از کار میافتاد برای گرفتن آن به انبار مراجعه میشد، هیچگونه مشخصۀ فنی از قطعه به درخواست کننده ارائه نمی شد تا در صورت عدم وجود قطعه در انبار بتوان نسبت به ساخت آن اقدام نمود، بلکه فقط نام شرکت آمریکایی یا غربی سازندۀ آن قطعه ارائه میشد تا در صورت عدم وجود قطعه در انبار به طور اتوماتیک سفارش خرید آن قطعه از شرکتهای آمریکایی و غربی صادر شود؛ و این پایان کار نبود بلکه در صورت عدم ارسال قطعه توسط آن شرکت (برای مثال به دلیل تحریم) کارخانه تعطیل میشد.
با تجربهای که در ذوب آهن اصفهان داشتیم یک تیم کارشناسی از انبار ذوب آهن به مجتمع مس سرچشمه مامور کردیم و به سرعت سیستم آمریکایی انبار مس سرچشمه را به سیستمی که در مدیریت سفارشات و انبارهای ذوب آهن وجود داشت، تغییر دادیم. در سیستم جدید مشخصه ی فنی هر قطعه وجود داشت تا در صورت عدم وجود قطعه بتوان آن را در داخل تولید کرد.
همچنین کارگاههای ساخت قطعات لاستیکی، فلزی و همچنین واحد ریخته گری قطعات چدنی را در کنار مجتمع مس سرچشمه ایجاد نمودیم. علاوه بر آن نسبت به شناخت سازندههای داخل کشور اقدام کردیم تا چنانچه در داخل مجتمع توان ساخت برخی قطعات نبود، با کمک سازندگان داخلی نسبت به تولید آنها در کشور اقدام شود.
سیستم آمریکاییها در صنعت بیشتر بر تعویض قطعات و ماشین آلات متکی است تا بر تعمیر و نگهداری آنها. زیرا این خصلت سیستم سرمایه داری است. در صنعت خودروسازی آمریکا، این نکته خود را به وضوح نشان میدهد، برای مثال خودرویی که هنوز با انجام تعمیرات قابل استفاده است را به راحتی به گورستانهای اتومبیل میسپارند و آن را به سرعت با خودروی نو تعویض میکنند تا از این طریق جیب سرمایهداران آمریکایی بیشتر پر شود. به دلیل سلطه نظام طاغوت در قبل از پیروزی انقلاب، هنوز اکثر صنایع و ماشین آلات ما غربی و آمریکایی است، لذا در این صنایع تا حد ممکن به تعویض تجهیزات و ماشین آلات پرداخته میشود تا به تعمیر آنها. آمریکاییها این سیستمهای خود را در تمام زمینهها در کشورهایی که صنایع خود را در آنجا پیاده میکنند، اعمال نموده و از این طریق وابستگی اقتصادی شدیدی به وجود میآورند. این وابستگی اقتصادی در مراحل بعدی به وابستگی سیاسی و فرهنگی گسترش پیدا میکند و به این وسیله حضور دراز مدت خود در کشورهای مختلف را تداوم میبخشند. در مقابل ما برای خنثی سازی این وابستگی، سیستم گرافِ تعمیرات که شامل برنامه زمانبندی بازدیدهای هفتگی ماشینآلات و تجهیزات، بازدیدهای ماهیانه، تعمیرات ششماهه، تعمیرات سالیانه و همچنین تعمیرات اساسی ماشین آلات و تجهیزات، بود را در مجتمع مس سرچشمه پیاده نمودیم. در همین رابطه تیمی کارشناسی از واحد تعمیرات ذوب آهن به مس سرچشمه فرستاده شد، تا سیستم گرافِ تعمیرات را در این مجتمع پیاده نمایند که این عمل با موفقیت انجام شد و از این طریق، حداکثر بهرهگیری را از قطعات و تجهیزات مجتمع مس سرچشمه به عمل آوردیم.
با یاری خداوند و همت مدیران و کارکنان شریف مجتمع عظیم مس سرچشمه و با تغییر سیستمهای آمریکایی مذکور، توانستیم در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ همزمان با فتح خرمشهر، اولین شمش مس را در کارخانه ذوب مس سرچشمه تولید کنیم، که با این راهاندازی، شور و شعف وصفناپذیری در میان کارگران، تکنیسینها و مهندسین مجتمع حاکم شد و همگی بیاختیار اشک شوق ریختند. در این حال و هوا بودیم که حدود یک ساعت بعد رادیو، آزادی خرمشهر را اعلام کرد. با اعلام این خبر شور و شوق در مجتمع چندین برابر شد و تبدیل به راهپیمایی عظیمی در داخل مجتمع شد که با شعارهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر آمریکا» از سوی کارکنان همراه گردید و بدین ترتیب کارکنان شریف مس سرچشمه توانستند این پیام امام خمینی را به اثبات برسانند که «ما میتوانیم». در واقع با پیروزی عظیم آزادسازی خرمشهر و همچنین در جبهۀ جهاد اقتصادی، با راهاندازی مجتمع مس سرچشمه، ضربهای دیگر بر پیکر استکبار جهانی از سوی ایران وارد شد.
منبع: مس پرس