به گزارش میمتالز، این روزها بحثهای زیادی در مورد دلارزدایی و از دست رفتن جایگاه دلار آمریکا بهعنوان تنها ارز ذخیره جهان مطرح میشود. به طور کلی، به نظر میرسد فعالان بازار پذیرای این ایده هستند، اما هنوز جایگزینهای مناسبی برای دلار نمیبینند. با توجه به وسعت اقتصاد چین و نقش آن در تجارت جهانی، یوآن اولین کاندیدا برای کاهش سهم دلار در بازارهای جهانی است. اما به دلایل مختلفی که خبرگزاری بلومبرگ در مصاحبه تصویری خود با کارسینک سنکاران، فعال باسابقه فارکس، به آن اشاره میکند، این ارز برای جایگزینی دلار مناسب نیست.
در این مصاحبه درباره اینکه چرا یک چشمانداز ارز خارجی چندقطبی ممکن است برای ثبات مالی جهان مفید باشد نیز سوالهایی مطرح میشود.
هر چند سال یکبار، بحث جایگزینی ارزهای دیگر با دلار و کاهش سلطه این ارز آمریکایی در سیستم مالی جهان مطرح میشود. اما به گفته کارشناسان بلومبرگ، هیچ واحد پولی، کشور یا اقتصادی آنقدر قدرتمند نیست که به تنهایی قادر به جایگزینی دلار باشد.
کارشناس بلومبرگ معتقد است استفاده از لفظ «جایگزینی» چندان دقیق نیست، زیرا آنچه میتواند اتفاق بیفتد یک جابهجایی تدریجی و نامحسوس منطقهای است و چنین تعریفی صحیحتر و امکانپذیرتر است. در میان ارزهایی که تلاش کردند سهم دلار را در بازار مالی کاهش دهند، یورو تا حدودی موفق بود و اتحادیه اروپا این کار را نه تنها در منطقه یورو بلکه در اروپای مرکزی و شرقی نیز پیش برد. اما چنین تغییری برای مدت زمان زیادی به طول انجامید.
اخیرا صحبتها درباره رقابت یوآن با دلار بالا گرفته، اما برخی معتقدند این ارز برای جایگزین کردن دلار راه طولانی در پیش دارد و در فاصله بسیار زیادی با آنچه یورو به آن دست یافته قرار گرفته است.
در پاسخ به این سوال کارشناس بلومبرگ میگوید که هر کشوری میتواند در مرکز سیستم مالی جهانی باشد به شرطی که واحد ارزی آن به اندازه کافی و در حجم بالا چه از طریق مبادلات و چه از طریق استفاده تعداد زیادی از کشورها واحد ارزی به کار گرفته شود. اما نکته اینجاست که چین از این نقطه فاصله زیادی دارد. این مساله تنها به دلیل مشکلات مربوط به قابلیت تبدیل حسابهای سرمایهای نیست بلکه این عملکرد بازارهای مالی چین است که استفاده از این ارز را در حجم زیاد حتی برای دیگران دشوار میسازد.
تصور میشود با داشتن کسری تجاری بالا یا وام گرفتن در واحد یک ارز و بازپرداخت و خرید دارایی، میتوان آن را در دنیا مطرح کرد. برای مثال برزیل، کشوری است که این کار را با یوآن چین انجام داده است، اما چنین کاری برای کشوری مانند برزیل که مبادلات آن به آنچه در چین رخ میدهد بستگی دارد و چرخه تجاری آن بیشتر تحت تاثیر چین است و به آن واکنش نشان میهد، منطقی است و اتفاقا این کشور باید امکان استفاده از این واحد ارزی را داشته باشد پس استفاده از یوآن در این شرایط بهتر، اما کاری بس دشوار است.
البته با توجه به وضعیتی که بازارهای نوظهور همیشه به آن دچار میشوند، داشتن ارزهای جایگزین دلار برای سیستم مالی آنها مفید خواهد بود. در این کشورها صادرات کامودیتیها با دلار انجام میشود و با دلار قیمتگذاری میشود. سپس با پایین آمدن ارزش کامودیتیها و بالا رفتن ارزش و قدرت دلار، این بازارها آسیب میبینند.
دو راه برای استفاده از یوآن چین وجود دارد؛ استفاده از یوآن داخلی و یوآن خارجی. این دو نوع یوآن با اینکه در نرخهای بسیار نزدیک به هم معامله میشوند، اما نرخ بهرههای متفاوتی دارند و چین هر گاه احساس کند فشار بر یوآن خارجی افزایش یافته است، نرخ بهره آن را به شدت بالا میبرد، اما این موضوع در مورد دلار صدق نمیکند.
از سوی دیگر چین یک بازار بسیار بزرگ بدهی داخلی دارد و دومین بازار بزرگ بدهی جهان است و بازار اوراق قرضه چین فقط قسمت کوچکی از بازار داخلی آن است. البته در مورد آمریکا نیز اوراق قرضه قسمت بزرگی از بازار را تشکیل نمیدهند، اما ابهام در بازار چین بیشتر است.
چین اقتصاد باز ندارد و سرمایه در آن کنترل میشود و یکی از ملاکهای داشتن یک ارز بینالمللی امکان تحرکات آزادانه آن است. شاید یوآن خارجی مقداری آزادی بیشتری داشته باشد، اما استفاده در حجم بالا از آن موانعی مانند بازار کوچک در جلوی خود دارد.
به نظر میرسد چینیها تمایل بیشتری برای گسترش قدرت در سطح جهانی داشته باشند، اما هنگامی که بده و بستانهای لازم برای وقوع این تحول را در نظر میگیرد احتمالا چندان هم برای آن آماده نباشد. زمانی ژاپن نیز قصد انجام چنین کاری را داشت، اما به دلیل فشاری که تسلط ین بر پایه صنعتی آن وارد میآورد، از آن صرف نظر کرد.
یکی دیگر از مشکلات چین، سطح بالای پساندازهای نقدی شهروندان است. مردم چین پساندازهای زیادی دارند چرا که رفاه اجتماعی در این کشور چندان در سطح بالایی قرار ندارد و، چون به خاطر سیاست تکفرزندی نمیتوانند به فرزندان خود تکیه کنند، ترجیح میدهند که مقادیر زیادی از پول را پسانداز کنند. اگر این کشور به جای کسری تجاری، اقتصاد خود را طوری از نو بسازد که یک شبکه امنیت اجتماعی میزان پساندازها را کاهش دهد، احتمالا هم در ثبات مالی بیشتر و هم در بینالمللی شدن یوآن تاثیر خواهد داشت.
طبق گزارش بلومبرگ، اقتصاد ایالات متحده بیشتر به نرخ بهره حساس است تا نرخ ارز و این مرکزیت دلار نیست که باعث قدرت آن میشود؛ چرا که حتی در زمانهایی که هیچ کس تمایلی به نگهداری دلار نداشت، همچنان ارز قدرتمندی بود. اما این ارز آمریکایی میتواند برای سایر کشورهای جهان مشکلساز باشد. پس داشتن گزینههای جایگزین برای دلار، از نظر ثبات مالی کاملا منطقی است.
در دنیایی که دلار تنها واحد ارزی برای بدهی کشورهاست، بی ثباتی مالی اجتنابناپذیر است. اگر بدهی کشورها در واحدی باشد که با هر بار کند شدن اقتصاد جهانی، قدرت آن بیشتر میشود، بحرانهای مالی پس از آن برای هیچ کس خوشایند نخواهد بود.
منبع: تجارت نیوز