تاریخ: ۱۴ شهريور ۱۴۰۲ ، ساعت ۲۲:۵۳
بازدید: ۱۶۹
کد خبر: ۳۱۶۵۷۹
سرویس خبر : انرژی

از طزره تا جاسک، انفجار ترک‌فعل

‌می‌متالز - آگاهان علم منابع انسانی معتقدند که اصلی‌ترین سرمایه هر سازمان و هر صنعت همانا سرمایه انسانی آن است. به گواه بسیاری از تحقیقات زوال شرکت‌ها و کسب‌وکار‌ها در درجه اول از بی‌انگیزگی یا از دست‌دادن نیرو‌های بادانش یا کارگر ماهر اتفاق می‌افتد و سپس نبود امکانات و منابع به‌روز و کافی کسب‌وکار را تحلیل می‌برد.

به گزارش می‌متالز، از این‌روست که در کنار تعریف و خلق دانش و روش برای محافظت از دارایی سرمایه‌ای و تعمیرات دوره‌ای با تعریف قوانین و رویه‌هایی برای ایمنی و محیط‌زیست و ارزیابی ریسک از حوادث منجر به جرح و فوت جلوگیری به‌عمل می‌آید. در صنعت ایران ما همواره شاهد حوادث مجزا یا گاهی حوادث پی‌درپی هستیم که اگر براساس ارزیابی ریسک به علت و معلول آن بپردازیم، به عوامل ساده و پرتکراری برخورد می‌کنیم که اگر توسط مدیران به دلایل مختلفی پنهان نمی‌شد و با بررسی آن، گزارش‌هایی برای استفاده عموم منتشرشده و در نهایت بانکی از اطلاعات به‌عنوان مدیریت دانش در ارزیابی ریسک تشکیل می‌شد، از وقوع بسیاری از این حوادث پیشگیری به‌عمل می‌آمد.

اخیرا دو حادثه یکی در غرب کارون و دیگری در پالایشگاه گازی سرخس رخ‌داده که مجموعا در این دو حادثه ۵ نفر جان خود را از‌دست‌دادند، احتمالا هر دو این حوادث با تست گاز و استفاده درست از دیافراگم برای شیر‌ها در هنگام تعمیرات قابل‌پیشگیری بود.

هر حادثه در درجه اول درس‌آموخته‌ای دارد و باید به آن به چشم یک سرمایه نگریست و باید جوری با آن رفتار شود که از تکرار مجدد آن در همان شرکت یا سایر بخش‌های مشابه صنعت جلوگیری شود، همچنین باید ارزش سرمایه انسانی با جلوگیری از وقوع مجدد آن حفظ شود؛ مثلا در مرداد گذشته ۲۶ کارگر در ایران جان خود را از‌دست‌دادند که رقم بسیار بالایی است، اما داستان حوادث در صنعت خصوصا معدن و نفت به همینجا ختم نمی‌شود؛ در ابتدای شهریور انفجار و آتش‌سوزی خط لوله انتقال نفت ترش گوره به جاسک و حداقل ۶ کشته در انفجار معدن طزره کام صنعت را تلخ کرد.

دلایل فراوانی برای رخ‌دادن حوادث در صنعت در ایران وجود دارد که اتفاقا غالبشان قابل پیش‌بینی و پیش‌گیری هستند. اجازه بدهید به‌عنوان مثال به یکی از این حوادث ورود کنیم.

طی چند روز گذشته خبر وقوع انتشار گاز و در پی آن انفجار از خط لوله گوره به جاسک که یک خط حامل نفت ترش برای انتقال به ساحل مکران و پالایشگاه بندرعباس است و البته کشته‌شدن دو نفر که ظاهرا قصد گرفتن انشعاب از این خط را داشتند، به‌شدت رسانه‌ای شد.

پروژه خط لوله گوره به جاسک که با هزینه‌کرد مبلغ یک‌میلیارد و ۲۰۰‌میلیون یورو به طول تقریبا هزار کیلومتر نفت را از گوره به جنوب‌شرق ایران منتقل می‌کند و به‌نوعی تنگه هرمز را به‌عنوان راه عبوری در صادرات دور می‌زند از پروژه‌های بحث‌برانگیز چند سال‌اخیر بوده‌است. اول آنکه بسیاری در ضرورت انجام آن بحث دارند که در اینجا باز‌کردن آن موردنظر ما نیست. فقط هدف از پیش‌کشیدن بحث آن اشاره به قصه مسوولیت حفظ و تعمیر و نگهداری آن پس از ساخته‌شدن است که بی‌ارتباط با حادثه رخ‌داده در مورد آن نیست. بدین منظور به‌صورت تیتر وار اتفاقات مرور می‌شود.

- در شهریور ۱۳۹۴ درحالی‌که طرح در مرحله مطالعات اولیه بود و در واقع تنها یک فکر برای انجام بود، در مصوبه شرکت ملی نفت ایران بر تحویل نهایی به استفاده‌کننده نهایی که خطوط لوله و مخابرات از مجموعه پالایش و پخش بود، تاکید شده است.

- سال‌ها بعد وقتی طرح در شرکت ملت نفت ایران آرایش اجرایی به خود گرفت، در پیوست ۹تمامی ۱۷ قرارداد منعقدشده که توسط شرکت ملی مهندسی از زیرمجموعه پالایش و پخش تنظیم‌شده است به راه‌اندازی توسط بهره‌بردار یعنی همان خطوط لوله و مخابرات و معاونت پیمانکار طرح ساخت اشاره شده‌است.

- در سال‌۱۴۰۰ و در زمانی‌که خط تکمیل شده و تعدادی از تلمبه‌خانه‌ها راه‌اندازی شده‌بود، وزیر نفت وقت جناب آقای مهندس زنگنه در نامه‌ای به مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران آقای دکتر کرباسیان تعیین‌تکلیف طرح را ابلاغ کرد. مدیرعامل شرکت ملی نفت نیز راه‌اندازی خط لوله و هر بخشی از تلمبه‌خانه‌ها که آماده دادن خدمات باشند را در ابلاغی به خطوط لوله و مخابرات واگذار کرد و بر پشتیبانی مالی و فنی از پالایش و پخش و زیرمجموعه مسوول تاکید ورزید.

- در شهریور ۱۴۰۰ مدیرعامل پالایش و پخش انتقال پروژه و مسوولیت بهره‌برداری و تعمیر و نگهداری را به شرط پرداخت هزینه پذیرفت. توضیح اینکه برای پذیرش یک طرح جدید آن هم یک طرح عریض و طویل مانند این خط لوله به نیروی انسانی کافی و زبده و ماشین‌آلات و هزینه‌کرد کافی نیاز است و از این‌رو یا از پیش وزارت نفت افزودن بودجه‌و چارت سازمانی مناسب به شرکت‌های تابعه را برنامه‌ریزی می‌کند یا با پرداخت هزینه لازم و‌دادن مجوز راه را برای برون‌سپاری حفظ و تعمیر و نگهداری آن بازمی‌کند.

- در شهریور ۱۴۰۱ در نامه‌ای از سوی مدیرعامل پالایش و پخش خطاب به وزیر محترم نفت جناب مهندس اوجی عنوان شد که با وجود مبلغ پرداخت‌شده؛ این واحد به نیروی انسانی و ماشین‌آلات و تجهیزات کافی برای پذیرش مسوولیت و تحویل پروژه نیازمند است. توجه بفرمایید مبلغ قابل‌توجهی در اینجا پرداخت شده‌است.

- بحث تحویل پروژه با همین منوال در جلسات مختلف بدون نتیجه ادامه‌یافت تا در اردیبهشت۱۴۰۲ در جلسه‌ای بین توسعه‌دهنده طرح در شرکت ملی نفت ایران و بهره‌بردار نهایی یعنی پالایش و پخش، بحث انتقال مالکیت از شرکت ملی نفت ایران به شرکت پالایش و پخش مطرح شد که گویا چندان به مذاق شرکت ملی نفت خوش‌نیامد.

- در ۲۸/ ۳/ ۱۴۰۲ وزیر نفت در ابلاغیه‌ای به مدیرعامل پالایش و پخش بهره‌برداری از خط لوله بدون انتقال مالکیت را ابلاغ کرد که البته تا این لحظه این امر میسر نشده‌است. گویا پالایش و پخش هم ملاحظاتی دارد و علاوه‌بر بحث منابع انسانی، معتقد است که تا انتقال نفت از گوره به جاسک به‌طور کامل راه‌اندازی نشود و در واقع خطوط لوله و مخابرات نتواند از عواید حاصل از عبور نفت هزینه‌های هنگفت نگهداری و راهبری چنین پروژه عظیمی را تامین کند، امکان تحویل گرفتن و بهره‌برداری وجود ندارد.

در اینجا سوال اینجاست که؛ آیا عامل حادثه اخیر یعنی گرفتن انشعاب غیر‌مجاز برای اولین‌بار است که در مسیر این خط رخ می‌دهد یا این اولین‌بار است که به دلیل انفجار موضوع هویدا می‌شود و چرا این تنها پروژه مهم دور دوم دولت اعتدال باید پس از هزینه‌کرد هنگفت از محل بیت‌المال چنین حال و روزی داشته‌باشد؟ تا کی برنامه‌ریزی باید در کشور ما به‌صورت جزایر جدا از هم انجام شود و ترک‌فعل از سوی چه شرکتی ر‌خ داده است؟ پالایش و پخش که پروژه را با شرح فوق تحویل نمی‌گیرد یا وزارت نفت که کار انتقال نفت و صادرات از این پروژه را راه‌اندازی نمی‌کند؟ چه کسی بیشتر مقصر است؟

در مورد معدن طزره نیز تجمع گاز احتمالا عاملی در رخ دادن آن است؛ درست شبیه غرب‌کارون و سرخس، چیزی که با اعمال صحیح همان تست گاز قابل پیش‌بینی و پیش‌گیری بود؛ اما آیا مشکل در نبود تجهیزات و کمبود نفرات ایمنی عامل عدم‌انجام تست گاز بموقع بوده‌است یا ترک‌فعل ایمنی در وظایف محوله؟

برای سایر حوادث هم اگر اطلاعات کافی موجود باشد، می‌توان تجزیه و تحلیل کرد و راهکار داد و نسبت به‌وقوع مجدد آن هشدار داد، اما رسم بر رسانه‌ای‌کردن این دست اخبار نیست؛ حتی آگاهان امر هم از چند و، چون وقایع مطلع نمی‌شوند. چرا؟ شاید مدیریت ضعیف که آنالیز ریسک نمی‌داند می‌خواهد ضعف خود را پنهان کند، شاید هم دلیلی دارد که گوش بخش فنی صنعت محرم آن نیست. به هر حال هرچه که هست باعث وقوع اتفاقات سریالی در صنعت ایران شده و همواره خانواده‌هایی را داغدار کرده‌است.

سعید ساویز/ کارشناس نفت و گاز

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده