به گزارش میمتالز، تامین انرژی به پاشنه آشیل صنایع کوچک و بزرگ کشور تبدیل شده، اما مدیریت قوی برای کاهش تاثیرات منفی این مهم بر سودآوری شرکتها، به گزینهای برای ارزیابی عملکرد مدیران کشور، تبدیل شده است.
چند سالی است که با شروع فصلهای تابستان و زمستان صنایع کوچک و بزرگ کشور به شکل جدی با چالش تامین برق و گاز روبرو میشوند.
این چالش در شرایطی است که سالهای سال است رهبر معظم انقلاب، تاکید ویژهای بر حمایت و افزایش توان تولید داخل دارند.
صنعت فولاد از جمله صنایع انرژیبر به شمار میرود، به ویژه که پایه تولید فولاد به روش احیای مستقیم، نیازمند گاز است و روش کوره بلند که به انرژی برق نیاز دارد.
این برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا است که صنعت فولاد در آن کشورها به روش کوره بلند با سوخت زغال سنگ فعالیت میکند.
دلیل این امر آن است که در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا منابع بزرگی از انرژیهای گاز و برق وجود دارد و قاعدتا برای تامین منبع این دو انرژی نباید مشکلی وجود داشته باشد.
اما آمار و ارقام در کشور ما گویای مطلب دیگری است، براساس گزارشهای شرکت ملی گاز ایران، ۱۱ درصد از گاز تولید شده در ایران به عنوان خوراک پتروشیمی، ۹ درصد به عنوان سوخت پتروشیمی، ۴۱ درصد در حوزه مصارف خانگی، ۲۵ درصد در صنعت، ۲ درصد در کشاورزی، ۴ درصد در حوزههای تجاری، ۶ درصد در صنعت حملونقل و تنها ۷ درصد در کل زنجیره فولاد مصرف میشود، با این حال دولتها ترجیح میدهند با اعمال محدودیتهای مصرف در واحدهای تولیدی، کمبود گاز در کشور را جبران کنند.
از طرف دیگر نیز به گفته کارشناسان، متاسفانه در سال های اخیر، زیرساختها و انرژی در کشور متناسب با رشد صنعت فولاد رشد نکرده است، به طوری که طی ١٥ سال اخیر از حدود ١٠ میلیون تن تولید فولاد به ٣٠ میلیون تن ظرفیت تولید و ٤٥ میلیون تن ظرفیت نصب شده دست یافتهایم؛ در حالی که برق و گاز کشور متناسب با این ظرفیت افزایش نیافته است.
این امر باعث شده تا شرکتهای تولیدی فولاد در تابستان با کمبود برق و در زمستان با کمبود گاز روبهرو شوند و برنامهریزی برای آنها در زمینه تولید و ورود به بازارهای خارجی دشوار شود.
باید توجه داشت که ثبات در بازارهای صادراتی رکن بسیار مهمی است و مصرفکننده محصولات تولیدی در خارج از کشور، عموما کارخانههایی هستند که محصول ما را به عنوان محصول میانی و مواد اولیه خریداری میکنند و لذا باید روی تداوم تولید آن برنامهریزی کنند.
شرکت فولاد مبارکه اصفهان از جمله شرکتهای بزرگ و موفق کشور است که طی سالهای اخیر با عملکرد شایسته و بایسته خود، علاوه بر ایجاد اشتغال برای بیش از ٤٠٠ هزار نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم و سهم ٥/١ درصدی از تولید ناخالص داخلی، نقش قابل توجهی درخودکفایی در صنعت فولاد در شرایط تحریمی و جلوگیری از خام فروشی مواد معدنی ایفا کرده است.
اما همه اینها در شرایطی است که چالش تامین انرژی به ویژه گاز، این روزها گریبان فولاد مبارکه اصفهان را نیز گرفته و چالشهای متعددی را برای بزرگترین تولیدکننده فولاد کشور ایجاد کرده است.
به عنوان نمونه در سالهای ١٣٩٨ الی ١٤٠١ اعمال محدودیتهای مصرف گاز منجر به ازدسترفتن بیش از یک میلیون و سیصد و سی هزار تن محصول در شرکت فولاد مبارکه شد که ارزش ریالی از دست رفته این محدودیتها بیش از ١٩٢ هزار میلیارد ریال معادل ٦٤٠ میلیون دلار بر مبنای میانگین نرخ برابری دلار در دو سال گذشته بوده است.
همچنین دولت با ابلاغ نرخ ٧٠ هزار ریالی خوراک گاز پتروشیمیها و به تبع آن افزایش نرخ خوراک احیای شرکتهای فولادی از ٠٠٠، ٢٢ ریال بر مترمکعب به ٠٠٠، ٤٤ ریال برمترمکعب موجب افزایش هزینههای تبدیل، و در نتیجه کاهش سودآوری در شرکتهای بزرگ فولادی و زیانده شدن واحدهای تولیدی کوچک خواهد شد.
همچنین روند افزایش نرخحاملهای انرژی طی دو سال اخیر، رشد ٦٠٠ درصدی را نشان میدهد که این امر موجب کاهش سودمو عملیاتی شرکتهای فولادی شده که با توجه به شرایط تورمی حاکم بر کشور کاهش تولید و عدم توجیه سرمایهگذاری در طرحهای فولادیرا به همراه خواهد داشت.
عدم سرمایهگذاری در صنایع مادر همچون فولاد که در توسعه زیرساختهای کشور نقش بسزایی دارند، موجب عدم تحقق ظرفیت تولید ٥٥ میلیون تن محصولات فولادی مطابق برنامه هفتم توسعه کشور در افق ١٤٠٦ میشود.
در پایان، نگاهی به روند نرخ گاز و سهم هزینه گاز در هزینههای تبدیل شرکت فولاد مبارکه نشان میدهد، در شرایطی هزینههای تولید شرکت فولاد مبارکه ١٣٥ درصد رشد داشته است که در همان بازه زمانی نرخ گاز بیش از ٦٠٠ درصد افزایش یافته است!
این آمار و ارقام در شرایطی است که سودآوری شرکتهای فولادی نظیر فولاد مبارکه از دید برخی از فعالان اقتصادی، ناشی از رانت است، اما این در حالی است که با وجود رویههای فعلی قیمتگذاری گاز طبیعی در سالهای اخیر، میتوان گفت، در عمل اصلا رانتانرژی دیگر وجود ندارد و با مدیریت صورتگرفته، خللی در سودآوری شرکتهای فولادی ایجاد نشده است.
همچنین برخی با مطرح کردن هزینه فرصت مصرف گاز طبیعی در کشور بدون توجه به آسیبهای وارده به اقتصاد کلان کشور ناشی از جایگزینی واردات با تولید اشتغالآفرین و خام فروشی مواد اولیه سعی در گمراه کردن افکار عمومی میکنند، اما شرکتهای بزرگ فولادی نظیر فولاد مبارکه، همواره طی سالهای گذشته توانستهاند با استفاده حداکثری از ظرفیتهای تولید و برخورداری از تکنولوژی روز دنیا از منابع ملی ارزش افزوده آفریند و همانطور که بیشتر گفته شد با ایجاد اشتغال برای بیش از ٤٠٠ هزار نفر به طور مستقیم و غیرمستقیم و سهم ٥/١ درصدی از تولید ناخالص داخلی نقش قابل توجهی در خودکفایی در صنعت فولاد در شرایط تحریمی و جلوگیری از خام فروشی مواد معدنی ایفا کند؛ لذا در پایان میتوان گفت مسوولین کشور در راستای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی میبایست ضمن رفع چالشهای صنایع کوچک و بزرگ کشور، به طور شایسته و بایستهتری اقدامات لازم برای تامین و رفع چالش تامین انرژی شرکتهای بزرگ فولادی کشور نظیر فولاد مبارکه اصفهان به عنوان موتور محرک اقتصادی کشور را انجام دهند.