تاریخ: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ ، ساعت ۲۲:۴۹
بازدید: ۹۷
کد خبر: ۳۳۵۱۷۳
سرویس خبر : انرژی
تجربه ۳ اقتصاد نوظهور در گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر نشان داد

هفت گام تا انرژی پاک

هفت گام تا انرژی پاک
‌می‌متالز - گذر از سوخت‏‏‌های فسیلی به انرژی‏‏‌های تجدیدپذیر و کم‏‏‌کربن، یکی از مهم‌ترین چالش‏‏‌های پیش‌روی اقتصاد‌های نوظهور است. تجربه‏‏ سه کشور هند، چین و برزیل به‌عنوان سه اقتصاد نوظهور در تولید انرژی‏‏‌های سبز در جهان، بیانگر آن است که دستیابی به این دستاورد نیازمند خلق، توسعه و انتشار دانش، حمایت از فعالیت‏‏‌های کارآفرینان، جهت‏‏‌دهی به سیستم، شکل‏‏‌گیری بازار و تخصیص منابع از سوی دولت است. تمامی این موارد در گرو مشروعیت‏‏‌بخشی از سوی سیاستگذار است تا موثر واقع شود.

به گزارش می‌متالز، براساس گزارشی که از سوی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی تهیه شده، چین، هند و برزیل از پتانسیل غنی منابع تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشیدی، بادی، زیست‌توده و آبی برخوردارند که زمینه را برای توسعه سریع ظرفیت موجود در این حوزه فراهم کرده است. باید در نظر داشت که این سه‌کشور جزو پیشگامان جهانی در زمینه انرژی‌های پاک محسوب می‌شوند. این سه غول آسیا و آمریکای لاتین، توانسته اند با بهره‌گیری از پتانسیل‌های داخلی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی، گام‌های موثری در این عرصه بردارند. آنها مسیر گذار به انرژی‌های پاک را با موفقیت‌های چشمگیری پشت سر گذاشته و به الگویی برای کشور‌های در حال توسعه تبدیل شده اند.

هفت گام تا انرژی پاک

منابع محدود نفت و گاز در دهه‌های اخیر، دولت‌ها را ترغیب کرده تا برای حفظ رشد اقتصادی پایدار، به سمت تولید انرژی‌های پاک گام بردارند. دستیابی به این انرژی‌ها می‌تواند فرصت‌های ارزشمندی مثل کاهش آلودگی هوا، افزایش امنیت انرژی و ایجاد اشتغال را در پی داشته باشد.

تولید انرژی‌های پاک، به‌ویژه در کشور‌های در حال توسعه از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا توسعه استفاده از این نوع سوخت می‌تواند ظرفیت‌هایی نظیر کاهش آلودگی هوا و تاثیرات مخرب زیست‌محیطی، افزایش امنیت انرژی، پایداری رشد اقتصادی و ایجاد فرصت‌های اقتصادی از طریق جذب سرمایه‌گذار و اشتغال‌زایی را ایجاد کند.

نگاهی به ابعاد گذار

به‌منظور درک و تحلیل بهتر توانمندی‌های این سه کشور که در حوزه فناوری‌های نوین دسترسی به انرژی پاک موثر ظاهر شده و گذار موفقی داشته اند، باید گریزی به دو مفهوم گذار اجتماعی-فنی و گذار فناورانه با تغییر نظام اجتماعی-فنی داشته باشیم. گذار اجتماعی-فنی به معنای تغییر نظام اجتماعی فنی به نظامی دیگر است که فرآیند ایجاد، جایگزینی و پذیرش فناوری جدید توسط جامعه را فراهم می‌کند. نظام اجتماعی فنی شامل فعالان، نهاد‌ها و فناوری‌های توسعه‌یافته در ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فناورانه است. این نظام شامل فناوری ها، عادات مصرفی، زیرساخت ها، ساختار صنعتی، سیاستگذاری و دانش فنی است. شکل گیری گذار علاوه بر تحولات فناورانه، تحت‌تاثیر ابعاد علم، صنعت، فرهنگ، بازار و سیاست قرار دارد. بعد علمی به دسترسی فناوری و دانش، بعد صنعتی به همکاری و رقابت، بعد فرهنگی به ارزش ها، بعد بازار به ترجیحات مصرف‌کننده و بعد سیاست به حمایت دولت مربوط می‌شود. البته نباید فراموش کرد که این نظام اجتماعی-فنی در طول زمان شکل گرفته و تغییر یا اضمحلال آن زمان‌بر خواهد بود.

هند در قله روشنایی سبز

تجربه هند در گسترش سریع فناوری روشنایی LED از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، نمونه بارزی از گذار موفق فناورانه است که ترکیبی از عوامل و عملکرد‌های مختلف سیستم نوآوری را دربرمی‌گیرد. در این بازه زمانی، بازار روشنایی LED در هند رشد ۱۳۰ برابری را تجربه کرد که ناشی از برنامه دولتی برای ایجاد بازار و افزایش تقاضای انرژی در داخل این کشور بود.

این برنامه با تجمیع تقاضای ملی از طریق فرآیند مناقصه رقابتی، توزیع گسترده لامپ‌های LED را در سراسر کشور با قیمتی ارزان‌تر از بازار تسهیل و ممکن کرد. اگرچه موفقیت این گذار مرهون برنامه سیاستی دولت است، عوامل دیگری مانند مراوده با تولیدکنندگان چینی LED در ابتدای راه، تحقیق و توسعه در صنعت داخلی، سیاست‌های دولت برای تقویت تولید، گسترش سریع بازار و سرریز قابلیت‌های تولیدی از سایر صنایع مانند خودرو نیز در آن نقش داشتند. در بررسی دستاورد فعلی این کشور باید در نظر داشت که اگرچه این گذار موفق بوده، چالش‌هایی نیز برای هند در این مسیر به وجود آمد. از جمله این چالش‌ها می‌توان به رشد ناهمگون قابلیت‌های تولید داخلی و افزایش تقاضای بازار، ناتوانی در تولید تراشه‌های LED و مدار‌های درایور در داخل، ضعف در انتقال فناوری از مراکز تحقیقاتی به صنعت و کاهش کیفیت لامپ‌های خریداری‌شده به دلیل رقابت برای ارائه قیمت‌های پایین‌تر اشاره کرد. در نهایت، این گذار با پیامد‌های ناخواسته‌ای مانند افزایش وابستگی به واردات و کاهش کیفیت مواجه شد که ناشی از ناتوانی در رفع چالش‌هایی مثل ضعف زیرساخت‌های برق محلی و نیاز به افزایش تحقیق و توسعه صنعتی بود.

فناوری فتوولتائیک خورشیدی (PV) در چین

گذار چین به صنعت فتوولتائیک (فناوری‌های سلول‌های خورشیدی) سیلیکونی در دودهه اخیر، نمونه موفقی از یک سیستم نوآوری پویاست که با همکاری بخش خصوصی و حمایت‌های دولتی شکل گرفت. در اواخر دهه ۱۹۹۰، چین صنعت و بازار فتوولتائیک کوچک و ضعیفی داشت. اما از سال ۲۰۰۰ با ظهور استارت‌آپ‌های تولید فتوولتائیک توسط متخصصان چینی که از کشور‌های توسعه‌یافته بازگشته بودند، گذار آغاز شد. این استارت‌آپ‌ها که اکنون پیشروان جهانی این صنعت هستند، ابتدا به صادرات بر بازار‌های رو به رشد متمرکز بودند. آنها با استراتژی کاهش هزینه از طریق مقیاس بالا و عدم‌رعایت قوانین زیست‌محیطی، با رقبای خارجی رقابت می‌کردند. گرچه سیاست‌های اختصاصی در چین برای فتوولتائیک وجود نداشت، این شرکت‌ها از مشوق‌های غیراختصاصی مانند معافیت‌های مالیاتی، زمین و برق ارزان و وام‌های یارانه‌ای هم بهره‌مند شدند.

در نتیجه، چین تا سال ۲۰۰۸ به بزرگ‌ترین تولیدکننده و صادرکننده ماژول‌های فتوولتائیک تبدیل شد. از آن زمان، با حمایت سرمایه‌گذاری‌های دولتی و خارجی، این کشور به سمت دیگر بخش‌های زنجیره ارزش صنعت فتوولتائیک مانند تولید پلی سیلیکون حرکت کرد. اما مشکلی که برای چین در این زمینه وجود داشت این بود که بسیاری از بازار‌های صادراتی دست به وضع تعرفه‌های سنگین زدند. در چنین شرایطی سیاست‌های توسعه بازار داخلی چین با کمک‌های مالی دولتی نقش محوری را در حمایت از این صنعت ایفا کرد. با این حال نباید از این نکته غافل شد که برخی ضعف‌ها مانند تمرکز تحقیق و توسعه صنعتی بر بازده کوتاه‌مدت، ارتباط ضعیف میان پژوهش دانشگاهی و رشد صنعت و نداشتن چشم انداز بلندمدت می‌تواند تداوم رهبری چین در این حوزه را تهدید کند.

تولید سوخت اتانول از نیشکر در برزیل

گذار برزیل به فناوری تولید سوخت اتانول از نیشکر در چهار دهه گذشته، نمونه موفقی از یک سیستم نوآوری پویا بوده که با ترکیب نقش بخش خصوصی و حمایت‌های دولتی شکل گرفته است. این گذار، سه دوره متمایز با الگو‌های متفاوتی از کارکرد‌های سیستم نوآوری فناورانه را طی کرده است تا به این نقطه موفقیت آمیز برسد. در نگاهی اجمالی به این سه دوره می‌توان چنین تحلیل کرد. دوره اول (۱۹۷۰ تا اواسط ۱۹۸۰) با اقدامات سیاستی گسترده دولت نظامی برای تحریک تحقیق و توسعه، رشد صنعت و گسترش بازار کلید خورد که باعث فعال شدن تمامی کارکرد‌های این سیستم شد. دوره دوم (اواخر ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۲)، دوره رکود بود که با کاهش حمایت‌های دولتی و تلاش صنعت برای بقا همراه شد و کارکرد‌های سیستم نوآوری رو به ضعف رفت. دوره سوم از سال ۲۰۰۳ با احیای عرضه خودرو‌های دوگانه سوخت اتانول-بنزین توسط خودروسازان خارجی و ازسرگیری حمایت‌های دولتی آغاز شد. این امر باعث احیای تمامی کارکرد‌های سیستم نوآوری و گسترش فناوری‌های جدید تولید اتانول مانند اتانول سلولزی شده و توسعه گسترده‌ای در این زمینه ایجاد کرد. نکته حائز اهمیت اینکه به‌رغم تغییرات سیاسی و اقتصادی، برزیل توانست برنامه توسعه اتانول نیشکر را با ایجاد سیستم نوآوری کامل حفظ کند که شامل حمایت‌های دولتی، پیشرفت‌های فناورانه، همکاری با بخش خصوصی و توسعه خودرو‌های سازگار با محیط‌زیست بود. تا حدود زیادی می‌توان این موفقیت را حاصل رویکرد پویا و سازگار برزیل در ترکیب نقش دولت و بخش خصوصی دانست. در مجموع، تجربه سه اقتصاد نوظهور هند، چین و برزیل در گذار موفق به فناوری‌های انرژی پاک، درس‌های ارزشمندی برای سایر کشور‌ها به همراه دارد. این کشور‌ها نشان دادند که ترکیب نقش حمایت‌های دولتی و فعالیت‌های بخش خصوصی می‌تواند موتور محرک توسعه و انتشار فناوری‌های نوین باشد.

علاوه بر این، اتخاذ رویکرد سیستم نوآوری با درک ارتباطات میان اجزا و کارکرد‌های مختلف آنها، از جمله فعالیت‌های کارآفرینانه، خلق دانش، شکل دهی به بازار و جذب سرمایه‌گذاری، کلید موفقیت این سه کشور بوده است. با این حال، ضعف در انتقال فناوری، کاهش کیفیت محصولات و وابستگی به واردات چالش‌هایی هستند که در این مسیر وجود دارند و در الگوگیری باید به آنها توجه کرده و سیاست‌های درستی برای جلوگیری از این موارد اتخاذ کرد. در نهایت، تجربه این کشور‌ها نشان می‌دهد که گذار موفق به فناوری‌های انرژی پاک نیازمند رویکردی جامع و پویاست که باید با بسترسازی مناسب در ابعاد مختلف سیاستی، اقتصادی، فناورانه و آموزشی همراه باشد.

منبع: دنیای اقتصاد

مطالب مرتبط
عناوین برگزیده