به گزارش میمتالز، بررسی مرکز پژوهشهای مجلس از مخاطرات صدور مجوز کسبوکار حاکی از این است که در شرایط فعلی اقتصاد و در غیاب سیاستهای صنعتی، تسهیل مجوزها برای صنایع مستلزم تحقیق و توسعه، میتواند نتیجه عکس داده، به این معنی که سبب تقویت تولید مونتاژی شود؛ این روند، ساختار بازار را برای تولید نوآور از حالت بهینه خارج کرده و انگیزه بازیگران برای سرمایهگذاری را تضعیف میکند. از همینرو تاکید میشود هرگونه اقدامی برای تسهیل شرایط تولید، باید در راستا و ذیل سیاستهای صنعتی مشخص و مدون پیش برود.
بررسیها نشان میدهد در شرایط فعلی اقتصاد ایران در غیاب سیاستهای صنعتی لازم، تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار در صنایع مستلزم تحقیق توسعه میتواند سبب شود شرکتهای جدید زیادی با هدف مونتاژ قطعات منفصله شکل بگیرند. این امر ساختار بازار را برای تولید مبتنی بر طراحی و تحقیق و توسعه از حالت بهینه خارج کرده و میتواند سبب شود امکانپذیری و انگیزه بازیگران فعلی این صنایع برای سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه بیش از پیش تضعیف شود. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «مخاطرات تسهیل صدور مجوز در کسبوکارهای مستلزم تحقیق و توسعه»، با بررسی صنایع لوازمخانگی و خودرو در ایران و مقایسه آن با کشورهای موفق خارجی عنوان کرده بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی، از تیراژ تولید کمتر از حد بهینه برای تولید همراه با طراحی بهره میبرند. این امر به آن دلیل است که این بنگاهها در بخش مونتاژ از زنجیره تولید فعالیت میکنند.
رسیدن به محصول رقابت پذیر همراه با عمیق شدن در زنجیره تولید، مهمترین هدف ارتقای محصولات تولید ملی است. یکی از آسیب شناسیهای رایجی که برای پاسخ به چرایی نرسیدن به این مهم در اقتصاد ایران ارائه میشود، نبود رقابت کافی در بین بازیگران و فقدان آزادی ورود بازیگر جدید است. تلقی رایج نیز افزایش رقابت از طریق افزایش تعداد بازیگران یک صنعت را همیشه موجب افزایش رشد بهرهوری و رقابت پذیری تولید داخل میداند. این در حالی است که بررسیها نشان میدهد در صنایع مستلزم تحقیق و توسعه، افزایش تعداد بازیگران یک صنعت، از طریق تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار، میتواند مانع شکل گیری تولید انبوه مبتنی بر طراحی و سرشکن شدن هزینههای تحقیق و توسعه روی تعداد کافی محصول نهایی شود.
این امر رقابت پذیری محصولات داخلی غیرمونتاژی را کاهش میدهد. همچنین افزایش تعداد بازیگران در شرایطی، میتواند امکانپذیری سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را به دلیل وجود محدودیتهای وام گرفتن و نیز انگیزه نوآوری و سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را به دلیل کاهش رانت پسانوآوری کاهش داده و مانع شکل گیری رقابت پذیری و مزیت نسبی اقتصاد در آن صنایع شود؛ چراکه دستیابی به رقابت پذیری با محصولات شرکتهای پیشرو خارجی (اعم از محصولات کشورهای منطقه) و حفظ آن، مستلزم صرف هزینههای ثابت بالای تحقیق و توسعه به صورت مستمر به منظور کم کردن فاصله با مرز فناوری در آن صنعت است و بنگاه نیاز دارد محصول نهایی خود را در تیراژ بالایی تولید کند و به فروش برساند تا بتواند این هزینه های ثابت بالا را روی تعداد بیشتری محصول نهایی سرشکن کند.
به عبارتی هر چند سیاستهای آزادسازی، در برخی کسبوکارها بهتنهایی میتوانند سودمند باشند، ولی برای موفقیت در برخی صنایع، به سیاستهای صنعتی پیشنیاز، نیازمندند؛ در غیراین صورت میتوانند حتی مضر هم باشند. تجربه سیاست صنعتی در صنایع خودرو، الکترونیک و ماشینآلات در کرهجنوبی و صنعت سیکلتسازی در هند، موید این واقعیت است که سیاستهای صنعتیای که تمرکز کافی ساختار بازار بر صنایع مستلزم تحقیق و توسعه را به منظور بهرهمندی از صرفههای مقیاس تضمین کنند، یکی از دلایل پیشرفت این صنایع بودهاند. بررسی صنایع لوازمخانگی و خودرو در ایران و مقایسه آن با کشورهای موفق خارجی نشان میدهد که بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی، از تیراژ تولید کمتر از حد بهینه برای تولید همراه با طراحی بهره میبرند. این امر به آن دلیل است که این بنگاهها در بخش مونتاژ از زنجیره تولید فعالیت میکنند. اما در شرایطی که سیاست های صنعتی لازم وجود ندارند، تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار میتواند شبیه آزادسازی واردات عمل کند و درنتیجه آن، تعداد زیادی شرکت مونتاژ قطعات منفصله به وجود بیاید.
بخش مونتاژ از زنجیره تولید، در تیراژ پایین تری از تولید به صرفه اقتصادی میرسد؛ چراکه هزینه های ثابت کمتری را نیاز دارد. درنتیجه، تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار سبب تغییر ساختار بازار به بازاری متشکل از تعداد زیاد تولیدکنندگان با تیراژ تولید پایین خواهد شد. این تغییر ساختار بازار میتواند توانایی و انگیزه بازیگران فعلی برای صرف هزینه در نوآوری و تحقیق و توسعه را بیش ازپیش تضعیف کند؛ چراکه بخش زیادی از تقاضای داخل جذب محصولات خارجی مونتاژ داخل خواهد شد. پژوهش های نظری و تجربی نشان میدهد صنایع با پتانسیل یادگیری بالا در مراحل اولیه توسعه خود، نه تنها امکان رقابت در بازارهای صادراتی را ندارند، بلکه لازم است در برابر رقابت با محصولات خارجی محافظت شوند تا بتوانند با یادگیری های ضمن فرآیند تولید، ساختار هزینه ای خود را بهبود دهند.
مراحل اولیه توسعه این صنایع باید محدود و معطوف به بازار داخل پیش برود. اگر درآمد بنگاه از طریق تولید و فروش محصول نهایی نتواند هزینه های تحقیق و توسعه را پوشش دهد، انگیزه بنگاه برای نوآوری و تحقیق و توسعه از بین میرود (نبود رانت پسانوآوری). در پی آن، تولیدکنندگان فعلی نیز برای آنکه بتوانند در بازاری با تعداد بازیگران بالا حضور داشته باشند، در بخش مونتاژ از زنجیره تولید فعالیت میکنند که بدون نیاز به هزینه های تحقیق و توسعه در تیراژ پایین تری از تولید صرفه اقتصادی داشته باشد. بررسی صنایع لوازمخانگی و خودرو در ایران و مقایسه آن با کشورهای موفق خارجی نشان میدهد که بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی، از تیراژ تولید کمتر از حد بهینه برای تولید همراه با طراحی بهره میبرند. این امر به آن دلیل است که این بنگاهها در بخش مونتاژ از زنجیره تولید فعالیت میکنند.
آزادی ورود در صنعت لوازمخانگی طی دهه های گذشته سبب صدور مجوزهای فعالیت زیادی شده است. این آزادی ورود سبب نشده که بنگاههای این صنعت از تیراژ تولید بالایی بهره ببرند. درصورتی که برای رسیدن به تولید رقابت پذیر با عمق بالا در زنجیره، لازم است صرفه های مقیاس مورد بهرهبرداری قرار گیرند. این امر به آن معنا نیست که آزادی ورود نمیتواند اثر مثبتی بر رشد صنایع داشته باشد، بلکه به این معنی است که آزادی ورود در برخی کسبوکارها برای اثرگذاری مثبت، نیاز به سیاست های صنعتی پیش نیاز دارد؛ در غیراین صورت آزادسازیها میتواند سبب بروز اثرات منفی بر صنایع شود. نبود سیاست های صنعتی پیش نیاز در صنعت لوازمخانگی سبب شده است تا تعداد زیاد مجوزهای صادرشده، سبب فعالیت عمده بنگاههای این صنعت در بخش مونتاژ از زنجیره تولید شود. این سیاست های صنعتی پیش نیاز، شامل از صرفه خارج کردن واردات قطعات منفصله (CKD) و مونتاژ در داخل و همچنین از صرفه خارج کردن تولید در تیراژ پایین است.
همچنین در صنعت خودرو با اینکه آزادی ورود در دهه های اخیر کمتر بوده است، عمده تولیدات صنعت در تیراژ بالا صورت میگیرد. اما نبود سیاست های صنعتی برای از صرفه خارج کردن مونتاژ قطعات منفصله و تولید در تیراژ پایین سبب شده است تا بازیگران جدیدی که در سالهای اخیر وارد بازار شدهاند، تماما به مونتاژکننده قطعات منفصله تبدیل شوند. برخی کشورها برای جلوگیری از ایجاد مشکل عدمرعایت صرفه های مقیاس و تشویق تولید مبتنی بر طراحی (به جای مونتاژ)، سیاست های صنعتی پیش نیازی را که باعث شود میزان تولید محصول نهایی هر بازیگر به اندازه کافی زیاد باشد، اجرا کردهاند. بسته به ماهیت این سیاستها که از جنس طراحی سازوکار و تعیین قواعد بازی باشند یا ورود مستقیم (مثلا اخراج بعضی بازیگران به منظور افزایش تمرکز بازار)، پژوهش حاضر، این سیاستگذاریها را به ترتیب، سیاستگذاری های نرم و سخت نامیده است.
دولت هند در صنعت سیکلت سازی خود از سیاستگذاری نرم استفاده کرده است. این دولت حداقل الزام میزان تولید را برای هر شرکت تعیین کرده و برای تولید بیش از آن مقدار، معافیت مالیاتی و برای تولید کمتر از آن مقدار، مالیات تصاعدی در نظر گرفته است. درنتیجه به طور خودبه خود، بازیگرانی که تولید انبوه داشتند در بازار ماندگار و بازیگرانی که نتوانستند به اندازه کافی تولید کنند از گردونه رقابت خارج و بعضی در بنگاههای بزرگ و موفق ادغام شدند.
دولت کرهجنوبی نیز در صنایع مختلف خود از ترکیب سیاستگذاری سخت و نرم استفاده کرده است. مصداقی از سیاستگذاری سخت دولت کرهجنوبی را میتوان در صنعت خودروهای سواری کرهجنوبی مشاهده کرد که وقتی با وقفه در رشد تقاضا روبه رو شد، دولت یکی از سه بنگاه موجود را مجبور به خروج از بازار کرد؛ مشروط به آنکه پس از افزایش تقاضا آن بنگاه دوباره بازگردد. هرکدام از این دو نوع سیاستگذاری مزایا و منافع خود را دارد؛ شیوه سخت در طراحی بسیار ساده است، اما در معرض احتمال بالای خطا یا فساد قرار دارد.
تصمیمگیری درباره اینکه کدام بازیگر شایسته است در بازی بماند و کدامیک لازم است از رقابت خارج شود، بهتر است توسط رقابت در بازار تعیین شود. از طرفی، شیوه سیاستگذاری نرم در طراحی پیچیدهتر است، اما اگر درست طراحی شود، در عمل خطای کمتری دارد. به نظر میرسد برای ایران سیاستگذاری نرم شیوه بهتری برای سیاستگذاری در این حوزه است و احتمال خطای کمتری دارد؛ چراکه دولت، در صنایع منتخب برنامه سیاست صنعتی خود، ویژگیهای برنده را انتخاب میکند، نه برنده را. هر بازیگری که ویژگیهای برنده را داشته باشد، در گردونه رقابت باقی میماند و بقیه خودبه خود حذف میشوند. در اینجا، دولت قاعده بازی را طوری تعیین میکند که فقط بازیگرانی که تولید انبوه دارند، توان بقا در صنعت را داشته باشند. تجربه سیاست صنعتی در صنعت موتورسیکلت در هند نمونه موفق این دسته است.
سیاست های آزادی ورود به کسبوکارها که در ایران تحت عنوان تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار مطرح است، بدون وجود سیاست های صنعتی پیش نیاز، ممکن است نتایج زیانباری برای صنایع مستلزم تحقیق و توسعه به همراه داشته باشد. در شرایط فعلی اقتصاد ایران در غیاب سیاست های صنعتی لازم، تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار در صنایع مستلزم تحقیق و توسعه میتواند سبب شود شرکتهای جدید زیادی با هدف مونتاژ قطعات منفصله شکل بگیرند. این مدل کسبوکار به هزینه های ثابت بالا ازجمله هزینه های تحقیق و توسعه نیاز نداشته، درنتیجه در تیراژ تولید پایین به صرفه اقتصادی میرسد.
به عبارت دیگر، سیاست های آزادسازی ممکن است به تله مونتاژکاری منجر شود و هرگز صنعت بزرگ داخلی شکل نگیرد. درنتیجه تا وقتی سیاست های صنعتی لازم در صنایع مستلزم تحقیق و توسعه اعمال نشدهاند لازم است از تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار (آزادسازی ورود) در این صنایع اجتناب به عمل آید.
منبع: دنیای اقتصاد