به گزارش میمتالز، من برای این جملات، به او رأی دادم. «مملکت داری سخت است!»؛ این جمله امام و رهبر معظم بوده و هست. مملکت داری دل بزرگ میخواهد. صبوری میخواهد. تقوی میخواهد و صداقت و مردم داری... و رییسی شهید، همه اینها را داشت. او اهل نفاق و دروغ و تظاهر و حتی «شعار ویژهای برای کار رسانه ای» نبود. او هم میتوانست آنقدر دراز بکشد؛ تا زخم بستر بگیرد؟! اما لحظهای در رسیدگی به امور مردم درنگ نکرد و بی قرارانه به دنبال حل مشکلات آنها بود.
به شرکت فولاد خوزستان که آمد؛ به همراه مدیرعامل عزیز روی چمن فوتبال به استقبالش رفتیم؛ با هلی کوپتر آمد؛ شاید همان هلی کوپتر لعنتی! که گویی او هم از این همه انرژی سید، بریده بود! با او ناهار خوردیم؛ بله «ناهار»؟! کلمهای که به خاطرش جوکها ساختند. او هیچ وقت خودش را به چشم رییس جمهور ندید، او یک روحانی سید و ساده و بی پیچیدگی بود که حرفش را هم ساده و بیآلایش میزد. چند ساعتی که با او بودیم در خاطره هر کس که او را دید؛ ثبت شد. به نیکی، به فروتنی، به صداقت، به رفتار کریمانه و محترمانه...
این روزها که حالم خیلی بد است، گاهی با خودم میگویم کاش ندیده بودمت!
یادش به خیر... وقتی روی سن آمفی تئاتر شهید امتی رفت، پیچید سمت بنر تصاویر شهدای معظم فولاد خوزستان. بعضیها فکر کردند که اشتباهی به آن سمت رفت. رفتند که راهنماییش کنند به سمت تریبون!؛ ولی او راه را مثل همیشه درست رفته بود. با آنها نجوایی کرد؛ شاید هم گفت: به زودی به شما ملحق میشوم!
او روی سن هم گفت: در جنگ ارادهها کارگران و مدیران شرکت فولاد خوزستان موفق شدند. با همان خوش قلبی بی مهابایش خوشش آمده بود از شعار «ما توانستیم» و چند بار این خشنودی را به زبان آورد... شایسته است از آن سفر بابرکت در شرکت معظم فولاد خوزستان، نمادسازی شود، تا این فروتنی و صداقت، ماندگار شود و الگوی رفتاری همه کسانی که منصبی و موقعیتی دارند.
سید حالا در مسیر آرمیدن در بارگاه ملکوتی کسی است که خودش با صداقت و شهامت میگفت: هرچه دارم از علی ابن موسی الرضا (ع) دارم. خادمالرضا امروز در آغوش امام رئوف (ع) به آرامشی ابدی و شیرین خواهد رسید.
سید! خیلی خسته شدی، از سفرها، از تهمت ها، از طعنهها... کمی هم استراحت کن!