به گزارش میمتالز، در این راستا، دولتها میتوانند با سیاستگذاریهای مناسب، فرآیند بورسی شدن شرکتها را تسهیل و تشویق کنند. این فرآیند از طریق مکانیسمهای متعدد میتواند به بهبود شفافیت و کاهش فساد در سازمانها منجر شود.
بورس؛ مسیر افزایش شفافیت: یکی از مهمترین و بنیادینترین تغییراتی که با بورسی شدن شرکتها رخ میدهد، افزایش شفافیت مالی است. شرکتهای بورسی موظف به تهیه و انتشار گزارشهای مالی فصلی و سالانه هستند. این گزارشها شامل جزئیاتی از درآمدها، هزینهها، سود و زیان، داراییها و بدهیها هستند. این گزارشها باید مطابق با استانداردهای حسابداری بینالمللی تهیه شده و توسط حسابرسان مستقل تایید شوند. حسابرسان مستقل با بررسی دقیق این گزارشها، از صحت و درستی اطلاعات مالی اطمینان حاصل میکنند. این فرآیند، امکان هرگونه تقلب یا دستکاری در اطلاعات مالی را به حداقل میرساند. علاوه بر این، دسترسی عمومی به این گزارشها، نظارت عمومی را تقویت میکند و امکان سوءاستفادههای مالی را کاهش میدهد. با افزایش شفافیت، اعتماد سرمایهگذاران نیز افزایش مییابد که این خود میتواند به جذب سرمایههای بیشتر و رشد اقتصادی کمک کند.
نظارتهای قانونی: شرکتهای بورسی تحتنظارت نهادهای قانونی و نظارتی قرار دارند. این نهادها شامل سازمان بورس و اوراق بهادار و دیگر نهادهای نظارتی مرتبط هستند که به دقت عملکرد شرکتها را بررسی میکنند. این نهادها مقررات و قوانینی را تعیین میکنند که شرکتها باید به آنها پایبند باشند. این مقررات شامل الزام به افشای اطلاعات مهم، رعایت اصول حاکمیت شرکتی و رعایت قوانین ضد فساد است. نهادهای نظارتی با استفاده از ابزارهای مختلف، نظارت دقیقی بر اجرای این مقررات دارند و در صورت تخلف، اقدامات قانونی لازم را انجام میدهند. این نظارتهای قانونی، فشار مضاعفی بر شرکتها وارد میکند تا عملکرد خود را بهبود بخشند و از هرگونه فعالیت فسادآمیز اجتناب کنند.
مشارکت سهامداران: شرکتها با ورود به بورس تعداد زیادی سهامدار پیدا میکنند که در جلسات عمومی سالانه شرکت میکنند و در تصمیمگیریهای مهم شرکت رای میدهند. این سهامداران، با توجه به منافع خود، عملکرد مدیران را بهدقت بررسی میکنند و از طریق رایگیری و پرسش و پاسخ، آنها را به پاسخگویی وادار میکنند. در این جلسات، مدیران موظف به ارائه گزارش عملکرد سالانه و برنامههای آینده شرکت هستند و سهامداران میتوانند سوالات خود را مطرح کنند. این فرآیند دموکراتیک، احتمال وقوع فساد را کاهش میدهد.
مسوولیتپذیری مدیریتی: مدیران شرکتهای بورسی به سهامداران و نهادهای نظارتی پاسخگو هستند. این مسوولیتپذیری بیشتر باعث میشود تا مدیران با دقت بیشتری به امور شرکت رسیدگی کنند و کمتر درگیر فعالیتهای فسادآمیز شوند. هرگونه تخلف یا سوءاستفاده بهسرعت توسط سهامداران یا نهادهای نظارتی شناسایی شده و اقدامات لازم برای اصلاح آن انجام میشود. همچنین، وجود نهادهای نظارتی مستقل و حسابرسان خارجی، احتمال تخلفات مالی را به حداقل میرساند. این مدیران باید به صورت دورهای گزارشهای مالی و عملکردی ارائه دهند و این گزارشها تحت بررسی دقیق قرار میگیرد. این سطح از نظارت و پاسخگویی، مدیران را ترغیب میکند تا بهترین عملکرد را از خود نشان دهند و از هرگونه فعالیتی که میتواند به شهرت و اعتبار شرکت آسیب برساند، پرهیز کنند.
بازار سرمایه و رقابت: شرکتهای بورسی در معرض تحلیل و ارزیابی مداوم تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران قرار دارند. این ارزیابیها، نقاط ضعف و قوت شرکت را مشخص میکنند و فشار رقابتی برای حفظ شفافیت و عملکرد بهینه را افزایش میدهند. شرکتهایی که نتوانند شفافیت مالی و عملکرد مطلوب خود را حفظ کنند، اعتماد سرمایهگذاران را بهسرعت از دست میدهند و از بازار خارج میشوند. این فشار رقابتی باعث میشود تا شرکتها دائما در حال بهبود و ارتقای سیستمهای مدیریتی و مالی خود باشند تا بتوانند در بازار باقی بمانند و جذب سرمایه کنند.
بهبود رتبه اعتباری کشور: شفافیت مالی و حاکمیت شرکتی قوی که از طریق بورسی شدن شرکتها تقویت میشود، میتواند به بهبود رتبه اعتباری کشور در موسسات بینالمللی منجر شود. رتبه اعتباری بالاتر به دولتها امکان میدهد با شرایط بهتری در بازارهای مالی بینالمللی وام بگیرند و هزینههای مالی خود را کاهش دهند.
بورسی شدن شرکتها در ایران، با افزایش شفافیت مالی و بهبود نظارت و مدیریت، میتواند تاثیرات مثبت و گستردهای بر اقتصاد و جامعه داشته باشد. این شفافیت نه تنها به جذب سرمایههای مردمی و افزایش اعتماد سرمایهگذاران کمک میکند، بلکه به بهبود کارآیی شرکتها و کاهش فساد مالی نیز منجر میشود.
منبع: دنیای اقتصاد