به گزارش می متالز، کار در معادن به ویژه در انواع زیرزمینی آن با خطر و تهدیدهای جانی همراه است که شاید در کمتر حرفه دیگری لمس شود. سازمان بینالمللی کار International Labour Organization در وبسایت خود در باره کارگران معادن مینویسد: مواد معدنی و محصولات تولیدشده از آنها پشتیبان اصلی بسیاری از صنایع هستند و در همه کشورهای جهان اشکالی از معدنکاری وجود دارد که تاثیر خود را بر اقتصاد، محیطزیست و شرایط کار اِعمال میکند. با وجود تلاشهای چشمگیری که در جهان برای ارتقای امنیت کارگران شده، همچنان شمار مرگ و میرها و جراحتهای انسانی و همچنین بیماری در میان کارگران معدن بالاست و معدنکاری از جمله خطرناکترین مشاغل به شمار میآید. در همین زمینه، سازمان بینالمللی کار، پیمانی با عنوان «امنیت و سلامت در معادن» برقرار کرده تا به مدد آن، شرایط کار کارگران معدن در همه جهان ارتقا یابد.
براساس اطلاعات منتشر شده در دانشنامه ویکیپدیا (انگلیسی) جدا از کارگران شاغل در کسب و کارهای گوناگون جهان، کارگران معدن به دلیل شرایط خطرناک کار در این فضا، توجه ویژهای میطلبند. به دلیل شرایط خطرناک محیط کار معدن، اعضای قانونگذار سازمان جهانی کار، پیمان و قراردادی را که به ارتقای سلامت و امنیت معدنکاران منجر شود، لازم دانستند تا در نتیجه اعمال قوانین مندرج در آن، از میزان مرگ و میرها، جراحتها و آسیبهای زیستمحیطی برآمده از معدنکاری که هر سال اتفاق میافتد، کاسته شود؛ تلفات و آسیبهایی که به دلیل زیرزمینی بودن محیط کار و وجود گازهای زیانآور در آن، جان کارگران را تهدید میکند و چون معدنکاران پس از ریزش معدن در میان سنگ و خاک گیر میافتند، خطر یک انفجار یا نبود اکسیژن و در نتیجه مرگ و میر آنها زیاد است.
در همین زمینه، آنچه «پیمان امنیت و سلامت در معادن» نام دارد، ۲۲ ژوئن ۱۹۹۵ (اول تیر ۱۳۷۴) از سوی سازمان جهانی کار تصویب شد. تصویب این قرارداد که یک پیمان بینالمللی است در هشتادودومین کنفرانس بینالمللی کار این سازمان انجام شد. سازمان جهانی کار، نهادی در زیرمجموعه سازمان ملل است که با موضوعهای جهانی کار ارتباط دارد و تلاش میکند حقوق و شرایط کاری کارگران را ارتقا دهد. یکی از برنامههای سازمان جهانی کار، برقراری کنگرههای سالانه برای ایجاد قراردادهایی است که از نظر قانونی الزامآور باشد تا به وسیله آنها کشورها را در تصویب و اجرای این قوانین دخالت دهد. در پیمان امنیت و سلامت در معادن، خطرهایی که در ذات این حرفه و در محلهای کار معدنی وجود دارد، شناسایی و نیاز به یک قانون در آن اجباری و واجب دانسته شد. نتیجه و برآیند چنین پیمانی این است که بر اساس قوانین تعیین شده در آن، از امنیت و سلامت معدنکاران، حمایت و بر آن نظارت شده تا این ۲ بخش در محیط کار معدنی تضمین شود. آنچه در پیشگفتار این قانون آمده به این شرح است: ممانعت از مرگ و میر، جراحت یا بیماری جسمی که بر کارگران و اعضای جامعه میزبان پروژه معدنی تاثیرگذار است یا به محیطزیست آسیب میرساند، به رسمیت شناخته میشود و باید مورد توجه قرار بگیرد. همکاری و تعامل سازمان جهانی کار، سازمان بهداشت جهانی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دیگر نهادهای مربوط باید مورد توجه قرار بگیرد و ابزارها، کدها، اقدامات و شیوهنامههایی که این سازمانها صادر میکنند الزامآور باشند.
تا پایان سال ۲۰۱۵ میلادی (دی ۱۳۹۴) ۳۱ کشور، این پیمان را امضا کردند. سازمان جهانی کار میخواهد هر کشوری که این پیمان را امضا میکند به قوانین آن مقید باشد چون امضای آن اختیاری است. در همین حال بسیاری از کشورهای برجسته معدنی (از جمله آنهایی که در حوادث زبانزد هستند) در این پیمان شرکت نکرده و آن را امضا نکردند. درحالحاضر کشورهای امضاکننده این پیمان به این شرح هستند؛ امریکا، برزیل، فنلاند، آلمان، روسیه، ایرلند، ترکیه، لوکزامبورگ، مغولستان، مراکش، نروژ، پرو، فیلیپین، لهستان، اسلواکی، افریقای جنوبی، اسپانیا، سوئد، جمهوری چک، اوکراین، اتریش، بلژیک، اروگوئه، زامبیا، زیمبابوه، آلبانی، ارمنستان، بوسنی و هرزهگوین، بوتسوانا و لبنان.
گفتنی است روسیه در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۴ (۲۸ تیر ۱۳۹۳) و اروگوئه در ۵ ژوئن ۲۰۱۵ (۱۵ خرداد ۱۳۹۴) به اجبار تن به امضای این پیمان دادند.
درحالحاضر از ۵ کشور توسعهیافته و برجسته در بخش معدن جهان، تنها آلمان و امریکا این پیمان را امضا کردهاند. شماری از کشورهای در حال توسعه، سهم زیادی در معدنکاری دارند اما هنوز به این پیمان متعهد نشدهاند و شمار کمی از آنها آن را امضا کردهاند. چین به عنوان بزرگترین تولیدکننده زغال سنگ جهان هنوز به این پیمان نپیوسته، در حالی که این کشور بالاترین شمار آسیبهای برآمده از سلامت و امنیت در معادن را دارد.
هدف از این پیمان، ایجاد استانداردهایی است که کشورهای امضاکننده با استفاده از این استانداردها، امنیت و سلامت را در میان معدنکاران ارتقا دهند. البته بسیاری از کشورهای برجسته در زمینه معدنکاری، این پیمان را امضا نکردهاند و کشورهای امضاکننده نیز در میزان تلاشی که در عمل به تعهدات دارند، متفاوت هستند. در هر حال این پیمان یک راهحل کامل و بیعیب نیست و بسیاری از کارفرمایان این توانمندی را ندارند که هزینههای مربوط به تغییرات مورد نیاز را تامین کنند.
اول مه برابر با ۱۱ اردیبهشت، روزِ جهانیِ کارگر (International Workers Day) نام دارد. حزبهای کمونیست، سوسیالیست و آنارشیست و اتحادیههای کارگری در بسیاری از کشورهای جهان، این روز را با برگزاری تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی برگزار میکنند. این روز در واقع یادمانِ شورشِ کارگران امریکایی در اول مه ۱۸۸۶ (۱۱ اردیبهشت ۱۲۶۵) در شهر شیکاگو و در ایالت ایلینوی امریکاست. هر چند در خود امریکا و کانادا و چند کشور دیگر، نخستین دوشنبه هر سپتامبر (۱۰ شهریور تا ۱۰ مهر) را به عنوان «روز کارگر» برگزار میکنند اما در هر حال مناسبت ۱۱ اردیبهشت به عنوان روز کارگر به این دلیل است که ۱۴ اردیبهشت ۱۲۶۵ و در چهارمین روز از اعتصاب و تجمع کارگران امریکایی در شیکاگو، پلیس به روی آنها آتش گشود که در نتیجه آن شماری کشته و مجروح و ۴ نفر نیز اعدام شدند.
کارگران اعتصابکننده، خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعت کاری از ۱۰ به ۸ ساعت بودند. قرار بود اول مه ۱۸۸۶ در امریکا قانون کاهش ساعت کاری به ۸ ساعت در روز به اجرا درآید که چنین نشد. در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در ۱۲۰۰ کارخانه و کارگاه، اعتصاب کردند. شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز از تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در میدانی جمع شده و از آنجا به حرکت درآمده بودند. سخنرانان آنها بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری را گرفت و خواست تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری اتفاق افتاد، یک مامور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند. این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی بزند و کشتار شروع شود. آمار کشتهشدگان اعلام نشده است اما نام انبوه مجروحان در دست است. پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده کند. در پی این حادثه، ۸ تن به عنوان عامل حوادث دستگیر شدند که ۵ نفر از آنها کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه امریکا بود. دادگاه، یکی از دستگیرشدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندار ایالت، مجازات ۲ تن از آنها را به حبس ابد تخفیف داد. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و ۴ نفر دیگر به دار آویخته شدند.
با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان آیین یادبودی برگزار و هر سال هم تکرار شد و بهتدریج اول مه، روز جهانی کارگر نام گرفت و چون بیشتر اعدامشدگان شیکاگو آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ میلادی (۱۳۱۲ خورشیدی) حزب نازی آلمان اول مه (۱۱ اردیبهشت) را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد. در ایران نیز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۵ (اول مه ۱۹۴۶) تظاهرات کارگران در کرمانشاه با حمله پلیس روبهرو شد.
در این تظاهرات ۱۴ کارگر کشته و ۱۲۰ کارگر زخمی شدند. این کارگران نخستین جانباختگان اول مه در ایران هستند.