تاریخ: ۱۹ آبان ۱۴۰۳ ، ساعت ۱۵:۲۷
بازدید: ۳۱۳
کد خبر: ۳۵۸۰۰۴
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

این بار قضیه فرق می‌کند؟

این بار قضیه فرق می‌کند؟
‌می‌متالز - جان تمپلتون یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران و معامله‌گران تاریخ می‌گوید ما یک جمله بسیار خطرناک در اقتصاد داریم و آن این است: «این دفعه قضیه فرق می‌کند».

‌می‌متالز - بنیامین نجفی؛ روزنامه‌نگار اقتصادی، جان تمپلتون یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران و معامله‌گران تاریخ می‌گوید ما یک جمله بسیار خطرناک در اقتصاد داریم و آن این است: «این دفعه قضیه فرق می‌کند». اما آیا واقعا این بار قضیه فرق دارد؟ واقعیت این است که در اکثر غریب به اتفاق مواقع این گونه نیست و اتفاقات مدام تکرار و تکرار می‌شوند و این ما هستیم که در جایگاه‌ها و موقعیت‌های متفاوت سیاسی، تاریخی، اجتماعی و ... برداشت‌های متفاوتی از قضایا می‌کنیم.

اقتصاد یک علم است و سازوکار‌های آن در تمامی دنیا یکسان است و به طور واحد عمل می‌کند. اساسا آنچه که تحت عنوان علم می‌شناسیم آن هم علمی که یک سوی آن با عدد و رقم و فکت سر‌و‌کار دارد، نمی‌تواند جایی برای دل بستن به اتفاقات و حوادث غیرمترقبه و اما و اگر‌ها باشد.

غالبا می‌توان از وضعیت فعلی با استناد به آمار و ارقام آینده را در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و حتی بلندمدت پیش‌بینی کرد. به عنوان مثال وقتی گفته می‌شود ایران با بحران ناترازی آب روبه‌رو است، این مساله‌ای نیست که کارشناسان و اهالی فن به صورت دفعتی به آن رسیده باشند، بلکه این نتیجه‌گیری از وضعیت منابع آبی کشور حاصل سیاست‌های سال‌ها و دهه‌های قبل است که امروز خودش را به وضوح نمایان کرده است وگرنه کسانی در سال‌های دورتر دستی بر آتش داشتند و به مطالعه حوزه‌های زیست‌محیطی از جمله موضوع آب مشغولیت داشتند تقریبا به راحتی می‌توانستند حال و روز امروز را پیش‌بینی کنند.

آنچه بیشتر ما را دچار خطا می‌کند برداشت‌ها و تفسیر‌های خودمان از مسائل است که با توجه به سطح دانش و آگاهی‌های‌مان دچار تغییر می‌شود وگرنه روند‌ها و کلان روند‌ها در اکثر موارد آثار خود را بر چالش‌ها و ابرچالش‌ها می‌گذارند؛ روند‌هایی که یا آن‌ها را تعمیق می‌بخشند و یا آن‌ها را تعدیل می‌کنند.

امروز هم برخی علاقه‌مند هستند که صرفا با تغییر دولت در کشور این گونه تصور کنند که «این بار قضیه فرق می‌کند!» ولی واقعیت این است که اگر قرار باشد در بر همان پاشنه قبلی بچرخد قضیه هیچ فرقی با دفعات قبل نخواهد کرد و اقتصاد واقعیت‌هایش را به تلخ‌ترین شکل ممکن بر ما تحمیل خواهد کرد.

اگر صرفا بخواهیم بر اساس آرزو‌ها و تصورات‌مان پیش برویم، احتمالا تا چهار سال آینده که عمر دولت چهاردهم به پایان رسیده نه تنها ناترازی‌ها در حوزه‌های انرژی، بودجه، محیط زیست، آب و ... حل نخواهد شد بلکه حتی به شکل فزاینده‌تری رخ می‌دهد و عمق بیشتری نیز پیدا خواهند کرد.

علم اقتصاد علم تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌هاست. یک سوی ماجرا سیاست‌گذار است و سوی دیگر جامعه‌ای که از سیاست‌ها تاثیر می‌پذیرد. سیاست‌گذار باید از یک سو بهینه‌ترین و درست‌ترین سیاست را اتخاذ کند و از سوی دیگر هم اجازه ندهد که توازن اجتماعی به دلیل همان سیاست‌ها بر هم نخورد. در اینجاست که پیچیدگی‌های سیاست‌ورزی و سیاست‌گذاری خودش را آشکار می‌کند.

در سالیان گذشته هم سیاست‌گذار غالبا در میان این دو راهی دچار سردرگمی شده بود و در مواردی تصمیماتی را اتخاذ کرد که هم از نظر عقلانی و علمی صحیح نبود و هم اینکه نظم و نظام اجتماعی را دچار چالش کرد. حالا زمان آن رسیده است که سیاست‌گذار با توجه به تجارب چند دهه سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی اقتصادی برای امروز و آینده تصمیم بگیرد. آیا سرانجام می‌خواهد مشکل ناترازی‌ها و اقتصاد رانتی را حل کند و یا اینکه قصد دارد بر اساس مصلحت‌سنجی‌های که گذشتگان هم دچار آن بودند برنامه‌هایش را پیش ببرد؟

اگر می‌خواهیم باور کنیم که این بار قضیه فرق دارد باید آن را در عمل ببینیم، اینکه سرمایه اجتماعی تضعیف‌شده به سمت احیاء حرکت کند و دولت به پشتوانه همین سرمایه اجتماعی دست به اقدامات درست و کارشناسی بزند. در این صورت است که نه در کوتاه‌مدت بلکه شاید در بلندمدت این بار قضیه با گذشته فرق داشته باشد.

عناوین برگزیده