به گزارش می متالز، برای دفاع از کیان تولید و اقتصاد دستت به قلم میرود تا علیه هرچه دخالت دستوری بنویسی و مصاحبه بگیری و اقتصادی منزه از هرچه دخالت دستوری را جایگزین هیولایی به نام هزارتوی بخشنامهها و آییننامههای متعدد کنی. اما کمی که این گلایهها را کنار هم میگذاری و از طرف دیگر پای درد دل دولتیها مینشینی که دلیل این بخشنامهها و شیوهنامههای سختگیرانه چیست، به هر چه خوشخیالی است لعنت میفرستی و مترصد رو کردن دستهایی میشوی که به نام صادرات، تجارت و تولید، بازار را سر انگشت میچرخانند و از کلاه شعبده این قوانین هزارتو، تبصره و مادهای پیدا کنند تا قوانین را دور بزنند. تهش هم گروه سومی پیدا میشود که معتقدند بر سر این سفره همه در کنار هم نشستهاند و نان و آبگوشتشان را میخورند. جلسههایی که با حضور سردمداران بخش خصوصی و دولتی برگزار میشود هم دیدنی است؛ پس از یکی دوساعت رجزخوانیهای دوطرفه و اصرار بر درستی و حقانیت سخنانشان، در حالیکه بر مستدل بودن و منطقپذیر بودن حرفهایشان از هزار جا دلیل و شاهد میآورند و البته تاکید میکنند که هیچ خبرنگاری حضور نداشته باشد و اگر هست این حرفها را منعکس نکند وگرنه دیگر نه ما و نه خبرنگاران. در پایان جلسه قرار جلسههای بعد از ظهرشان را به همدیگر یادآوری میکنند، تعارف میزنند و جان هم را قسم میخورند که اگر نیایی نمیآیم و نمیشود و تو نباشی میخواهم دیگر دنیا نباشد. خبرنگاران هم به جای اینکه سرفصلهای خبری را بنویسند روی کاغذ خطوط محوی میکشند که اینطور خوانده میشود: ما هیچ، ما نگاه!