در تاریخ ۱ خرداد طی تماس تلفنی از قتل مکتشف مس استان تهران در روستای چهل قز باخبر شدیم. علیاکبر چراغی در محدوده مس به نام «لپه زنک» در منطقه شمالغربی سیمان تهران به ضرب گلوله کشته شد و با گذشت حدود یک هفته از این حادثه، قاتل این معدنکار دستگیر شد که گفته میشود بهدلیل اختلاف یک میلیارد تومانی با صاحب معدن، اقدام به قتل این معدنکار کرده است. بر اساس گفتههای فرد دستگیر شده، مقتول به قولهای خود مبنی بر پرداخت مبلغی که این شخص برای سرمایهگذاری در معدن به وی قرض داده بوده، عمل نکرده و این موضوع سبب بروز چنین فاجعهای شده است.
ساعت ۱۶ روز ۳۱ اردیبهشت، وقوع یک قتل به کلانتری ۱۷۴ قیام دشت اعلام شد. با حضور ماموران کلانتری در محل جنایت واقع در یک معدن مس در محدوده روستای چهلقز و انجام تحقیقات اولیه، مشخص شد مالک معدن به نام «علیاکبر چراغی» ۴۵ساله بر اثر اصابت گلوله و ضربات متعدد جسم تیز به قسمتهای مختلف بدن به قتل رسیده است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمـد» و به دستور رئیس شعبه ۱۰۱ دادگاه خاوران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. کارآگاهان اداره دهم با حضور در محل جنایت از نگهبان معدن که موضوع قتل صاحب معدن را به پلیس اطلاع داده بود به تحقیق پرداختند. نگهبان معدن به کارآگاهان گفت: با وجود تعطیلی معدن، مقتول حدود ساعت ۱۲بامداد به معدن آمد و گفت با ۲ نفر قرار ملاقات دارد و از من خواست آنها را به دفترش در داخل معدن راهنمایی کنم. حدود ساعت ۱۵: ۰۰ بامداد، ۲جوان با یک پراید به معدن آمدند و گفتند با مقتول قرار ملاقات دارند؛ من نیز بنا به گفته مقتول، آنها را به دفتر کار وی راهنمایی کرده و خود به کیوسک نگهبانی بازگشتم. حدود نیم ساعت از حضور این ۲ نفر در دفتر مقتول نگذشته بود که ناگهان صدای شلیک گلوله آمد. به نزدیکی دفتر کار مقتول رسیدم که آن ۲جوان را در حال خروج از دفتر دیدم. یک نفر از آنها که اسلحه کمری در دست داشت به سمت من آمد و لوله اسلحهاش را روی سینهام گذاشت و مرا تهدید به کشتن کرد. پس از رفتن آنها، خود را به داخل دفتر کار مقتول رساندم و با کمی جستوجو جسد صاحب معدن (مقتول) را در نزدیکی دیوار پشتی دفتر پیدا کردم. فوری از دفتر بیرون آمده و موضوع را به پلیس اطلاع دادم. براساس این گزارش، کارآگاهان اداره دهم در چندین نوبت چهرهنگاری و جمعبندی اطلاعات ارائه شده از سوی نگهبان معدن، چهرهای فرضی از ۲ جوان پرایدسوار بهدست آوردند؛ در ادامه و با انجام تحقیقات از اعضای خانواده مقتول، کارآگاهان موفق به شناسایی تصاویر دو برادر به نامهای مجتبی۳۷ساله و مهدی۲۵ ساله شده و تصاویر آنها از سوی نگهبان معدن نیز مورد شناسایی قرار گرفت. با شناسایی مجتبی و مهدی، دستگیری آنها در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در۶ خرداد، هر ۲نفر آنها در منطقه اتابک، دستگیر و به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
مجتبی (برادر بزرگتر) در همان تحقیقات اولیه به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت: برادرش در ارتکاب جنایت هیچ نقش و مشارکتی نداشته و در زمان جنایت تنها نظارهگر بوده است. مجتبی درباره انگیزه و نحوه ارتکاب جنایت به کارآگاهان گفت: حدود ۶سال پیش مقتول در مغازه من در منطقه اتابک کار میکرد تا اینکه یک روز اسنادی را درباره مالکیتش بر یک معدن ارائه کرد و گفت مالک یک معدن مس در محدوده روستای چهل قز است، اما سرمایهای برای بهرهبرداری از آنجا ندارد. به این بهانه به من پیشنهاد سرمایهگذاری در زمینه استخراج معدن داد و پس از قبول پیشنهاد از سوی بنده، قرار شد ۵درصد مالکیت معدن به من واگذار شود. مجتبی در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: با فروش منزل و مغازه خود مبلغی حدود یک میلیارد تومان تهیه کرده و در معدن مس روستای چهل قز سرمایهگذاری کردم؛ با وجود قرار اولیهای که بین ما گذاشته شده بود، در این چند سال هر بار مقتول به بهانههای مختلف از ثبت مالکیت ۵درصد معدن بنده خودداری میکرد و این در حالی بود که قرارداد بین ما۲ نفر به صورت زبانی بسته شده بود و هیچ قرارداد مکتوبی در این زمینه وجود نداشت. مجتبی درباره روش ارتکاب جنایت نیز به کارآگاهان گفت: حدود چند سال پیش اسلحهای خریداری کردم و نگه داشتم؛ روز جنایت به دلیلی ترسی که از مقتول داشتم اسلحه و همچنین یک چاقو برداشتم و به همراه برادرم به سمت معدن راه افتادیم. داخل دفتر در حال صحبت با مقتول بودم؛ از او درخواست بازپرداخت پولم را کردم، اما او منکر هرگونه دریافت پولی از من شد؛ دیگر متوجه چیزی نشدم؛ اسلحه را از زیر لباسم خارج کردم؛ مقتول با دیدن اسلحه از پشت صندلی بلند شد و به سمت دیوار پشتی دفتر فرار کرد که گلوله نخست شلیک شد؛ مقتول روی زمین افتاده بود که خودم را بالای سرش رساندم و گلوله دوم را به سینهاش شلیک کردم. متوجه هیچ چیز نبودم و برادرم گیج و مات نظارهگر ماجرا بود؛ با چاقویی که همراه داشتم، چند ضربه به پهلو، دست و گردن مقتول زده و از دفتر خارج شدم. نگهبان معدن را در مقابل دفتر مقتول دیدم؛ با تهدید اسلحه، نگهبان نیز کاری نکرد و من به همراه برادرم از محل متواری شدیم.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهم اصلی پرونده در زمینه ارتکاب جنایت و برای انجام تحقیقات تکمیلی، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر شد و متهم در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.