به گزارش می متالز، انتشار خبر اعمال محدودیت ترافیکی در دروازه قرآن شیراز در حوالی ظهر شنبه ۱۵ تیر، عاملی بود تا بسیاری کار سنگ ناایمن را تمام شده بدانند.
در هفتههای اخیر بارها اخباری مبنی بر انفجار سنگ دروازه قرآن در فضای مجازی منتشر شد اما هر بار به دلایل گفته نشده، این کار به تعویق افتاد و احتمال داده میشد که نیمه تیر نیز این موضوع به زمان دیگری موکول شود.
مشاهده این سنگ تنها چند روز پس از سیلاب ۵ فروردین ۹۸ در شیراز، نگرانیهای زیادی را مبنی بر اینکه این محل دیگر تاب مصیبت تازه را ندارد، به دنبال داشت.
این نگرانیها که بیشتر در پست و کامنتهای فضای مجازی ابراز میشد، مسئولان را بر آن داشت تا از شر این سنگ که بر ورودی کلانشهر سایه پهن کرده، خلاص شوند. کارهای تثبیت، ایمنسازی و آمادهسازی این محل در ۳ ماه گذشته انجام شد و مسئولان تصمیم گرفتند تا عصر نخستین روز هفته جاری، سایه سنگ را از سر مقبره خواجوی کرمانی و دروازه قرآن برچینند.
راهی دروازه قرآن شدیم تا از نزدیک این لحظه را ثبت کنیم. هنوز مسیرهای دسترسی بسته نشده بودند و خودروها در این محل تردد میکردند.
لحظاتی بعد به همراه عکاس، راهی ارتفاعات مشرف به دروازه قرآن و کوه مقابل سنگ ناایمن که قرار بود تا لحظاتی دیگر به هوا فرستاده شود، شدیم و در قسمتی از دامنه کوه و زیر سایه سنگی عظیم اتراق کردیم که در این محل چند نفر از فیلمبرداران قرارگاه خاتمالانبیا که پیمانکار پروژه انفجار سنگ هستند نیز حضور داشتند.
قرار بود ساعت ۳ عصر، سنگ مورد نظر منفجر شود اما حدود ۴ تا ۵ ساعت تاخیر در این کار به وجود آمد و گفتوگو با دوستان تازه باعث شد زمان در شرایط گرم روز راحتتر سپری شود.
یکی از این افراد از کاربلدی دکتر (سرپرست گروه انفجار) سخن میگفت. دکتر جزو ۳ نفر افراد خبره کشور در این حوزه و استاد دانشگاه است و تاکنون کوهها و سنگهای فراوانی را در تمام نقاط کشور به هوا فرستاده است.
یکی دیگر از این افراد میگفت نگرانی وجود ندارد، این انفجار آرام خواهد بود و صدای چندانی نیز ندارد.
گرمای هوا شرایط را کمی سخت کرده بود و لحظات به کندی سپری میشد تا حوالی ساعت ۶ عصر که تحرکات در کوه مقابل، نشان از پایان کار باروتگذاری در اطراف سنگ ناایمن داشت.
مسیر دروازه قرآن که تا این لحظه چندین بار مسدود و بازگشایی شده بود، دوباره بسته شد و یکی از خودروهای اورژانس شیراز آژیرکشان شروع به تردد در خیابان خالی از خودرو و آدم در این محدوده کرد، بهطور مداوم بالا و پایین رفت و صدای آن بین کوه و سنگ پیچید تا از سقوط یک سنگ خبر دهد.
گروه خبرنگاران حاضر در این محل به دلیل دلشوره ناشی از احتمال از دست دادن صحنه انفجار، چشم از سنگ برنمیداشت.
در این لحظه، یکی از افراد گروه خدماتی پیمانکار انفجار سنگ که در نزدیکی خبرنگاران بود و گویی تجربه انفجارهای دیگر را نیز داشت، گفت: نگران نباشید زمانی که موقع انفجار سنگ فرا برسد دکتر (رئیس گروه انفجار) در بلندگو، یامهدیگویان زمان انفجار را خبر خواهد داد. با شنیدن این جمله کمی از نگرانی خبرنگاران حاضر کم شد.
در مرحله بعد، گروه عملیاتی که همگی لباسهای قرمز رنگی به تن داشتند از اطراف سنگ ناایمن کنار رفتند که مشخص میکرد زمان موعود نزدیک است.
آخرین اخطارهای مرد بلندگو بهدست در کنار بنای دروازه قرآن نفسهای حاضران را در سینه حبس کرد. ناگهان انفجاری با صدای هولناک رخ داد و گرد و خاکی عظیم کوه مقابل را فرا گرفت.
انفجار در حالی رخ داد که دکتر در بلندگو رمز «یامهدی» نگفته بود و به همین دلیل برخی عکاسان حاضر، شکار صحنه نخست را از دست دادند.
با این انفجار، همه حاضران شامل خبرنگاران، مسئولان و نیروهای انتظامی به کف خیابان و مقابل دروازه قرآن آمدند و شهردار شیراز نیز خود را آماده مصاحبه میکرد که خبر از بازگشت ایمنی به این محل میداد.
به یکباره آژیر خطر به صدا درآمد و فردی با استفاده از بلندگوهای حاضر در محل، خبر از نابود نشدن بخشی از سنگ مورد نظر داد و اعلام کرد بخشی از سنگ ناایمن هنوز سقوط نکرده و خطر سنگ همچنان وجود دارد.
با اعلام این خبر، توجه همگی به قله کوه جلب شد؛ جایی که قطعه بزرگی از سنگ که انفجار هم نتوانسته بود نابودش کند، مشخص بود.
گویی این سنگ نمیخواهد دل از دروازه قرآن، جایی که کمتر از ۴ ماه پیش، سیل در این محل جان ۲۱ نفر را گرفته بود، بکند.
فریادهای اعضای گروه پیمانکار در بلندگوهای دستی، خبر از انفجار دوم میداد.
در این لحظه بر نگرانی مسئولان هم اضافه شده بود. از طرفی دیگر جاده اصلی ورودی کلانشهر شیراز، مسدود و قطاری از خودرو به طول دهها کیلومتر در مسیرهای منتهی به دروازه قرآن تشکیل شده بود.
در این میان، رفتار سردار سرتیپ دوم، رهام بخش حبیبی، فرمانده نیروی انتظامی استان فارس که به تازگی به این سمت منصوب شده نیز در جای خود جالب بود؛ رفتاری که در سالهای گذشته از کسی که در این جایگاه قرار داشت هرگز دیده نشده بود.
سردار حبیبی مانند شخصی عادی با موتورسیکلت مشغول دور کردن مردم از پاییندست محوطه دروازه قرآن بود و گویی در مقام خود ذوب نشده بود و پستش کمترین اهمیتی نداشت.
حبیبی به اندازهای گرم کارش در دور کردن مردم از خطر احتمالی سقوط سنگ بود که چندین بار مرد بلندگو بهدست قرمزپوش به او اخطار داد از منطقه خطر خارج شود چون جانش در خطر است.
در این زمان که سردار حبیبی، کف خیابان مشغول دور کردن مردم از صحنه بود برخی مسئولان حاضر در این محل در ارتفاعات به سر میبردند و جان خود را از معرض سنگریزههای ناشی از انفجار دوم دور نگه داشته بودند.
سرانجام پس از دور کردن مردم از محوطه خطر، انفجار دوم که دستکمی از انفجار نخست نداشت با صدایی مهیب انجام شد و باقی مانده سنگ ناایمن را نیز سرنگون کرد.
اینجا بود که بیشتر مسئولان، نفس راحتی کشیدند و دروازه قرآن را با پاکبانهایی که وظیفه تمیز کردن، پاکسازی و برگرداندن شرایط به حالت نخست را داشتند تنها گذاشتند.