به گزارش می متالز، معاملات امروز بورس تهران هم مانند الگوی چند روز اخیر بازار با نوسانات کمدامنه قیمت در بزرگان رقم خورد. شاخص کل در جریان دادوستدهای امروز حدود 400 واحد رشد کرد و با وجود کاهش فاصله خود تا مرز روانی 253، امکان عبور از این سطح حساس را نیافت. فشار عرضه در بزرگان کالایی همچنان مانع اصلی عبور نماگر سهام از این سطح ارزیابی میَشود. از طرفی، فقدان انگیزه قوی برای سرمایهگذاران حقیقی هم عاملی است که منجر به برقراری تعادل در این قلمرو بورسی شده است. حتی موج صعودی قیمت در بازار جهانی که شامگاه گذشته درست یک روز پیش از نشست بانک مرکزی آمریکا و با نظر به کاهش نرخ بهره دلار رقم خورد هم نتوانست تقاضا در سهمهای وابسته گروه فلزات و معدنیها هم تحریک کند.
قرار گرفتن نمادهای چون «وغدیر»، «همراه» و «دعبید» در صدر فهرست نمادهای حامی شاخص و فشار قیمت «فارس» و فولاد به عنوان بزرگترین بنگاههای بازار بر نماگر، به خوبی از تحرکات بورسبازان در زیر پوست معاملات خبر میدهد. بررسی نبض بازار و شیوه آرایش معاملهگران در خرید و فروش گروههای مختلف از گسیل بخشی از نقدینگی به سمت سهمهای چابکتر بازار حکایت دارد. سرعت بیشتر نماگر هموزن طی دو سه روز اخیر از این واقعیت پرده برمیدارد که بورسبازان مایل به مشارکت در مناطقی با جنب و جوش بیشتر هستند.
رشد حداکثری قیمت در تکسهمها و اغلب نمادهای متعلق به انبوهسازیها، سیمانیها، کاشیسازها و غذاییها در حالی رقم خورد که در سهمهای بزرگ چنین میلی مشاهده نشد. به نظر میرسد، عرضههای ناکافی و شکلگیری متعاقب صفهای خرید در کنار توان موجسازی پولهای خرد، طرح بهانههای مختلف و مبهم را در این طیف از نمادها معنا بخشیده و در روند قیمت و رشد حداکثری قیمتها اثرگذار ظاهر شده است. البته پویایی بالای بورسبازان برای حرکتهای تند در قلمروهای کوچک نیز عاملی است که چنین روندی را تشدید میکند. البته نباید این توضیح را به معنای عدم ارزندگی تکتک نمادهای این صنایع قلمداد کرد و بلکه باید در شکلگیری روندهای دستهجمعی تردید کرد و مخاطره آن را پذیرفت.
معاملات امروز بازار سهام در فضای خنثی به سر میبرد، نمادهای زیرمجموعه صنعت سیمان مورد اقبال سرمایهگذاران قرار گرفتند و شاهد رشد 2.2 درصدی شاخص این صنعت بودیم. افت بیش از 12 درصدی شاخص این صنعت در یکماه اخیر و اصلاح قیمت معنادار در برخی نمادهای این گروه یکی از اصلیترین دلایل چنین اقبالی به شمار میآمد. یکی از نکات با اهمیت در خصوص سهام شرکتهای سیمانی، افزایش بهای تمام شده در گزارشهای سه ماهه آنها و عدم سودسازی مناسب در گزارشهای فصلی به نسبت رشد ارزش فروش ماهانه این شرکتهاست. در چنین فضایی اقبال از نمادهای سیمانی بدون انتظار برای رشد هرچه بیشتر قیمتها و انعکاس آن در صورتهای مالی و گزارشهای ماهانه، نمیتواند دلیل مستحکمی داشته باشد و سودسازی این شرکتها نمیتواند توجیه کننده قیمتهای فعلی باشد.