به گزارش می متالز، در روز شنبه ۲۳ تیر ماه حدود ساعت ۱۰ صبح، در داخل کارگاه زغال سنگ معدن کارمزد سوادکوه، بلوک سنگی از سقف تونل ریزش کرده و باعث گیر کردن یکی از کارگرها در زیر سنگ و مصدومیت وی شد. خوشبختانه با اقدام و کمکِ به موقعِ دیگر کارگران، کارگر مصدوم از زیر سنگ خارج و از مرگ نجات یافت.
به گفته منابع محلی، دلیل حادثه، ضعف در اجرای نگهداری تونل به دلیل نامرغوب بودن و فرسوده بودن تجهیزات معدن بوده است؛ گرچه در این حادثه، خوشبختانه کارگر مصدوم نجات یافت اما در حوادث بیشماری که قبل از آن در معادن زغالسنگ البرز شرقی و دیگر معادن مشابه رخ داده، تعدادی از کارگران جان خود را از دست دادند؛ به راستی چرا نرخ حوادث معدن تا این حد افزایش یافته است؟ چه عواملی «ایمنی» را در محیطهای کاری معدن را تا این حد تنزل داده است؟
مصطفی رنجبر پاشاکلائی (عضو هیات مدیره نظام مهندسی معدن مازندران) در رابطه با افزایش حواث معدن و تاثیرپذیری فضای کار در معادن و ایمنی آنها از اوضاع و احوال اقتصادی میگوید: تحریمها در بخش عظیمی از معادن و صنایع معدنی از لحاظ نیروی انسانی و مواد اولیه نتوانسته مشکل خاصی ایجاد کند چراکه توان تامین آن از طریقِ پتانسیل داخل کشور وجود دارد ولی تاثیر اصلی تحریمها در این حوزه، بر خرید تجهیزات، ماشین آلات و تامین مالی پروژههای معدنی است.
وی ادامه میدهد: علیرغم آنکه بخشی از ماشینآلات توسط صنعتگران بومی ساخته و تامین میشود ولی هنوز تهیه تعداد زیادی از قطعات، تجهیزات مصرفی و ماشین آلات وابسته به بازار خارجی است که با توجه به افزایش قیمت ارز و وجود تحریمها، سختی تهیه امکانات دو چندان و پرهزینه شده است. این امر بر تهیه و تامین کالاها و ابزارآلات مورد استفاده در بخش ایمنی معادن نیز بیتاثیر نبوده است.
او ادامه میدهد: در ماههای گذشته اخبار متعددی از حوادث در معادن کشور بالاخص معادن زغال سنگ منتشر شده است. ارزیابی دقیق حوادث رخ داده در معادن، دو عامل اساسیِ حادثهساز را نشان میدهد: یک علت آن، بهکارگیری تجهیزات فرسوده و بیکیفیت (همانند حادثه ناشی از بکارگیری لوکوموتیو معیوب در معدن یورت گلستان، استفاده از سیستم نگهداری ضعیف در معادن کارمزد سوادکوه و طزره دامغان) و استفاده ناکافی از لوازم ضروری کنترل ایمنی مانند گازسنج در معادن زغال سنگ و ... است.
به گفتهی او، از سالهای نه چندان دور تا حدود دو سال گذشته، اوضاع معادن زغال سنگ خوب نبود؛ چراکه به دلیل بالا بودن هزینههای تولید، رکود بازار، واردات زغال سنگ و حاشیه سود پایین فروش زغال سنگ، سودآوری در کار نبود و همین امر، موجب غیرفعال شدن و یا بهرهبرداری با حداقل ظرفیت در تعداد کثیری از معادن کشور میشد.
رنجبر پاشاکلایی اضافه میکند: همین عوامل، موجب عدم بهروزرسانی و فرسودگی بیشتر تجهیزات و ماشین آلات مورد استفاده در این معادن شد؛ حال با اصلاح قیمت زغال سنگ و منطقیتر شدن قیمت فروش آن در بازار داخلی، سطح درآمدی معادن رشد مناسبی داشته ولی همچنان ماشین آلات و تجهیزات فرسوده، بکارگیری مصالح نامرغوب، عدم تجهیز معادن به امکانات کنترل ایمنی و یا عدم ارتقای سیستمهای نگهداری تونلهای معادن مشاهده میشود؛ هرچند که بنا به آمار بدست آمده از بازار، تجهیزات وارداتی برای معادن تحت تأثیر نرخ ارز تقریباً ۲۰۰ درصد و سایر ملزومات و مواد اولیه داخلی از چوب گرفته تا ریل، آرک و سایر مواد مورد استفاده در معادن زغالسنگ به طور متوسط افزایش ۱۰۰ درصدی داشتهاند، اما در مقابل آن افزایش مناسب قیمت فروش زغال سنگ و رونق بهرهبرداری معادن نیز وجود داشته و لذا این امر نمیتواند بهانهای برای نادیده گرفتن مقوله ایمنی در معادن باشد چراکه رعایت اصول ایمنی در معادن، به نوعی بیمه کردن سرمایه تزریقشده در معدن و ضامن جان و مال سرمایهگذاران معدنی است.
اما غیر از قدیمی بودن تجهیزات و گرانیِ روند بهروزرسانی آنها، چه عامل دیگری در بروز حوادث دخیل است؛ عضو هیات مدیره نظام مهندسی معدن مازندران میگوید: عامل دیگر وقوع حوادث اخیر در معادن بالاخص معادن زغال سنگ کشور، ضعف در آموزش و عدم بکارگیری صحیح مباحث آموزش دیده توسط افراد شاغل در معادن است. هرچند که میطلبد تعداد و کیفیت برگزاری دوره های آموزشی افزایش یافته و مسائل تحلیلی از حوادث رخ داده بیشتر آموزش داده شود، اما تمایل کم و جدی نگرفتن مباحث آموزشی توسط بسیاری از کارکنان بالاخص استادکاران سنتی و تجربیکار و مقاومت در برابر بکارگیری ملاحظات ایمنی، ریسک حوادث را افزایش داده است. همچنین به دلیل عدم برگزاری منظم مانورهای ایمنی در معادن کشور، بسیاری از نکات جدی دستورالعملهای ایمنی در معادن حتی توسط بسیاری از مهندسان شاغل در معادن به مرور زمان فراموشی سپرده میشود بطوری که انتخاب واکنش صحیح و سریع در هنگام وقوع حادثه دشوار میشود.
او ادامه میدهد: سومین عامل حوادث اخیر در معادن را میتوان نادیده گرفتن طراحیهای مهندسی تهیه شده برای معادن دانست. هرچند گاهاً ضعفهایی در طرحهای تهیه شده برای معادن دیده میشود ولی در مدت زمان استخراج نیز اقدام اصولی در پیادهسازی طراحی معادن انجام نمیشود. در بسیاری از معادن راههای فرار از خطر، تهویه، نجات در مواقع اضطراری و غیره به درستی پیشبینی یا اجرا نشده است. همچنین در موارد بسیاری مشاهده شده است که با هدف کاهش هزینههای استخراج، تغییراتی در هندسه تونلها و کاهش کمیت و کیفیت مصالح سیستمهای نگهداری تونلها برخلاف طراحی انجام شده صورت میپذیرد و در هنگام وقوع حادثه، چالشی مضاف بر خود حادثه به حساب میآید.
رنجبر پاشاکلایی نتیجهگیری میکند: به منظور کاهش حوادث در بهار رونق معادن زغال سنگ، بازرسی جدیتر و پرشمارترِ ارگانهای نظارتی که در راس آن وزارت صنعت، معدن وتجارت است، یک ضرورت است. در این بین نقش سازمان نظام مهندسی معدن به عنوان بازوی اجرایی وزارت صمت را نیز نباید فراموش کرد. این سازمان میتواند در قالب برنامههای بازرسی از طرف وزاتخانه در حیطه ایمنی معادن حضور بارزتری داشته باشد و این اقدام نیازمند عزم جدی، برنامهریزی منظم و اختصاص بودجه کافی از طرف دولت است.