به گزارش می متالز، این روند رو به رشد همچنان ادامه دارد و جای تعجب نیست که در چند دهه آینده هم با همین جریان روبهرو باشیم. این اتفاق به سهم خود ذائقه صنایع را نسبت به مصرف مواد معدنی تغییر داد و توجه صاحبان صنایع تولیدکننده اقلام نامبرده را به مناطقی از جهان معطوف کرد که ذخایر این مواد را در خود جای دادهاند؛ موادی مانند لیتیوم، کبالت و البته گرافیت. در نتیجه بهنظر میرسد، توسعه تولید محصولات یادشده سود سرشاری را نصیب دارندگان این ذخایر کند. از کبالت و لیتیوم که در این مجال بگذریم، بحث بر سر گرافیت است. بیشترین ذخایر گرافیت که در چین مصرف میشود، در کشورهای افریقایی همچون موزامبیک، ماداگاسکار و تانزانیا قرار دارد. اما این کشورها در یک دهه گذشته ثروتمند نشدهاند و دلیلش هم آن است که تولیدکنندگان بزرگ گرافیت جهان دارندگان این ذخایر نیستند و ذخایر گرافیت با همه چشمانداز جذابی که برای آن تصور میشود، نه بهدست صاحبان کسب و کار در این کشورهای افریقایی که بهدست شرکتهایی استخراج و فرآوری میشود که از برخی کشورها مانند استرالیا، فرانسه و هند به قاره سیاه میآیند. دولتهای افریقایی نیز در این بین مجوز فعالیت برای این شرکتهای معدنکار صادر میکنند و حق امتیاز میگیرند، اما سهم مردم افریقا از ذخایر گرافیت همان است که از ذخایر سایر مواد معدنی این قاره و موادی مانند الماس، کبالت، مس و... بود؛ حق امتیازی که به دولتها تعلق میگیرد و بهنظر نمیرسد ملتها سهمی از درآمدها داشته باشند، چون هیچوقت آنقدر صاحب سرمایه نشدهاند که دست به بهرهبرداری از ذخایر بزنند و از سرمایههای ملی بهرهبرداری کنند. گویا افریقای ثروتمند همواره مهد بهرهبرداری بوده است نه رشد و توسعه.