به گزارش می متالز به نقل از بورس نیوز، "میگویند فردی میخواست با یک کاسه ماست، دریا را دوغ کند؛ و در خیال خود میگفت، اگر شود چه میشود"؛ این همان داستان ضعف آقایی در ملاصدرا بوده که هرچه نداشته باشد، آلبوم خوبی برای یادگاری برای نتیجههای خود جمع کرده است؛ ربطش به آن است که در لابهلای ورق زدن آن آلبوم، به خود میگوید اگر اطلاعات و آموزش سهامداران فزونی مییافت، چه میشد؛ همین جایخالی دایههای آلبوم بهدست، نتیجهای به غیر از داد و فریاد وانتیهای جنب پل حافظ نداشته که هر کدام سهامداران را دعوت به پرتقالخونی میکنند و در انتها پرتقال یخزده انباری را قالب سهامدار بختبرگشته میکنند.
پیشنهاد میشود که سهامداران جدیدالورود، همانند جمعه صبحها درب پنجرههای خانه یا همان «کانالهای VIP» را ببندند و از کتاب خواندن لذت ببرند نه صدای گوشخراش وانتیهایی که بلندگو را در دست گرفته و با سحر و جادو میخواهند شما را به تلهای بزرگتر هدایت کنند.
سخنگوی راهپلهها از زیر پل یادگار امام (ره) دوان دوان به دادمان خبر آورد که ای بابا کجای کارید، مواظب باشید، «برق نگیرتتان»؛ طبل عدم توانایی فروش نفتخام که بلند بود خاموش شد؛ نفتخام که دختر ترشیده وزارت نفت بود و چند رقیب سنتی بیشتر نداشت و دامادی پیآن نمیآمد، اما حالا فرآوردههای نفتی مانند سوگلیهای شاهزادهکش سریعا به فروش رفته و ما باید مواظب برق باشیم و فقط مقابل بازار، فیگور بگیریم.
با گذشت ۷ سال از آغاز معاملات برق، کنتور فروش برق در بورس برای توانیر خبر از افت ولتاژ ارزش و حجم معاملات آن را به نمایش گذاشته و گویا خود مسوّولین نیز اتاق خود را خاموش کردند تا بدون برق و تاریک، برق بفروشند.
از لبکارون خبری آوردند که پتروشیمی جدیدی خواهان ورود به بازارسرمایه شده، اما این تصمیم را به زمان بعد از مجمع موکول کرده و حتی گفته صبر خواهیم کرد که بورس، سعادتآبادنشین شود تا اولین شرکت عرضهاولیه در ساختمان جدید، ما باشیم؛ گویا این مدیر فکر کرده که اگر اولین در ساختمان جدید باشد مثلا طبقهای به آن فرد میرسد نه عزیزجان بیش از ۸۰ درصد حافظیها رفتند و زنبیل گذاشتند.