به گزارش می متالز، محمد جواد سمیعی، دانش آموخته گروه مدیریت در سوانح طبیعی دانشگاه تهران و کارشناس امور اجتماعی آب در یادداشتی نوشت: در آغاز سال جاری (98)، نقاط مختلفی از کشورمان درگیر بارشهای شدید و به دنبال آن وقوع سیلاب شد.
سیلهایی که در استانهایی نظیر گلستان، لرستان و خوزستان، تلفات و خسارات جدی برجای گذاشت. با فروکش کردن سیلابها از نیمه بهار، تمرکزها و توجه به سوی برنامههای بازسازی و جبران خسارتها معطوف شد، برنامههایی که البته بعضا تنها به ساختوسازها و کارهای صرفا سازهای میپردازد (نوعی بازگشت انحرافی به رویکردهای سدسازی افراطی)؛ اما به نظر می رسد یک حلقه مهم در زنجیره درس آموختن از این حادثه ملی، ضعیف تر از بقیه باشد و آن، گسترش آموزشهایی است که به آگاهی و آمادگی جامعه برای مواجهه مناسب با چنین حوادثی بیانجامد.
واقعیت آن است که آسیبپذیری در قبال سیلاب و حتی اصولا شکلگیری سیلابهای مخرب، تا حد قابل توجهی، متاثر از نوع فعالیتهای بشر است و بر این اساس، آموزشهای صحیحی که به آگاهی و مهارت واکنش مناسب در قبال مسئله سیلاب منتهی شود، میتواند به کاهش جدی آسیبها و خسارتها منتهی شود. متناسب با وضعیت کشور ما از منظر در معرض سیلاب بودن در بسیاری از نقاط آن، آموزشهایی فراگیر و موثر در این حوزه، کاملا الزامیست و بستر آموزش و پرورش، به عنوان نظام آموزش رسمی کشور، نقشی بی بدیل در این رابطه می تواند داشته باشد.
در این رابطه، چند نکته کلیدی قابل مرور است:
سوانح طبیعی بهویژه زلزله و سیل پدیدههایی هستند که در موقعیت جغرافیایی و طبیعی کشور ما، نه به عنوان یک استثنا بلکه به عنوان یک تهدید تقریبا همیشگی، حضور دارند. پس سیلابها، با شدتهای مختلف و در نقاط مختلف، باز هم بروز خواهند کرد. البته بیان آن که وارد دوره ترسالی شده ایم یا آنچه رخ داده ناشی از پدیده به اصلاح تغییر اقلیم است، غیرعلمی است و نیاز به مطالعات بسیار بیشتری دارد.
سیلاب از یک منظر، در مقابل کم آبی و خشکی است اما از منظر دیگر، تنها روی دیگر سکه خشکسالی است. هر چند بهار 98 توام با بارشهای زیادی بود اما هنوز هم منابع آبی خصوصا آبهای زیرزمینی، از نحوه مدیریت و مصرف ما بشدت رنج می برند. برجسته کردن آموزشهای سیلاب، همراه و توام با آموزشهای مربوط به سازگاری با کم آبی است نه در نقطه مقابل آن.
در همکاری که در تابستان امسال با هیات ویژه گزارش ملی سیلاب و کارگروه آموزش و منابع انسانی این هیات داشتم، کتابهای درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه را از منظر آموزشهای مرتبط با سوانح طبیعی و به طور خاص سیلاب، بررسی کردیم. هر چند سرنخهایی در حال حاضر در این رابطه در کتابهای درسی وجود دارد اما با آنچه به عنوان سطح حداقلی برای یک شهروند در کشور سانحهخیزی چون ایران نیاز است، فاصله بسیار دارند.
در سالی که با با سیلابهای شدید آغاز شده، فرصت مناسبی است تا ظرفیتهای این حوزه به طور زیربنایی و منسجم (نه پراکنده و بدون یک نقشه مفهومی) در نظام آموزش رسمی مورد بازبینی قرار گیرد.
تا فراهم شدن یک برنامه ملی منسجم در رابطه با آموزش در مقاطع ابتدایی و متوسطه، ظرفیتهایی نظیر کتاب انسان و محیط زیست می تواند مورد استفاده قرار گیرد. انسان و محیط زیست، کتاب درسی نو نگاشتیست که در پایه یازدهم برای تمامی دانش آموزان رشته های گوناگون از دو سال قبل، مورد تدریس قرار می گیرد. خوشبختانه، قرار است امسال در همکاری سازنده ای میان بخش آب کشور و سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، ذیل فصل اول این کتاب (آب، سرچشمه زندگی) و در مسیر گسترش سواد آبی در میان دانش آموزان، بحث های مربوط به سیلاب نیز دنبال شود.
آموزشهای سیلابی تنها از جنس آگاهی نیستند و نوعی مهارت آموزی را نیز می طلبد تا چه در مرحله پیشگیری (که اصولا مهمتر هست) و چه در مرحله مواجهه با سیلاب، بتوان کنشها و واکنشهای عملی موثر و مناسب داشت. بر همین اساس است که علاوه بر آموزشهای کلاسی در قالب کتاب انسان و محیط زیست، برنامه ریزی شده است تا اقداماتی مانور گونه و با هدف تمرین آموختهها در فضایی عملی و واقعی، در روز پنجم اسفند ماه، در مدارس متوسطه دوم کشور، اجرا شود. برنامه ای که با الهام گرفتن از تجارب کشورهای پیشرو در این عرصه، فاصله گرفتن از نمایش و در نهایت اجرای علمی و صحیح (براساس چارچوب راهنمایی که در مراحل نهایی شدن است)؛ می تواند تجربه ای جدید و ارزشمند را رقم بزند.
علاوه بر کتابها و برنامههای رسمی درسی، ظرفیتهایی جانبی نظیر داستان، انیمیشن، بازی و ... با محوریت بحث انتقال مفاهیم حوزه سوانح طبیعی و سیلاب، می تواند بشدت اثرگذار باشد. امری که البته تاکنون کاملا مورد بی مهری بوده است.