در سطح کلان نیز متغیرهای کمّی شامل سهم ارزش افزوده بخش صنعت و معدن در کشور، شاخص سهم اشتغال، شاخص ارزش صادرات صنعتی، عملکرد صادرات صنعتی کشور و.. هستند که این متغیرها با کمک اعداد و ارقام قابل اندازهگیری بوده و به اثبات نقش بخش صنعت و معدن در اقتصاد کشور کمک شایانی کردهاند.
بدون شک متغیرهای یاد شده نیز با متغیرهای دیگری در ارتباط هستند. برای نمونه وقتی میخواهیم حجم سرمایهگذاری در یک معدن را برآورد کنیم، یا قیمت تمام شده یک واحد ماده معدنی استخراج شده را تعیین کنیم، با اعداد و ارقام دیگری روبهرو هستیم که نمیتوان با زبان توصیفی، ارتباط آنها را تجزیه و تحلیل کرد بلکه باید از الگوهای ریاضیات استفاده کرد و در این زمینه نرمافزارهای قوی هم به کمک مهندسان بخش آمد و میتوان گفت ریاضیات معدنی و صنعتی، اکنون به زبان تشریح مباحث اقتصادی این بخش مبدل شده و امروز کمتر فعال صنعتی و معدنی را میبینیم که خود را از کاربرد اعداد و ارقام در تشریح مسائل اقتصادی بینیاز بداند. همچنین آمار به عنوان ابزاری مهم برای تحلیل مسائل و پدیدههای اقتصادی بخش به شمار میرود.
استفاده از اعداد و ارقام کمّی، در بخش معدن و صنعت کشور موجب سادگی فهم، سادهسازی ارتباطات و مفاهیم و دقت بیشتر در محاسبات و پیشبینیها میشود و به درک مسائل اقتصادی بخش صنعت و معدن کمک شایانی میکند. در واقع نمیتوان منکر نقش اعداد و آمار و شاخصها در ایجاد گرایش اقتصادی به بخش معدن و صنعت شد اما مخفی کردن حقیقتها در پس زیبایی اعداد و ارقام و فدا شدن صداقت در ورای عدد و رقم، به عنوان یک آسیب مهم قابل ذکر است. پرسش مهم این است که میزان انطباق این اعداد و ارقام، با حقیقت و صداقت و شفافیت فعل و انفعالات اقتصادی بخش، چه میزان است و چگونه میتوان در باره این ارقام راستیآزمایی کرد؟ به عنوان مثال این آسیب، در بخش اطلاعات مالی و اقتصادی طرحها و پروژهها، بهویژه در زمان تهیه طرحهای توجیهپذیر اقتصادی برای سرمایهگذاران و تسهیلاتدهندگان نمود بیشتری داشته و کم نیستند پروژههای صنعتی و معدنی که در ابتدا نرخهای بازگشت داخلی مناسبی داشتند اما با گذشت دهها سال از اجرا و راهاندازی، مشخص شده اعداد و ارقام اولیه غیر واقعی بودهاند.
چنانچه از آمار و ارقام بهعنوان اهدافی برای رسیدن به منافع صنفی و سیاسی استفاده شود با گذشت زمان و واقعی شدن اعداد و اطلاعات، آسیبرسان خواهند بود و در بلندمدت موجب ایجاد بیاعتمادی عمومی خواهند شد. اعداد و ارقام باید بهعنوان یک وسیله تسهیلکننده مطرح باشد نه یک هدف. استفاده بیش از حد و بیش از توان واقعی اعداد، بازدهی منفی داشته و غلطانداز خواهد بود. همانگونه که تاکید شد عددسازی از نوع افراطی و توجه نکردن به کاربردهای اساسی این ارقام، آسیب جدی برای بخش خواهد بود و افراط و تفریط در کاربرد اعداد و ارقام در بخش، موجب ناکارآمدی آن میشود و تمام رفتارها و فعل و انفعالات اقتصادی بخش صنعت و معدن را نمیتوان کمّی و با عدد و رقم بیان کرد. از طرفی اصرار به عددها، ظاهرسازی و علمی نمایی را در ذهن متبادر خواهد کرد بهویژه اگر این اعداد غیر ملموس بوده و مبانی علمی دقیقی نداشته باشند که از نمونههای آن میتوان به آمار تخمینی ذخایر مواد معدنی پیش از اکتشافات تکمیلی و نرخ رشد و فروش غیر واقعی و... اشاره کرد.
ناگفته نماند گروهى از تحلیلگران اقتصادی، بر کاربرد عدد و رقم و نرخها در بخش تاکید بسیار مىکنند و گروهى دیگر بر آن اصرار ندارند. البته استفاده کردن یا نکردن از ریاضیات دلیلی بر مدح یا ذم این تحلیلگران نیست اما نکته مهم این است که بسیاری از روابط پیچیده و غیر کمّی با اهمیت ممکن است در محاسبات ریاضی کنار گذاشته شوند و در مواردی مشاهده میشود محاسبات از واقعیات اجتماعی و سیاسی جامعه دور شدهاند. بهعنوان مثال ممکن است شاخصها واعداد و ارقام اقتصادی، حاکی از خروج از دوران رکود باشند اما معضلات اقتصادی و بیکاری و... همچنان در سطح جامعه دیده میشود و این دوگانگی، ناشی از صحت نداشتن آمار اقتصادی نیست بلکه از غیر کمّی بودن ارتباط این مولفهها با یکدیگر نشات میگیرد.
بعضی مدیران بخش، علاقه وافری به جلوه دادن امور تئوریک به شکل کمّی و در قالب عدد و رقم دارند و تصور میکنند با این کار، به نوعی اعتبار علمی به فعالیتهایشان داده میشود ولی همانگونه که بیان شد بسیاری از عناصر اقتصادی بخش، از اساس قابل کمّی شدن نیستند.