به گزارش می متالز، انتشار بیانیه حمایتی و آشوبطلبانه سرکرده گروهک منافقین در جریان اعتراضات کارگران شرکت آذرآب اراک، یکی از رویدادهای مضحکی بود که بر تناقضات رفتاری و ناتوانی آنها بر فهم اتفافات در جامعه ایرانی صحه گذاشت.
شهر اراک به دلیل صنعتی بودن و رکود حاکم بر تولید و اشکالات اساسی در روند خصوصیسازی، مدتی است با پدیده اعتراضات کارگری مواجه شده است.
اعتراضاتی صنفی که کارگران شرکتهایی چون هپکو و آذرآب بارها و بارها بر آن تأکید داشته و اعلام کردهاند، اجازه انحراف در اعتراضات را به دشمنان نمیدهند، اما دشمنان در تلاش هستند از این فضای غبارآلود به نفع خودشان بهرهبرداری سیاسی کنند.
برای بررسی بیشتر این موضوع گفتوگویی با «عباس خسروانی» دکتری جامعهشناسی و مدرس دانشگاه که در خصوص اعتراضات کارگری در اراک پژوهش مفصلی انجام داده است.
ﺷﻬﺮ اراک ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺻﻨﻌﺘﯽ ﮐﺸﻮر و ﺑﺮﺧﻮردار از ﻃﯿﻒ ﮔﺴﺘﺮدهای از ﺻﻨﺎﯾﻊ، ﺗﻌﺪاد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ از ﮐﺎرﮔﺮان را در دل ﺧﻮد ﺟﺎی داده اﺳﺖ ﺑﻪ ﻃﻮری ﮐﻪ از اراک ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﻬﺮی ﺻﻨﻌﺘﯽ و ﮐﺎرﮔﺮی ﯾﺎد ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺗﻼﻃﻢﻫﺎی ﻧﻈﺎم اﻗﺘﺼﺎدی و ﺗﻐﯿﯿﺮات اﯾﺠﺎد ﺷﺪه در ﺣﻮزهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﯿﺎﺳﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی، برخی ﺻﻨﺎﯾﻊ، ﮐﺎرﺧﺎﻧﺠﺎت و ﮐﺎرﮔﺎهﻫﺎی ﮐﺸﻮر دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻼت و آﺳﯿﺐﻫﺎی ﺟﺪی ﺷﺪهاﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﻋﺪم ﺗﻮﺟﻪ ﺟﺪی ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ و اراﺋﻪ راﻫﮑﺎرﻫﺎی ﻣﻮﻗﺘﯽ و ﺣﻞ ﻧﺸﺪن اﺳﺎﺳﯽ ﻣﺴﺌﻠﻪ، اﻣﺮوز ﺷﺎﻫﺪ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﯽ و آﺷﻔﺘﮕﯽ ﺧﺎﺻﯽ در ﺣﻮزه ﮐﺎرﮔﺮی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﯽ از ﻧﻈﺎم اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﺸﻮر ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﻮد را در ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ و ﻧﯿﻤﻪ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ ﮐﺎرﺧﺎﻧﺠﺎت و اﯾﺠﺎد ﻣﺸﮑﻼت ﻋﺪﯾﺪه ﻣﻌﯿﺸﺘﯽ ﺑﺮای ﮐﺎرﮔﺮان ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ.
در وهله اول، اﻋﺘﺮاﺿﺎت ﮐﺎرﮔﺮی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﭘﺪﯾﺪه ﺳﯿﺎﺳﯽ ـ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان و ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﻗﺮار ﮔﯿﺮد ﺗﺎ ﺑﻪ دﻗﺖ ﻋﻠﻞ و ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺑﺮوز اﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪه ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﻓﻬﻢ ﺷﻮد و ﺑﺮای ﻓﺮوﮐﺶ ﮐﺮدن اﻋﺘﺮاﺿﺎت و ﮐﺎﻫﺶ ﻋﻮارض آن ﺑﺮای ﮐﺸﻮر راﻫﮑﺎرﻫﺎی اﺻﻮﻟﯽ اﻧﺪﯾﺸﯿﺪه ﺷﻮد.
ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﮐﻨﺘﺮل ﺷﺮاﯾﻂ و ﭘﯿﺶﮔﯿﺮی از ﺑﺮوز ﺑﺤﺮان در ﺷﻬﺮ ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ دﻗﯿﻖ اﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪه ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺧﻸﻫﺎی واﻗﻌﯽ و ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت واﻗﻌﯽ ﮐﺎرﮔﺮان و ﺑﺎ ﻟﺤﺎظ ﻫﻤﮥ ﺷﺮاﯾﻂ، راﻫﮑﺎرﻫﺎی ﻣﺆﺛﺮ و ﮐﺎرآﻣﺪی اراﺋﻪ ﺷﻮد، اما آنچه که من در این مدت شاهد بودم،گرفتن تصمیمات مدیریتی فوری برای فروکش کردن موقتی اعتراضات بوده است، در حالی که در کنار تصمیمات کوتاه مدت باید تیمهای مطالعاتی، این پدیده را مطالعه کنند تا مدیران بر اساس پشتوانه نظری و مطالعاتی تصمیمگیری کنند.
علتها متعدد هستند و باید هر یک در جای خود بررسی شوند، اما علت عمده اعتراضات ناشی از برآورده نشدن مطالبات صنفی کارگران از جمله عدم پرداخت به موقع حقوق و دستمزد است، متاسفانه نابسامانی و رکود حاکم بر تولید از یک سو و ضعف مدیریت اقتصادی و صنعتی از سوی دیگر باعث شده تا صنایع شهر اراک روزگار نامساعدی را پشت سر بگذرانند که کارگران، بیشترین ضربه و خسارات را از این اوضاع متحمل شدهاند.
ضمن آنکه اعتراضات کارگری در بسیاری از کشورهای دنیا به خصوص کشورهای صنعتی یک امر مرسوم است و در حالی حاضر بسیاری از کشورها از جمله فرانسه درگیر چنین پدیدهای هستند.
در این شرایط، اعتراضات کارگری یک امر طبیعی است که بارها گفته شده که این اعتراضات باید به رسمیت شناخته شود و به حقوق کارگران که قربانی بیکفایتی و ناتوانیهای صورت گرفته طی سالهای گذشته تا کنون به خصوص در امر خصوصیسازی و واگذاریهای غلط و نبود نظارتهای لازم شدهاند احترام گذاشته شود.
اﻟﺘﻬﺎﺑﺎت اﻗﺘﺼﺎدی و ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﯽﻫﺎی اﯾﻦ ﺣﻮزه و ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ تحریمهای ظالمانه، رﺷﺪ ﭼﺸﻢﮔﯿﺮ ﻓﻦ آوری و ﺗﺤﻮﻻت ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ در ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺻﻨﻌﺘﻰ و رقابتهای فشرده در بازارهای جهانی ﻣﻮﺟﺐ ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﺷﺮاﯾﻂ ﮐﺎرى ﮐﺎرﮔﺮان و ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ آنﻫﺎ در ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ دﻟﯿﻞ آﻣﺎده ﻧﺒﻮدن ﻣﻮاﺟﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪهﻫﺎ، اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮد ﮐﻨﺶﻫﺎی ﮐﺎرﮔﺮى را در ﻗﺎﻟﺐ اﻋﺘﺮاﺿﺎت و اﻋﺘﺼﺎﺑﺎت ﮐﺎرﮔﺮی ﺑﻪ دﻧﺒﺎل داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺷﻬﺮ اراک ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮑﻰ از ﻗﻄﺐﻫﺎى ﺻﻨﻌﺘﻰ و اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﺸﻮر اﺳﺖ از اﯾﻦ اﻣﺮ ﻣﺴﺘﺜﻨﻰ ﻧﯿﺴﺖ و ﻃﯽ ﭼﻨﺪ ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺷﺎﻫﺪ اﻋﺘﺮاﺿﺎت و اﻋﺘﺼﺎﺑﺎت ﮐﺎرﮔﺮی ﺑﻮده است.
مطالعه اعتراضات کارگری صورت گرفته در شهر اراک نشان میدهد که جنس این مطالبات و اعتراضات کاملا صنفی و ناظر بر معیشت کارگران است و اثری از مطالبات سیاسی دیده نمیشود.
در اعتراضات صورت گرفته خبری از شعارهای سیاسی نیست و شاهدی مبنی بر اعتراض سیاسی دیده نمیشود.
در تمام اعتراضات و تجمعات صورت گرفته، کارگران بر وفاداری و التزام خود به انقلاب و نظام سیاسی کشور و خاصه مقام معظم رهبری تاکید کردهاند.
در این مدت جریان ضدانقلاب تلاش کرده تا با وارونه نشان دادن واقعیت و دروغ پردازی، کارگران معترض را در برابر نظام قرار دهد و با کار رسانهای، این اعتراضات صنفی را یک اعتراض کارگری سیاسی و امنیتی جلوه دهد، اما خود کارگران و تشکلهای کارگری این موضوع را رد کردهاند و دلیلی روشنتر از اظهارات و سخنان رسمی کارگران و تشکلها پیدا نمیکنید که بتواند اثبات کند جنس اعتراضات سیاسی نیست.
به طور مثال شورای کارگری آذرآب با صدور بیانیهای ضمن تقبیح و محکوم کردن تلاش رسانههای معاند، مغرض و ضدانقلاب تلاش آنان برای سواستفاده از اعتراض کارگران علیه نظام را به شدت محکوم کرده و بر صنفی و کارگری بودن اعتراضات خود تاکید کرده است، لذا جنس اعتراضات، سیاسی نیست و هرگونه مواجه سیاسی با این اعتراضات چه از سوی عوامل داخلی و چه از سوی عوامل خارجی و ضد انقلاب محکوم به شکست است و دستاوردی در پی نخواهد داشت.
نکته دیگر آنکه اعتراضات کارگری در اراک از جنس اعتراضات صنفی ساختارشکنانه همچون اعتراضات جریانات کمونیستی و احزاب کارگری هم نیست، اعتراضات کارگری در اراک وابسته به هیچ حزب و جریان خاصی نیست و انسجام و تشکل یابی حزبی و جناحی ندارد، در این شرایط هرگونه عمل سیاسی و ساختارشکنانه محکوم به شکست است، کارگران خود را در هیچ جناح و حزبی تعریف نکردهاند، گرایشات سیاسی در بین آنها کم رنگ است و بارها هم در برابر سوء استفاده رسانهها و گروهکهای معاند انقلاب واکنش قاطع نشان دادهاند.
در جریان این اعتراضات از ابتدا تا به امروز جریانات معاند انقلاب خارجنشین اعم از دولتهای معاند و گروهکها سعی کردند بهره برداریهای خاص خود را داشته باشند اما تا کنون موفق نبودهاند و در ادامه هم دستاوردی از این اعتراضات نصیب آنها نخواهد شد زیرا علاوه بر ویژگیهایی که برای اعتراضات کارگری در اراک برشمرده شد آگاهی و فهم بالای کارگران از جریانات خودی و غیر خودی، دلسوز و فرصت طلب را نیز باید اضافه کرد.
یکی از دلایل اینکه اعتراضات کارگری در اراک کاملا صنفی باقی مانده فهم بالای سیاسی آنان است و این فهم به آنها کمک کرده تا اصالت اعتراضات خود را حفظ کنند، همین فهم سیاسی است که باعث شده، دروغین بودن پیامهای حمایتی عناصر خارجنشین را باور نکنند و ارزشی هم برای شنیدن بیانیههای آنان قائل نباشند.
قشر کارگر از وفادارترین اقشار به انقلاب اسلامی بوده و هستند و همواره در خط مقدم مبارزه قرار داشتهاند، چطور ممکن است چنین قشری با آن سابقه انقلابی و مبارزاتی، اجازه دهد ضد انقلاب در کنار آنها قرار بگیرد.
ﺑﺮای ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ اﻋﺘﺮاﺿﺎت ﮐﺎرﮔﺮی و داﺷﺘﻦ ﻣﻮاﺟﻬﻪای ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺎ آن ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ اﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻋﻘﻼﻧﯽ و رﺿﺎﯾﺖ ﺑﺨﺶ ﺑﺮای ﻃﺮﻓﯿﻦ ﻣﺎﺟﺮا ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد، ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از داﻧﺶ ﻋﺎﻟﻤﺎن و ﻣﺤﻘﻘﺎن اﯾﻦ ﺣﻮزه اﺳﺖ، باید همین اعتراضات را نیز در راستای تقویت و تثبیت هر چه بیشتر انقلاب اسلامی تحلیل کرد.
اگر این اعتراضات در نهایت به اصلاح نظام صنعتی و اقتصادی کشور و اصلاح روند غلط و معیوب خصوصی سازی در کشور و میدان دادن به مدیران شایسته در صنایع کشور و مبارزه با فساد و رانت خواری منجر شود قطعا باید آن را در راستای تقویت انقلاب تحلیل کرد.
امروز جامعه کارگری به چنان بلوغی رسیده است که توان تشخیص راه را از بیراهه دارد و شان خود را بالاتر از توجه به بیانیههای معاندان انقلاب و کسانی که دستشان به خون همکاران و هموطنان آنان آلوده است، میداند.
گروهکهایی که با دلالیهای خود در کشورها و مجامع آمریکایی و صهیونیستی زمینه را برای اعمال سنگینترین تحریمها علیه مردم ایران فراهم میکند نمیتواند حامی کارگران زحمتکش و شهید داده ایران باشند.
اﻋﺘﺮاﺿﺎت ﮐﺎرﮔﺮی ﻃﯽ ﭼﻨﺪ ﺳﺎل اﺧﯿﺮ ﺑﺎ ﻣﺪاﺧﻠﻪ دوﻟﺖ و دادن ﺑﺮﺧﯽ وﻋﺪهﻫﺎ و ﺑﺮآورده ﮐﺮدن ﻣﻮﻗﺘﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت از ﺟﻤﻠﻪ ﺣﻘﻮقﻫﺎی ﻣﻌﻮﻗﻪ ﺑﺮای ﻣﺪﺗﯽ ﻓﺮوﮐﺶ ﮐﺮده اﻣﺎ ﭘﺲ از ﮔﺬﺷﺖ ﻣﺪﺗﯽ و ﻋﺪم ﺗﺤﻘﻖ وﻋﺪهﻫﺎی داده ﺷﺪه ﻣﺠﺪداً اﻋﺘﺮاﺿﺎت و اﻋﺘﺼﺎﺑﺎت آﻏﺎز ﻣﯽﺷﻮد.
ﺗﺪاوم اﻋﺘﺮاﺿﺎت ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ راﻫﮑﺎرﻫﺎی اﺗﺨﺎذ ﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﺣﻞ ﻣﺴاﻠﻪ را ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ و ﮐﻤﺎﮐﺎن ﺗﻨﺎﻗﻀﺎت ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪه و ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﺮاﯾﻂ اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﺸﻮر و اﻓﺰاﯾﺶ ﺷﺎﺧﺺ ﻓﻼﮐﺖ در ﻣﯿﺎن اﻗﺸﺎر ﮐﻢ درآﻣﺪ و ﺿﻌﯿﻒ و ﮐﺎﻫﺶ ﻇﺮﻓﯿﺖﻫﺎی ﺗﻮﻟﯿﺪ و اﻓﺰاﯾﺶ ﺷﺪﯾﺪ ﻗﯿﻤﺖﻫﺎ، ﻣﺸﮑﻼت ﮐﺎرﺧﺎﻧﺠﺎت و ﺻﻨﺎﯾﻊ ﻫﻢ ﭼﻨﺎن ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﺪ و در آﯾﻨﺪه ﻧﯿﺰ ﺷﺎﻫﺪ اﻋﺘﺮاﺿﺎت ﮐﺎرﮔﺮی ﺑﺎﺷﯿﻢ.
مساله تولید در کارخانجات و بنگاههای اقتصادی و تولیدی چنان پیچیده شدهاند که یک نهاد و یک دستگاه قادر به حل آنها نیستند بلکه این موضوع باید در سطح عالی کشور حل و فصل شود و شاید لازم باشد تصمیمات فرا قانونی گرفته شود.
دولت باید نسبت به موضوع احساس مسوولیت داشته باشد و به بهانه خصوصی بودن شرکتها شانه از زیر بار مسوولیت خالی نکند.
بله، مسوولان استانی دستشان برای گرفتن تصمیمات اساسی خالی است و توان این کار را ندارند، ضمن اینکه باید توجه کنیم اﻣﺮوز ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮاﻧﯽ در وﺿﻌﯿﺖ ﺧﺎص و ﭘﯿﭽﯿﺪهای ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽﺑﺮد.
از ﯾﮏ ﺳﻮ شاهد ﻣﺸﮑﻼت و اﺧﺘﻼﻻت اﻗﺘﺼﺎدی هستیم ﮐﻪ ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﻟﺠﺎم ﮔﺴﯿﺨﺘﻪ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎ و وارد آﻣﺪن ﻓﺸﺎرﻫﺎی ﻣﻀﺎﻋﻒ ﺑﺮ اﻗﺸﺎر ﮐﻢ درآﻣﺪ منجر ﺷﺪه و از سوی دیگر شاهد اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻮﻗﻌﺎت و رﺷﺪ ﻣﻄﺎﻟﺒﺎت ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎت ﮔﺴﺘﺮده و ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺮ ﺷﺪن ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻃﺒﻘﺎﻧﯽ و فعالیتهای رسانهها هستیم و در کنار همه اینها تلاش دشمنان انقلاب برای بهره برداری از این شرایط خاص قرار دارد که لزوم هوشمندی بیشتری را در مدیریت اوضاع طلب میکند.
ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﻪ رﮐﻮد در ﺑﺨﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﮐﺎﻫﺶ ﻇﺮﻓﯿﺖ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﺎرﺧﺎﻧﺠﺎت و ﺻﻨﺎﯾﻊ و در ﻧﺘﯿﺠﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﺑﯿﮑﺎری و ﮐﺎﻫﺶ اﻣﻨﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ ﮐﺎرﮔﺮان ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺑﯿﺶﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎر اﯾﻦ ﻓﺸﺎر ﺑﺮ ﻗﺸﺮ ﮐﻢ درآﻣﺪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺸﺮ ﮐﺎرﮔﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ روز ﺷﺎﻫﺪ اﻓﺰاﯾﺶ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ اﯾﻦ ﻗﺸﺮ ﺑﺎ اﻗﺸﺎر ﻣﺮﻓﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﻮد ﺑﻪ ﮔﺴﺴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﮐﺸﻮر داﻣﻦ ﺧﻮاﻫﺪ زد.
ما باید با توجه به این شرایط به سمت حل مسائل کارگری برویم، شرایط باید به خوبی فهمیده شود و تا زمانی که چرخ تولید کارخانجات به حرکت در نیاید این مشکلات چا برجاست، لذا کلید اصلی حل مشکلات، رونق تولید است.