به گزارش می متالز، البته برای دیگر ظرفیتهایی که قرار است تا رسیدن به ۵۵میلیون تن فولاد ایجاد شود، تمرکز بر دسترسی آب موردتاکید قرار گرفته و سواحل نیلگون خلیجفارس بهترین مکان برای این امر درنظر گرفته شده است.
مجید رضاپور، کارشناس فولاد اظهار کرد: تمام واحدهای فولادی که تاکنون با ظرفیت ۲۵ میلیون تن در کشور ایجاد شده، همگی بدون آمایش سرزمین تاسیس شدهاند. نخستین واحد ذوب ایران یعنی ذوبآهن اصفهان که پیش از انقلاب تاسیس شده در ابتدا در کرج جانمایی شده بود، اما به دلایلی به اصفهان منتقل شد. فناوری این واحد روسی است اما مطالعات جانمایی آن را سوئدیها انجام دادهاند که در کل به نظر نمیرسد جانمایی مناسبی داشته باشد.
رضاپور در ادامه توضیح داد: یا شرکت فولاد مبارکه پیش از انقلاب در استان هرمزگان جانمایی شده و برخی از تجهیزات آن نیز در آنجا دپو شده بود اما پس از انقلاب، شورای انقلاب اسلامی به دلایلی چون جنگ و امنیت بیشتر تصمیم گرفت که این واحد را به مرکز ایران و استان اصفهان منتقل کند. البته شرکت فولاد مبارکه پس از دوران جنگ و اوایل دهه۷۰ راهاندازی شد. هرچند با آمایشی که پیش از انقلاب انجام شده بود، قرار بود یک واحد ۲ تا ۲.۵میلیون تنی تولید ورق در مبارکه ساخته شود تا ورق موردنیاز داخل کشور را تامین کند. برای تولید فولاد نیز قرار بود یک واحد در هرمزگان ایجاد شود که گندله آن از هندوستان تهیه و محصول آن نیز صادر شود، اما به دلایل سیاسی، نظامی و اقتصادی این واحد به اصفهان منتقل شد.
این کارشناس فولاد در ادامه خاطرنشان کرد: بعد از تاسیس فولاد مبارکه، تمام واحدهایی که در حوزه فولاد تاسیس شدند سلیقهای و با اعمال فشار ایجاد شدند. به عبارت دیگر، این واحدها با نفوذ نمایندگان مجلس یا استانداران و... شکل گرفتند. برای نمونه در یک دوره معاون اول رئیسجمهوری کرمان بود، ازاینرو در آن زمان واحدهای بسیاری در کرمان تاسیس شدند یا در یک دوره رئیسجمهوری کشور یزدی بود و واحدهای بسیاری در یزد شکل گرفتند. در صورتی که کرمان و یزد به دلیل کمآبی برای ایجاد واحدهای فولادی مناسب نیستند. در این استانها معادن وجود دارد، اما دلیل نمیشود که فقط به همین خاطر برای آنها واحد فولادی ایجاد کرد.
رضاپور در ادامه خاطرنشان کرد: یکی از مسائلی که سبب شد، آمایش سرزمین نادیده گرفته شود، گسترش واحدهای معدنی به پاییندست بود. معادن سنگ آهن به سمت فولادسازی رفتهاند و این موضوع سبب شده بسیاری از واحدهای فولادی در استانهای کمآب تاسیس شوند و از سوی دیگر سایر واحدهای فولادی را با کمبود مواد اولیه روبهرو کند. زمانی که معادنی چون گلگهر یا چادرملو واحد فولادی برای خود تاسیس میکند دیگر سنگآهنی به فولاد مبارکه و ذوب آهن نخواهد رسید.
وی در پاسخ به این پرسش که در آمایش سرزمین برای ایجاد واحدهای فولادی به چه عواملی باید توجه کرد، گفت: در آمایش سرزمین باید به موضوع آب، محیطزیست و نزدیکی به معادن را درنظر گرفت که در این میان آب عامل بسیار مهمی بهشمار میرود؛ چراکه بدون آب امکان تولید فولاد وجود ندارد. برخی ادعا دارند که بعضی از سیارهها سرشار از آهن هستند اما فقط با سنگآهن که نمیتوان فولاد ساخت. انرژی را میتوان انتقال داد اما انتقال آب بهراحتی امکانپذیر نیست و فرآیندی هزینهبر است. برای نمونه طرح انتقال آب خلیجفارس به کرمان، یزد و اصفهان هزینههای بسیاری را میطلبد. از اینرو آب یکی از عوامل اساسی برای تاسیس واحدهای فولادی بهشمار میرود. این کارشناس فولاد ادامه داد: هماکنون برای نیمی از ظرفیت درنظر گرفته شده برای تولید فولاد در چشمانداز ۱۴۰۴ که تولید ۵۵میلیون تن فولاد است، آمایش سرزمین انجام نشده است اما باید برای مابقی این ظرفیت که قرار است ایجاد شود، بهدرستی آمایش سرزمین انجام شود. رضاپور ادامه داد: از آنجا که مشکل عمده کشور کمبود آب است، هماکنون تصمیم گرفته شده که واحدهای فولادی را در کنار سواحل خلیجفارس و دریای عمان ایجاد کنند. از سوی دیگر باجابهجایی که به وسیله دریا انجام میشود با تجمع آلودگی کمتری روبهرو خواهیم بود؛ چون صنعت فولاد یکی از صنایع آلاینده بهشمار میرود. وی در ادامه تاکید کرد: مطالعه بعدی باید درباره این موضوع باشد که آیا برای تولید ۵۵میلیون فولاد به اندازه کافی سنگ آهن وجود خواهد داشت؛ چراکه برای این ظرفیت اگر سنگ آهن نداشته باشیم، باید آن را وارد کنیم که در صورت استقرار واحدهای فولاد در کنار دریا این واردات تسهیل میشود.
باید این مطالعات زیرساختی انجام و فارغ از نگاه سیاسی یا منطقهای و با دید ملی تصمیمگیری شود. در کل برای توسعه صنعت ایران، باید ایرانی و ملی فکر کرد.
همچنین درباره موضوع آمایش سرزمین در صنعت فولاد، مجید محمودی، کارشناس فولاد عنوان کرد: موضوع آمایش سرزمین در زمینه فولاد به چند سال پیش بازمیگردد، پس از مطرح شدن جانمایی اشتباه ۷ طرح فولادی و چند طرح دیگر که با فشار نمایندگان شهرستانها کلنگ خورده شده بودند، موضوع آمایش سرزمین با نگاه جدیتری دنبال شد. از اینرو در اوایل دولت یازدهم موضوع جانمایی واحدهای فولادی مطرح شد که از این پس برای ایجاد واحد فولادی به عواملی چون تامین مواد اولیه، آب و انرژی توجه شود؛ چراکه زمانی که در یک محل بدون این مطالعات سرمایهگذاری انجام میشود، ضرر کلی آن به کشور باز میگردد. از اینرو قرار شد در کنار طرح جامع فولاد، آمایش سرزمین نیز برای ایجاد واحدهای فولادی انجام شود.
محمودی در ادامه خاطرنشان کرد: موضوع این است که در صنعت فولاد آمایش سرزمین بسیار دیر موردتوجه قرار گرفت؛ چراکه از یکسو معادن به صورت افسارگسیخته پیش رفتند و خود را به سمت پاییندست گسترش دادند، با این استدلال که ما سنگآهن داریم، چرا واحد کنسانتره و گندلهسازی نداشته باشیم. با همین استدلال نیز تا ایجاد واحدهای ذوب و فولادسازی پیش رفتند. از سوی دیگر فشار نمایندگان و تعصبهای منطقهای سبب شد برخی استانهای کمآب به این سمت بروند که در استان خود زنجیره فولاد را تکمیل کنند.
وی افزود: در کل به صلاح صنعت فولاد کشور نبود که این اتفاقها روی دهد و زمانی موضوع آمایش سرزمین مطرح شد که نیمی از ظرفیت درنظر گرفته شده در استانهای کمآب ایجاد شده بود و هماکنون برای این واحدها معضل کمبود آب پیش آمده که برای رفع آن طرح انتقال آب از خلیجفارس مطرح شده است. بنابراین مسائل اینچنینی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بالایی برای منطقه و کشور به دنبال خواهد داشت. این کارشناس فولاد ادامه داد: نزدیکی به معادن و تامین آب، دو عامل اصلی برای ایجاد واحدهای فولادی بهشمار میرود. در این میان تامین آب مهمتر از معدن بهشمار میرود. در ابتدا نیز این موضوع مطرح بود که معادن سنگآهن را در حد کنسانتره در اختیار واحدهای فولادسازی قرار دهند، اما در دولت نهم و دهم سازمان ایمیدور بسیار ضعیف شد و شرکت ملی فولاد نیز به سمت انحلال رفت و آن مدیریت و سیاستی که دولت باید در ایجاد واحدهای فولادی داشته باشد، بسیار ضعیف شد و به دنبال آن معادن رها شدند و به سمت فولادسازی رفتند. این درحالی است که در کنار معادن ایجاد واحدهای کنسانترسازی و گندلهسازی منطقی است اما پس از آن معادن واحدهای احیای مستقیم و فولادسازی که نیاز به آب بیشتری دارند را نباید در اختیار میگرفتند که متاسفانه در اختیار گرفتند. محمودی ادامه داد: واحدهای فولادی بسیاری نیز شکل گرفتند که با کمبود کنسانتره یا گندله روبهرو شدند، به عبارت دیگر زنجیره فولاد در یک راستا توسعه پیدا نکرد. یا برای نمونه واحدهای نوردی بسیاری ایجاد شدند، اما در مقابل واحدهای فولادی به همان اندازه رشد نکرده بودند. در کل زنجیره فولاد به دلیل نداشتن مطالعه و آمایش سرزمین با این ناهماهنگیها توسعه پیدا کرده که همین موضوع سبب شده هزینههای تولید افزایش پیدا کند. در حالی که اگر آمایش سرزمین انجام شده بود، با توجه به کمبود آب اجازه توسعه معادن به کرمان و یزد داده نمیشد. وی در پاسخ به این پرسش که آیا هماکنون ایجاد واحدهای فولادی در کنار خلیجفارس با مطالعات انجام شده است، گفت: منطقه جنوب کشور با وجود تاسیسات آب شیرینکن در کنار دریا میتواند محل مناسبی برای ایجاد واحدهای فولادی بهشمار رود. طراحی خطوط فولاد براساس سطح دریا بازدهی بهتری خواهد داشت.
از سوی دیگر زمانی که کنار دریا تاسیسات آب شیرینکن ایجاد میشود، هزینههای آن تا ۴ برابر کمتر از انتقال آب خواهد بود. از اینرو نرخ تمامشده را کاهش خواهد داد. در کل اقتصادیتر خواهد بود که واحدهای فولادی را کنار دریا تاسیس کنیم و سنگ آهن را به آنجا انتقال دهیم؛ چراکه انتقال آب پیامدهای زیستمحیطی بالایی را به همراه خواهد داشت. این کارشناس فولاد ادامه داد: البته برای رسیدن به تولید ۵۵میلیون تن فولاد، دولت و سازمان ایمیدرو آمایش سرزمین را در رأس برنامههای خود قرار دادهاند. آمایش سرزمین قصد دارد این موضوع را دیکته کند که واحدهای فولادی در بندرهای جنوب کشور متمرکز شوند. برای واحدهای مرکزی انتقال آب از جنوب و برای منطقه سنگان نیز انتقال آب از دریای عمان را برنامهریزی کردهاند.