به گزارش می متالز، در چنین چارچوبی است که یکی از ماموریتهای شهرهای جدید بهوجود آوردن یک نظام تامین مسکنِ استطاعتپذیر و پایدار است که برای رسیدن به آن مسیر طولانی و دشواری در پیش دارند.
دستاندرکاران اولیه ایجاد شهرهای جدید در دوره پس از انقلاب، تامین مسکن کارکنان دولت را یکی از اصلیترین فلسفههای وجودی طرحریزی این شهرها عنوان میکنند. در حوالی روزهای انتهایی جنگ که از سوی رئیسجمهور وقت، موضوع تامین مسکن کارمندان دولت مطرح میشود، ایده شهرهای جدید بهعنوان یکی از راهحلها مطرح میشود و وزارت راه و شهرسازی مجوز ایجاد ۱۰ تا ۱۲ شهر جدید را از هیات دولت میگیرد. پس اگر کارکنان دولت را طبقه متوسط شهری بگیریم، شهرهای جدید بر بنیان تامین مسکن این طبقه شکل گرفتند و تامین سکونت و نه استقرار فعالیتهای جدید ماموریت اصلی آنها تعریف شد که بخش بزرگی از مشکلات کنونی شهرهای جدید ریشه در این نگاه طراحان اولیه دارد؛ بهطوری که عملکرد سکونتی بر عملکرد فعالیتی و اشتغالزایی غلبه دارد. هر چند در سالهای اخیر اهداف آمایشی و استقرار فعالیتهای جدیدی چون گردشگری بهعنوان یکی از اهداف اصلی نسلِ نوین شهرهای جدید، همچون شهر جدید تیس در منطقه شهری چابهار، مطرح میشود. اما در شهرهای جدید موجود کماکان عملکرد سکونتی بر سایر عملکردها غلبه دارد و آنها در چارچوب نوعی شهرسازی وابسته به کلانشهر، ایفای نقش میکنند.
این شهرها عمدتا سکونت کسانی را فراهم میکنند که در کلانشهر یا دیگر شهرهای اقماری کار میکنند و به دلیل ارزانتر بودن سکونت و نیز استانداردهای بالاتر شهرسازی در مناطق پیرامونی، در آنها سکنی گزیدهاند. در طرح اقدام ملی مسکن که ایجاد ۴۰۰ هزار واحد مسکونی هدفگذاری شده است، ۲۰۰ هزار واحد آن قرار است در شهرهای جدید ایجاد شوند و برای تعداد زیادی از آنها آمادهسازی زمین صورت گرفته است و برخی از شهرهای جدید هم وارد پروسه ساخت شدهاند. هر چند این طرح در چارچوب عملکرد موجود شهرهای جدید قرار دارد و میتواند با افزایش عرضه مسکن، منجر به بهبود مساله مسکن شود که به شدت بحرانی و نیز مزمن است، اما چون پس از مداخله بزرگ مسکن مهر صورت میگیرد و چالشهای مسکن مهر در کنار نوعی رونق شهری، که به دلیل افزایش تصاعدی جمعیت برای شهرهای جدید بهوجود آورده است، عیان شدهاند، میتوان در کنار پیامدهای مثبت انبوهسازی، پیامدهای منفی آن را دید و برای برطرف کردن آنها برنامهریزی کرد. دولتها برای مهار فقر شهری و نیز جلوگیری از گسترش سکونتگاههای خودرو و بیقاعده مجبور به مداخله در بازار زمین و مسکن هستند. اما میشود این مداخله را هر چه بیشتر مشارکتی کرد و مثل مسکن مهر فقط مسکن را در ساختمانسازی ندید بلکه آن را در ساختار کلانتر شهرسازی دموکراتیک و نه فنسالار دید و ملزومات شکلگرفتن یک زندگی اجتماعی و اقتصادی پویا را رعایت کرد.
در تجربه مسکنسازی انبوه که در قالب مسکن مهر در شهرهای جدید صورت گرفت، چند اتفاق مثبت و چند اتفاق منفی بهصورت توامان رخ داد که بر شمردن آنها میتواند منجر به پیچیدهتر شدن ذهن برنامهریز برای هر گونه مسکنسازی جدید در شهرهای جدید باشد. مسکن مهر از یکسو، منجر به ورود اقشار کمدرآمد به شهرهای جدید شد که تا قبل از این راهی به آنها نداشتند و از سوی دیگر، جمعیتپذیری معناداری در شهرهای جدید صورت گرفت که صرفه مقیاس لازم را برای خیلی از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی بهوجود آورد. اما درخصوص جنبههای منفی میتوان به تجمع اقشار کمدرآمد در نواحی خاص شهری و افتراق فضایی-اجتماعی آنها از هستههای اولیه شهری در شهرهای جدید که سرانههای خدماتی بالاتری نسبت به سایتهای مسکن مهر دارند، اشاره کرد. مهمتر از اینها، کارکرد صرفا سکونتی مساکن مهر و نبودن امکان اشتغال برای ساکنان آنها در شهرهای جدید است که این مشکل در مورد طرح اقدام ملی مسکن هم مطرح است که لازم است فکری برای آن بشود.
به نظر میرسد طرح اقدام ملی مسکن در شهرهای جدید، صرفا نه یک انتخاب، بلکه در مواردی یک ضرورت است. به یک معنا، بیشترین زمینهایی را که بتوان با قیمت ارزان برای ساخت مسکن استطاعتپذیر برای طبقات متوسط شهری اختصاص داد که مبتنی بر اصول شهرسازی باشند و خدمات زیربنایی قابل قبولی برای آنها فراهم شده باشد، در شهرهای جدید واقع شدهاند. از سوی دیگر، برای تعدادی از شهرهای جدید کشور، حمل و نقل ریلی ایمن تامین شده است یا مطالعات و اقدامات اولیه انجام گرفته است و میتوان با اختصاص منابع، مشکل حمل و نقل عمومی این شهرها را که مشکل همه شهرهای اقماری کلانشهری کشور است بهبود بخشید.
اما از آنجا که جذب جمعیت در شهرهای جدید رشد بالایی دارد و این شهرها به دلیل جدید بودن از هویت اجتماعی منسجمی برخوردار نیستند، در طرح اقدام ملی مسکن، محلهگرایی و تمامی خدماتی که یک محله از نظر فضاهای اجتماعی و خدماتی لازم دارد، مبنای کار باشد و با طراحی مدلهای خاص تامین مالی، در کنار ساخت بلوکهای ساختمانی، فضاهایی چون مدارس، سراهای محلات، اماکن فرهنگی، پلازاهای محلهای، فضای بازی کودکان، واحدهای تجاری و خدماتی محلهای و... ساخته شوند. در طرح مسکن مهر چون وام به سازنده فقط برای ساخت واحدهای مسکونی داده میشد، ساخت فضاهای اجتماعی و خدماتی در دستور کار ساخت همزمان با واحدهای مسکونی نبودند و هر چند شرکتهای عمران در چند سال اخیر به دنبال ساخت مراکز محلات هستند اما تا رسیدن به وضع مطلوب مسیر طولانی در پیش دارند. مشارکتی کردن طرح اقدام ملی مسکن در شهرهای جدید یکی دیگر از ضرورتهای بنیادی است.
سازوکارهایی اندیشیده شود که بهرهبرداران نهایی واحدها نقشی در نوع طراحی و ایجاد کاربریهای ضروری ساختمانها داشته باشند. در اختصاص زمین، فضاهای مشاعات لازم برای شکلگیری واحدهای همسایگی دیده شوند. یکی از بزرگترین مشکلات بلوکهای مسکونی نه تنها در شهرهای جدید بلکه در کل کشور، نبودن فضای کالبدی لازم برای تشکیل جلسات هیات مدیرههای ساختمانی است که میتوانند هسته اولیه مشارکت مدنی در امور شهری باشد. این انتظار زیادی نیست که پس از تجربه مسکن مهر، مردم با نوعی مسکنسازی انبوه در شهرهای جدید مواجه شوند که بتواند کیفیت زندگی سازندهای را برای ساکنانش فراهم کند. البته نوع مکانیابی اقدام ملی مسکن طوری باشد که نوع جدیدی از افتراق فضایی و اجتماعی را شکل ندهد.