به گزارش می متالز، امروز خبر پنجمین تلفات انسانی از معدن سرب آلبلاغ دوباره فضای استان را متألم و متأثر کرد. نام معدن آلبلاغ که در چند ماه گذشته جز واژگان پرتکرار فضای رسانهای استان شده؛ اینبار هم باخبری جانکاه کام مردم را تلخ کرد.
نام این معدن اوایل سال جاری با پدیده خرید و فروش الاغ به قیمتهای نجومی بر زبان جاری شد. زبانبستههایی که در معیت صاحبان خود جهت بارکشی سنگهای معدن به ارتفاعات شاهجهان میرفتند. خطر سقوط از ارتفاع، مدفون شدن زیر خروارها سنگ و بازداشت برای مردم اسفراین و روستاهای مجاور در این راه اهمیتی نداشت.
از آغازین روزهای برداشتهای غیرمجاز و غیراصولی چالش اساسی به خطر افتادن جان مردم رنجکشیده بود. خطری که استعمار مردم توسط دلالان و سودجوییهای کلان را نیز باید بدان افزود. اما نحوه مواجهه دستگاههای متولی از همان ابتدا جای تأمل داشت. سازمان صمت استان با یک فرار روبهجلو و شانه خالی کردن از بار مسئولیت، حریم معدن را جز مناطق استحفاظی سازمان محیطزیست برمیشمرد. محیطزیست نبود نیروی انسانی را بهانه عدم نظارت میدانست و ...
اما پس از پرداخت رسانههای مختلف به این اتفاق شورای تأمین استان دستور تخلیه منطقه از حفاران را میدهد. دستوری که ابتدای امر کارساز بود و مردم، منطقه را ترک کردند.
اما سودجویانی که گفته میشود از استانهای مرکزی کشور بر سرمایههای مردم منطقه چمبره زده بودند، به این راحتی منطقه را ترک نمیکردند. بهطوریکه هر از چندی خبر جان باختن انسان بیگناه به گوش میرسید. اما دراینبین ادعاهایی از جانب مجموعه مدیریت عالی استان که خبر از تعیین تکلیف نهایی را میداد، تا بدین جا در حد گفتاردرمانی بوده و عملیاتی نشده است.
خبرهایی از واگذاری به ایمیدرو و برداشت اصولی باهدف بهرهمندی مردم منطقه از این موهبت الهی؛ اما معدنی که میتواند منشأ خیروبرکت باشد. فعلاً چاه ویل است و اسباب عزا.