به گزارش می متالز، برای این منظور ابتدا این مسأله در زمینههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و سپس نتیجهگیری لازم انجام میشود.
۱- در کشور ما ۲۱ درصد از بهای تمام شده آلومینیوم مربوط به انرژی برق بوده و نسبت مصرف انرژی ما به شرکت دوبال امارات نسبت ۱۸ به ۱۴ می باشد این مسأله نشاندهنده عدم کارایی مناسب انرژی در کشور ما میباشد.
۲- قیمت تمام شده برق و گاز در کشور ما غیر واقعی بوده و سهم حساب عمومی در آن لحاظ نشده است. همچنین به علت غیرواقعی بودن قیمت ارز، مزیت کاذبی را نسبت به سایر کشورها در مسأله انرژی به ما داده است. همچنین ذخایر فسیلی استفادههای متعددی داشته و برای انرژی باید از منابع تجدیدپذیر مثل انرژی هستهای و خورشیدی و سایر موارد استفاده کرد.
۳- ذخایر گازی شهرستانهای لامرد و مُهر از ذخایر استراتژیک کشور بوده و استخراج و استفاده از این منابع با اهمیت کشور به هیچ وجه مورد صلاح نمیباشد؛ از اینرو مسئولین فعلی پیشنهاد انتقال گاز ذخایر مشترک عسلویه به پالایشگاه پارسیان را دادهاند؛ همچنین این مسأله نشاندهنده این است که تصمیمات برای پیشرفت و توسعه منطقه غیراصولی و غیرمنطقی بوده و بیشتر براساس چانه زنیهای سیاسی و تصمیمات احساسی و منفعتطلبانه میباشد.
۴- زیرساختهای انتقال گاز در بسیاری از مناطق کشور انجام شده و صنایع به راحتی میتوانند از گاز لولهکشی استفاده کنند. از اینرو صرف داشتن گاز یا نزدیک بودن به منابع گازی، نمیتواند موجب ایجاد صنایع و تولید شود. همچنین بیشتر بنادر کشوربه منابع گازی نزدیک بوده و در صورت لزوم میتوانند از این منابع استفاده کنند. علاوه بر این، در زمینه نزدیکی به منابع انرژی، منطقه چاهورز و منطقه علامرودشت شرایط یکسانی با دشت لامرد دارند.
با توجه به مطالب بالا باید گفت؛ ابتدا باید قیمت انرژی واقعی شده و بقیه قیمتها براساس آن تعیین شود. همچنین ذخایر گازی در حد نیاز و با اولویت ذخایر گازی مشترک استفاده شده و از مصرف خام آن جلوگیری شود. همچنین ذخایر گازی متعلق به حساب عمومی بوده و پشتوانه پول قرار گیرد. همچنین ذخایر گازی شهرستانهای لامرد و مُهر استراتژیک بوده و نباید برداشت شده و در صورت لزوم انتقال گاز از عسلویه به پالایشگاه پارسیان صورت گیرد.
۱- حدود ۴۰ درصد بهای تمام شده آلومینیوم مربوط به آلومینا میباشد. در حال حاضرتنها تولید کننده پودر آلومینا در ایران، کارخانه آلومینای جاجرم در استان خراسان شمالی بوده که در حدود۲۵۰ هزار تن از ۷۵۰ هزار تن نیاز داخلی را تولید میکند. در این کارخانه از ۶ تن بوکسیت، ۲ تن پودر آلومینا تولید شده و از این مقدار یک تن آلومینیوم خالص بدست میآید.همچنین در این منطقه کارخانه آلومینیوم در حال احداث بوده که عملاً بخش مهمی از تولیدات پودر آلومینا را مصرف خواهد کرد. معادن قزاقستان نیز به علت دوری مسیر و نزدیکی آن به روسیه چندان مورد توجه نمیباشد. همچنین معادن کشور گینه مرغوب بوده ولی به علت عدم زیر ساخت مناسب و انجام ندادن تعهدات طرف ایرانی چندان امیدوارکننده نمیباشد. از اینرو مشکلات زیادی در تأمین پودر آلومینا وجود داشته و بهتر است اولویت تولید آلومینیوم تولید از مواد بازیافتی در جهت کاهش واردات پودر آلومینا و صرفهجویی در انرژی باشد.
۲- کارخانجات بزرگی مثل آلومینیوم برای مراحل مختلف تولید و خنکسازی و سایر موارد به آب زیادی نیاز دارند. هزینه یک متر مکعب آب صنعتی از محل دریا حدود ۳۰۰۰ تومان بوده ولی هزینه آبهای استان حدود ۵۰۰ تومان میشود. این مسأله باعث افزایش بیشتر بهای تمام شده میشود.
۳- تمام مواد اولیه از زمین، جاده، آب، انرژی، و ذخایر قابل استحصال معادن و غیره متعلق به حساب عمومی بوده و پشتوانه پول میباشد؛ همه اینها باید براساس نظام قیمتها، قیمتگذاری شده و سهم حساب عمومی پرداخت شود. همچنین براساس سیاستهای رشد، برای حداکثر کردن درآمد و توزیع درآمد، باید عوامل تولید و اشتغال حداکثر شده ودر نتیجه تولید باید حداکثر شود. برای این منظور فروش و مصرف نیز باید حداکثر شود. در صورتیکه سیاست صحیح این است که با حداقل عوامل تولید و اشتغال و عدم مطلوبیت، حداکثر تولید انجام شود. همچنین با حداقل تولید، حداکثر ارزش افزوده و فروش ایجاد شود و با حداقل ارزش افزوده و مصرف، حداکثر مطلوبیت عمومی ایجاد شود. با توجه به موارد بالا باید گفت؛ وظیفه اصلی توزیع درآمد در جامعه بر عهده حساب عمومی می باشد؛ از اینرو این حساب باید تقویت شود. همچنین سهم حساب عمومی در بسیاری از موارد محاسبه نشده و در حساب دولت یا بخش خصوصی وارد شده که همه اینها باید تفکیک شده و هر بخش توجیه اقتصادی واقعی خودش را داشته باشد.
۱- بیشتر آلایندگی تولید آلومینیوم در صنایع بالادستی آن و در فرآیند تولید آلومینا و آلومینیوم میباشد. به طور کلی پسماندهای به وجود آمده در تولید آلومینا شامل ذرات ریز معلق درهوا و باطلههای محتوی کانیهای حل نشده است. البته این آلودگیها با استفاده از زدایشگرهای خشک و مرطوب تا حد زیادی قابل کنترل میباشد.
۲- فرآیند تبدیل آلومینا به فلز آلومینیوم نیز موجب ایجاد و انتشار ذرات ریز میکرونی و گاز در هوا میشود. ذرات ریز شامل غبار آلومینا، غبار کربن، ذرات و ترکیبات فلورید است که حدود ۶۰ تا ۹۰ کیلوگرم به ازاء هر تن آلومینیوم تولید میشود. بیشتر این مواد توسط تمیز کنندهها دفع میشوند؛ همچنین در اثر واکنش بین فلورید و کربن در سلول، فلوئور و کربنها (C۲F۶,CF۶) به مقدار ۵/۱ تا ۵/۲ کیلوگرم به ازاء هر تن آلومینیوم ایجاد شده که هزار برابر قویتر از CO۲ بوده که قابل دفع نبوده و حدود ۲ تن، CO۲ از آلومینیوم تولید شده خارج میشود.
۳- بخش دیگری از آلایندههای این کارخانه پسماندهای جامد به نام SPL بوده که تقریباً معادل ۲ تا ۴ درصد وزنی آلومینیوم تولید شده توسط کارخانه است و به علت وجود سیانید در آن در فهرست زبالههای خطرناک قرار میگیرد. این مواد ابتدا جمعآوری و انبار شده و با استفاده از تکنولوژی دمایی، سیانید نابود شده وبه وسیله تثبیت شیمیایی، حلالیت فلوریدها را کم میکنند. همچنین SPL در صنعت سیمان و پشم کانی، آجر، مواد آسفالت و کمک ذوب در مایع فولاد قابل بازیافت میباشد.
۴- معمولا تأکید مسئولین بر کنترل آلودگی در مبدأ و فاصله بیشتر محل مسکونی از محل کارخانه میباشد. در این زمینه معمولاً سیاستهایی به کار میبرند؛ ولی به علت پایین بودن سطح استاندارد صنایع و کنترل کنندههای آلایندهها، عملاً آلودگی در سطح شهرستان گسترش مییابد. از اینرو باید بر روی آلودگیهای زیست محیطی جرایم سنگینی وضع شود که از طرفی آلایندگی را کنترل کرده و از طرف دیگر با پرداخت مستقیم به مردم جبران هزینههای وارد شده به مردم را نماید.
با توجه به موارد بالا باید گفت که با استفاده از تکنولوژیهای جدید تا حدود زیادی آلایندگی کارخانه آلومینیوم کاهش مییابد؛ اما رعایت این استانداردها نیاز به هزینههای بالا و پیگیری مستمر مسئولین دارد. همچنین در کارخانه آلومینیوم لامرد به سادهترین مسأله که فاصله کارخانه تا شهر و استفاده از موانع طبیعی بوده نیز توجهی نشده است. این مسأله نشاندهنده عدم توجه و دغدغه مسئولین نسبت به رعایت مسایل زیستمحیطی میباشد. همچنین به علت رقابت زیاد در این صنعت و ارزش افزوده پایین آن براساس قیمتهای واقعی، رعایت استانداردهای زیستمحیطی برای کارخانه بسیار پرهزینه و غیر قابل اجرا بوده و عملاً با انواع ترفندها این کنترلهای پرهزینه را انجام نمیدهند. همچنین گسترش صنعت در منطقه موجب افزایش آلودگی هوا، آب، خاک و آلودگی صوتی و بصری و مشکلات ترافیک، تصادفات و مشکلات فرهنگی و افزایش قیمتها میشود. مسئولین منطقه نیز هدف اصلی خود را انجام سیاستهای رشد دانسته و نسبت به سایر مسائل چندان توجهی ندارند. از اینرو مردم منطقه باید با کمک سازمانهای رسمی و غیررسمی و تبلیغات صحیح در فضاهای واقعی و مجازی احقاق حق خود کنند.
۱- شغل از مولفههای مختلفی تشکیل شده است؛ این مولفهها، شامل کسب درآمد، سلامتی روحی و جسمی، فراگیری هنجارهای اجتماعی و لذت بردن از خود شغل و کارکردن میباشد. مهمترین مؤلفه شغل درآمد میباشد؛ با ایجاد درآمد میتوان برای سایر مؤلفههای شغل جایگزینهایی مثل ورزش، آموزش، گردشگری؛ صنایعدستی، مشاغل شبیهسازی شده و غیره ایجاد کرد. همچنین مولفة درآمدی نیز جایگزینهایی مثل کاهش هزینهها، پرداخت حساب عمومی و یارانهها دارد.
۲- افرادی که در کارخانههای فرآوری آلومینیوم کار میکنند؛ دچار مشکلات تنفسی میشوند؛ زیرا این گونه افراد غبار آلومینیوم تنفس میکنند. تنفس آلومینیوم یا پودر اکسید آلومینیوم و تماس با سایر آلودگیها باعث تصلب ریهها و آسیب به ششها و سایر بیماریها میشود.از اینرو عدم مطلوبیت نیروی کار در این صنعت بالاست. همچنین به علت اینکه پرداخت حقوق و دستمزد براساس نظام واحد و استاندارد صورت نمیگیرد؛ معمولاً افرادی که بیشترین زحمت و عدم مطلوبیت از کار دارند؛ کمترین حقوق گرفته و شرکت برای بالا نشان دادن سودآوری خودش، کمترین پرداخت را به آنها دارد.
۳- تنها ۱۱ درصد هزینه کل تولید یک تن آلومینیوم به دستمزد و نگهداری و تعمیرات لوازم یدکی اختصاص دارد از اینرو صنعت آلومینیوم سرمایه بر بوده و نیروی انسانی سهم بالایی در تعیین قیمت تمام شده ندارد. همچنین ما چهار هزار نیروی کار با ۱۱۳ هزار تن تولید داریم درحالی که شرکت دوبال با ۸۰۰ هزار تن تولید حدود هزار و ۲۰۰ نفر نیروی کار دارد که این نشان دهنده عدم کارایی و بهرهوری نیروی کار ما در صنعت آلومینیوم میباشد.
۴- هدف از نظام اشتغال و تولید این است که با حداقل عوامل تولید (نیروی کار و سرمایه) و عدم مطلوبیت، حداکثر کارایی و بهرهوری(ارزش افزوده) و فروش ایجاد شود. صنعت آلومینیوم سرمایه بر بوده و وابستگی زیادی به مواد اولیه وارداتی دارد، همچنین در کشور ما بهرهوری و کارایی نیروی کار و سرمایه در این صنعت بسیار پایین بوده و کنترل آلودگی و عدم مطلوبیت آن نیز بسیار پرهزینه میباشد؛ همچنین تولید داخل مازاد بوده و بازار فروش نیز بسیار رقابتی میباشد. از اینرو این صنعت نمیتواند اهداف نظام اشتغال و تولید را محقق کند. با توجه به موارد بالا باید گفت که دولت برای تحقق اهداف نظام اشتغال باید جایگزینهای مؤلفههای شغل را تقویت کند. مهمترین مؤلفه شغل مؤلفه درآمدی بوده که جایگزین آن، کاهش هزینهها، پرداختهای حساب عمومی و یارانهها میباشد. هدف از نظام اشتغال توزیع درآمد نبوده و باید با حداقل عوامل تولید، حداکثر ارزش افزوده ایجاد شود. همچنین دولت وظیفه دارد که نظام واحد استاندارد حقوق و دستمزد ایجاد کرده و براساس سختی کار و هزینههای عدم مطلوبیت ناشی از محیط کار و غیربومی بودن و سایر موارد، حقوق و دستمزد تعیین کند و سود نیز به نسبت هزینه بین عوامل تولید تسهیم شود.
۱- در حال حاضر میزان تولید آلومینیوم ایران ۳ برابرظرفیت مورد نیاز بازار داخلی است، در نتیجه میتوانیم برای صادرات مازاد تولید به بازارهای جهانی اقدام کنیم. همچنین کشورهای حوزه خلیجفارس تولید کننده و صادر کنندههای قوی این محصول میباشند؛ از اینرو بازارهای اروپا و آفریقا هدف میباشند. همچنین به علت رقابت شدید در این صنعت و ضعف زیاد ما در بهرهوری و کارایی و متکی بودن به واردات مواد اولیه آن، عملاً رقابت در این صنعت با قیمتها و ارزش افزوده واقعی بسیار مشکل بوده و باید تولید در مقیاس صحیح انجام شود.
۲- قیمت محصول، حاصل قیمت مواد اولیه، هزینه اجاره و استهلاک سرمایه و هزینه دستمزد نیروی کار و سود استاندارد میباشد. همچنین موتور تعیین قیمتها، هزینه مواد اولیه میباشد؛ چون هزینه استهلاک و هزینه نیروی کار نیز براساس هزینه مواد اولیه و نرخ تورم تنظیم میشود؛ از اینرو سطح همه قیمتها و سطح نرخ ارز باید توسط قیمت مواد اولیه و نظام قیمتها تعیین شود. در شرایط فعلی قیمت ارز و بسیاری از محصولات به صورت دستوری و بدون توجه به هزینهها و سود استاندارد تعیین میشود.این مسأله باعث میشود حساب عمومی که پشتوانه پول میباشد؛ به شدت تضعیف شده و قدرت پول نیز کاهش یابد.
۳- غیر واقعیبودن قیمت محصولات باعث ایجاد حاشیه سود فراوان برای صاحبان آنها میشود. همچنین صنایع مختلف با گرفتن کارکنان غیرضروری و پرداخت حقوقهای غیرواقعی و انجام هزینههای غیرضروری مثل هزینههای کلان ورزشی و غیره، عملاً هزینههای خود را بالا برده و حاشیه سود خود را پایینتر نشان میدهند. از اینرو برای کنترل همه این مشکلات و سوء استفادهها، باید قیمت محصولات و همچنین قیمت ارز، به صورت استاندارد تعیین شود. اینگونه تنها صنایعی میتوانند به تولید خود ادامه دهند که بهرهوری و کارایی مناسب داشته و بتوانند در عرصههای منطقهای و بینالمللی رقابت کنند.
۱- انتقال واحدهای آلاینده مثل واحد آند به منطقه مناسب در پشت کوه لامرد و استفاده از موانع طبیعی
۲- قرار دادن جریمههای آلایندگی مناسب و سنگین توسط دولت و پوشش ریسک آلایندگی توسط بیمهها
۳- مردم منطقه باید با کمک سازمانهای رسمی و غیررسمی و تبلیغات صحیح در فضاهای واقعی و مجازی احقاق حق خود کنند.
۱- توقف پروژه و انتقال تجهیزات به سایت کوشکنار و یا سایر سایتهای مجاورت دریا
۲- تولید آلومینیوم در صورت مزیت اقتصادی با قیمتهای واقعی و مقیاس صحیح و اولویت تولید از مواد بازیافتی و استفاده از آلیاژ آلومینیوم در صنایع داخلی جهت جلوگیری از خام فروشی و کاهش واردات
۳- شهرستان لامرد به علت نزدیکی به دریا، میتواند به عنوان منطقه ایمن و سالم و به عنوان بخش تداراکات و پشتیبانی برای صنایع باشد.
سیدجعفر احمدیزاده، کارشناس ارشد حسابداری