به گزارش می متالز، این کشور به یکی از بزرگترین استخراجکنندگان زغال سنگ تبدیل شده که بخشی از نیاز آن را به انرژی تامین میکند. آلمان به جز زغال سنگ، معادن به نسبت کوچک سنگ آهن، بوکسیت، سنگ مس، نیکل، قلع، نقره، پتاس و نمک هم دارد.
از حدود ۴۰ سال پیش و آغاز دهه ۱۹۸۰ میلادی (۱۳۶۰خورشیدی) رشد کلانی در صنایع فناوریهای پیشرفته آلمان روی داده که در نتیجه آن، این کشور در سال ۲۰۰۸ میلادی(۱۳۸۷ خورشیدی) تبدیل به ششمین کشور مصرفکننده انرژی شد زیرا حدود ۶۰ درصد از انرژی اولیه را وارد و باقی مانده آن را تولید میکرد.
در سال ۲۰۱۰ میلادی(۱۳۸۹ خورشیدی) زغال سنگ ۲۲/۹ درصد، گاز طبیعی ۲۱/۸ درصد، انرژی هستهای ۱۰/۸ درصد، انرژی برقآبی و باد ۱/۵ درصد و دیگر منابع تجدیدپذیر ۷/۹ درصد از منابع این کشور را تامین میکردند. این ارقام گویای بالا بودن سهم زغال سنگ در مجموع منابع تولیدکننده انرژی است، در همین حال دولت آلمان همواره از تلاش برای کاهش گسترده انتشار و تولید گازهای گلخانهای گفته است. با این وجود این کشور در میان کشورهای اتحادیه اروپا بالاترین میزان انتشار گازهای گلخانهای را داشته است؛ در نتیجه هر چند آلمان طرحهای بلندپروازانهای برای کاهش میزان انتشار گاز دیاکسیدکربن در طول دهههای آینده دارد، اما برآورد کلی از اقدامات این کشور درباره آب و هوای سیاره نشان میدهد که هنوز فاصله زیادی با چنین مقصدی وجود دارد و آلمان برای نیل به این هدف با یک مانع اساسی روبهرو است؛ مانعی که در این گزارش میتوان آن را اعتیاد به زغالسنگ نام داد.
به نقل از دویچه وله، آلمان متعهد به کاهش ۴۰ درصدی انتشار گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۲۰ میلادی(۱۳۹۹ خورشیدی) است در حالی که کارشناسان هشدار میدهند تنها یک راه برای دستیابی به این هدف وجود دارد؛ تغییر از سوختهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر.
این در حالی است که شرکت معدنی و آلمانی «آردَبلیوای» تصمیم به توسعه برخی از بزرگترین معادن زغالسنگ این کشور از جمله «گارتزوِیلِر» و «هَمباخ» دارد.
لیگنیت که زغال سنگ قهوهای هم نامیده میشود، آلودهترین سوخت فسیلی است که منجر به انتشار دیاکسیدکربن میشود و آردَبلیوای که از بزرگترین استخراجکنندگان آن است، اصلیترین انتشاردهنده این گاز در اروپا به شمار میآید.
همچنین در جوار معدن زغال قهوهای گارتزوِیلِر، شرکتهای معدنی این کشور در حال اشغال یک جنگل قدیمی و قطع درختان در آینده نزدیک به منظور توسعه معدن هَمباخ هستند. برای طرفداران حفظ طبیعت و محیط زیست، توسعه فعالیت در گارتزوِیلِر و هَمباخ تکاندهنده است، در واقع دستگاههای غولپیکر استفاده شده و چالههای عظیمی که به منظور توسعه این معدن حفر شدهاند، در تضاد با آینده و اقتصاد سبزی قرار دارند که آلمان برای خود تصور و ترسیم کرده است. این اتفاق همچنین از حضور قدرتمند لیگنیت در این کشور خبر میدهد و بر این واقعیت تاکید میکند که این کانی حدود یک چهارم از تولید انرژی را در این کشور تشکیل میدهد.
«او لیپریک» رئیس سازمان انرژی و حفاظت آب و هوایی آلمان به دویچهوله میگوید: هیچ کشوری در جهان به این میزان زغال لیگنیت استفاده نمیکند. در سال ۲۰۱۴ میلادی(۱۳۹۳ خورشیدی) هزینه آسیبهای زیستمحیطی که از زغال قهوهای به محیطزیست آلمان وارد شد، ۱۸ میلیارد دلار بود و ۲ معدن یادشده که در غرب آلمان قرار دارند، یک سوم از کل دیاکسیدکربنی که از این کشور به جو فرستاده میشود را تولید میکنند.
در این شرایط فعالان زیستمحیطی بر این باورند که افزایش آگاهی گامی کلیدی در ایجاد تغییر است. زغال قهوهای عامل اصلی مسمومیت جیوهای است که جریانهای آبی را در آلمان میآلاید و به گونههای حیوانی که در آن قرار دارند آسیب میرساند. به عقیده فعالان زیستمحیطی، زغال سنگ متعلق به قرون گذشته است و امروز باید به سمت گونههای پاکتری از انرژی حرکت کرد. زغال سنگ مربوط به عصری است که اسبها درشکهها را به حرکت درمیآوردند.
در همین حال کارخانههایی که در سالهای گذشته از زغالسنگ انرژی میگرفتند، تولید خود را کاهش دادهاند، اما بیشتر آنها همچنان فعال هستند. شرکت معدنی آردبلیوای میگوید انتظار دارد که تولید زغال قهوهای تا سال ۲۰۵۰ میلادی(۱۴۲۹ خورشیدی) در آلمان از رده خارج شود، اما برای این شرکت این زمان به معنای فرصت بهرهبرداری از همه ذخایری است که در ۲ معدن یادشده وجود دارد.
نیروگاههای زغالسنگی آلمان برای انتقال به سمت انرژیهای تجدیدپذیر نیز به پشتوانهای نیاز دارند تا دورهای از تغییر تدریجی را تجربه کنند. این اتفاقات گویای تضادی بین توسعه معادن زغالسنگ و اهداف آب و هوایی آلمان با هدف کاهش دیاکسیدکربن است.
با این وجود معدنیها نمیتوانند از تلاش گروههای زیستمحیطی که اصرار به تغییر این روش دارند غافل باشند. آنها به شدت خواستار تغییر از این وضعیت به شرایطی هستند که آن را «سبزتر» میخوانند.
بیش از ۱۵ گیگاوات از کل انرژی تولیدی در نیروگاههای زغالی باید از شبکه خارج شود، بدون اینکه عرضه انرژی را در این کشور به خطر بیندازد و در نهایت همه در انتظارند که دولت جدید تصمیم قطعی در این زمینه بگیرد.
دولت فدرال آلمان در همان حال که از مکانیسمی برای خفه کردن دی اکسیدکربن و توقف تدریجی استخراج زغال سنگ در این کشور میگوید، به شرکتهای معدنی امتیاز استخراج واگذار میکند. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر از یک سو و استخراج حجم عظیم زغال قهوهای از سوی دیگر یک تضاد به شمار میآید. در این بین تغییراتی باید انجام شود، هر چند آسان نباشد. این انتظار نباید وجود داشته باشد که تغییر ناخودآگاه رخ دهد و آنچه مستلزم وقوع این تغییر است، تنها کاهش میزان استخراج و سوخت زغالسنگ و رویآوری به منابع جدید و پاک تولید انرژی نیست، بلکه آنچه بیش از اینها میتواند به تغییرات آب و هوایی منجر شود، تغییر سبک و شیوه زندگی انسانهای ساکن بر سیاره است. ساکنان زمین باید از حجم سوختهای فسیلی که مصرف میکنند، بکاهند.