به گزارش می متالز، آنچه پس از اجرای برجام در صنعت نفت کشور اتفاق افتاد بازگشت به شرایط پیش از تحریم بود. در واقع هنوز رشدی در تولید نفت ایران نسبت به روند طولانیمدت، اتفاق نیفتاده است. پیش از تحریمها تولید نفت ایران به 4 میلیون بشکه در روز رسیده بود که در حال حاضر تا 3.9 میلیون بشکه پیش رفته است. تحریمها شرایطی را به وجود آورد که مجبور به کاهش تولید نفت شدیم چراکه مشتری برای بیش از یک میلیون بشکه نفت ایران نبود. در حال حاضر این بازار وجود دارد بنابراین تولید خود را به نزدیکی گذشته رساندهایم. برای رشد جدید، برنامه رسیدن به تولید 5 میلیون بشکهای در نظر گرفته شده است. البته باید تولید میعانات گازی را جداگانه مورد محاسبه قرار داد چراکه این تولیدات از گاز ناشی میشود و نباید با تولید نفت خام ترکیب شود. اگر قرار است تولید نفت خام کشور به میزان یک میلیون بشکه در روز افزایش یابد باید سرمایهگذاری جدید در این صنعت وارد شود. باید تکنولوژیهای نوین وارد کار شود. از همه مهمتر باید برای این طرح تولید اولویتبندی داشته باشیم. در سرمایهگذاریهای قبلی این نقص در اولویتبندی دیده میشد. در برخی بخشها سرمایه وارد شد و تولید شکل گرفت اما باقی عوامل که باید به ساپورت تولید کمک میکرد، وارد کار نشد. به عنوان مثال در پارس جنوبی فازها یکی پس از دیگری راه افتاد و تولید میعانات گازی به 600 هزار بشکه رسید اما برنامهریزی برای صادرات آن وجود نداشت به طوری که برای فروش آن دچار مشکل شدیم. بنابراین طرحهای توسعه و سرمایهگذاریها باید متوازن باشد به طوری که زنجیره تولید به طور موازی پیش رود تا در صورت به سرانجام رسیدن یک طرح و تولید نفت، پالایشگاه آن نیز ساخته شده باشد.
وقتی میدان نفتی در مسیر تولید قرار میگیرد باید خط لوله انتقال آن نیز طراحی شود و مشتری صادراتی آن هم مشخص باشد تا بتوان همه عوامل را به خدمت سیاست نهایی درآورد. در گذشته توسعه نامتوازن، زیانهایی به کشور وارد ساخته و عدمالنفعهایی را به دنبال داشته است.
امیوارم برنامهریزی انجامشده برای توسعه صنعت نفت در دوره جدید، دقیق، هماهنگ، متوازن و دارای اولویتبندی باشد. در این برنامه باید میدانهای مشترک در بخش نفت و گاز در اولویت اصلی قرار گیرد تا از رقبای خود در این میدانها عقب نمانیم. وقتی گفته میشود طرحهای زیادی برای سرمایهگذاری آماده شده است، باید اولویتبندی برای جذب سرمایه در طرحها برای رسیدن به توسعه متوازن مد نظر قرار گیرد. یکی از اصلیترین اولویتها در طرحهای توسعهای باید این باشد که رفتهرفته از خامفروشی فاصله بگیریم. کشورهای خریدار مواد خام، برای آن ایجاد ارزش افزوده میکنند و از طریق صنایع مرتبط با این فرآیند، اشتغال ایجاد میکنند.
ثروت نباید با خامفروشی از بین برود. در برنامه توسعهای جدید صنعت نفت باید ایجاد ارزش افزوده در صنایع نفت و گاز جایگاه پررنگتری پیدا کند تا بتوانیم از این منابع بزرگ، درآمد چندبرابری به دست بیاوریم. در صورت ایجاد صنایع مرتبط برای ایجاد ارزش افزوده، میتوانیم امیدوار باشیم که حتی در صورت اتمام این منابع، صنایع آن برای کشور باقی میماند و میتوان از طریق واردات مواد خام برای آن ایجاد ارزش افزوده کرد؛ همانطور که کشورهای خریدار نفت ایران نظیر کره، چین و هند، چنین مسیری را طی میکنند. آنها با خرید مواد خام از ایران، اشتغال ایجاد میکنند و محصولات نهایی را با قیمتهای چند برابر میفروشند. باید در برنامههای خود تجدید نظر کنیم تا بتوانیم از خامفروشی عبور کنیم. این موضوع در اقتصاد مقاومتی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. بنابراین باید یکی از اولویتهای برنامه صنعت نفت ایران که گفته میشود 200 میلیارد دلار طرح در آن آماده جذب سرمایهگذاری است، ایجاد ارزش افزوده در مراحل پس از تولید مواد خام باشد. در چنین شرایطی است که تکنولوژی وارد کشور خواهد شد و صنایع دیگر در کنار آن شکل خواهد گرفت. باید به سمتی برویم که صاحب تکنولوژی شویم.
امیدوارم که سرمایه خارجی به گونهای وارد شود که فواید آن را شاهد باشیم. در این شرایط استفاده تام از فاینانس در طرحهای توسعهای با ایجاد بدهی همراه خواهد بود. نرخ بهره این فاینانسها و همچنین شرط خرید تجهیزات از کشور تامینکننده آن موجب کاهش اثرات سرمایهگذاری میشود چراکه بخش داخلی در این زمینه تقویت نشده و اشتغال در آن شکل نمیگیرد. خرید مستقیم تجهیزات از کشوری که فاینانس میکند عملا به انتقال تکنولوژی و فناوری نمیانجامد. بنابراین باید طرح افزایش تولید حسابشده باشد تا مواهب آن بیشتر از هزینههایش باشد. اینکه مقروض 200 میلیارد دلاری با نرخ بهره بالا شویم، نمیتواند هدف نهایی کشور را تامین کند مگر آنکه هزینه- فایده در زنجیره توسعه به گونهای انجام شده باشد. سیاستگذاران در این بخش باید جزئیات برنامه خود را اعلام و تعهداتی را که در برابر این فاینانسها داده میشود روشن کنند. اگر این طرحها همراه با ایجاد تکنولوژی و ارزش افزوده باشد، صرفه دارد. از آن محل میتوان بهره فاینانسها را داد و به سود رسید اما اگر سرمایه و فاینانسها برای خامفروشی بیاید، لطفی ندارد.