میناسادات حسینی
به گزارش می متالز، در این میان یک سوال به ذهن می رسد که در روزهایی که عموم مردم با پوست و استخوان خود رکود اقتصادی را لمس میکنند و دخلها در برابر خرجها کم آورده است، چگونه بازار سرمایه ایران همچنان می تازد؟ روزانه بین دو تا سه درصد شاخصها رشد دارند و نسبت ارزش جاری بورس تهران به حجم نقدینگی در روزهای اول فروردین به ۰.۸ واحد و در پایان فروردین به حدود ۰.۹ واحد رسیده است. یعنی دو برابر میانگین سالهای ۹۳ تا ۹۷. این یک رکورد تاریخی است. حتی شرکتهای زیانده و ورشکسته هم این روزها در تالار بورس میتازند و تعداد آنها بین ۴۰ تا ۵۰ مورد است.
اما سوال اینجاست در بازار بورس چه خبر است که برخلاف رکود اقتصادی، رکوردشکنی می کند؟ آیا این رشد حباب است یا واقعیت؟ و به زودی چه اتفاقاتی در بورس خواهد افتاد که ما از آن بیخبریم؟!
این در حالی است که مشاهدات «کسب و کار» از معاملات روز دوشنبه نشان می دهد که شاخص کل بازار سرمایه در این روز با رشد ۱۸ هزار و ۳۱۹ واحدی خود توانسته به کانال ۷۰۰ هزار واحدی وارد شود و روی سطح ۷۰۸ هزار و ۳۵۶ واحد بایستد.
«کسب و کار» در گفتگو با یک کارشناس، رشد شاخص بورس در یکی دو ماه اخیر را بررسی می کند.
وحید شقاقی، اقتصاددان
تامین مالی در کشور ما در سال های گذشته با بانک بوده است. بیش از ۹۰ درصد تامین مالی توسط بانک های کشور صورت گرفته است. بازار سرمایه هم بازار کوچکی بوده و کمتر از ۶-۷ درصد تامین مالی در بازار سرمایه بوده است و یک بخشی هم در لیزینگ ها یا در بخش های مختلف صورت می گرفته؛ ولی از سال ۹۸ نقدینگی بیشتری به این بازار وارد می شود. در همه کشورهای دنیا تامین مالی بلندمدت با بازار سرمایه است. بانک ها تامین مالی کوتاه مدت را انجام می دهند. در حالی که در کشور ما تامین مالی بلندمدت هم با بانک ها بوده و این موجب شده ناترازی نظام بانکی بیشتر شود و درمجموع به ضرر اقتصاد کلان است که تامین مالی بلندمدت با بانک صورت بگیرد و بانک محور باشد. بازار سرمایه ما تاکنون عمق کافی نداشته و الان هم عمق کافی ندارد و مانند یک حوض کوچک است؛ ولی نقدینگی زیادی روزانه وارد این بازار می شود. به همین دلیل است که می بینید چند ماه است که این بازار سبز است. طبیعتا دولت باید از این فرصت استفاده کند و به این بازار عمق بدهد. این دیگر هنر دولت است که از این فرصت استفاده کند.
الان دولت ما به دلایل مختلف گرایش بیشتری به سمت بازار سرمایه دارد. یکی از دلایل آن، این است که همه بازارهای موازی و جایگزین بازار سرمایه به نوعی مسدود شدند. بازار دلار به وسیله مدیریت ریال دارد کنترل می شود و عملا بانک مرکزی با مدیریت ریال و با کنترل ریال به نوعی دلار را کنترل می کند. بازار مسکن و خودرو هم دو، سه ماه است که به دلیل کرونا، جذابیت خود را از دست داده است. بیماری کرونا موجب شده مردم خیلی وارد اقتصاد سنتی نشوند و دنبال اقتصاد مجازی یا دیجیتال باشند. بازار سرمایه این حسن را دارد که شما از حسابتان خرید و فروش انجام بدهید. ولی خرید و فروش خانه و خودرو نیاز به حضور فیزیکی در بستر اقتصاد سنتی دارد. همه بازارهای موازی و جایگزین باازار سرمایه به نوعی مسدود شده اند. هم بیماری کرونا و هم مدیریت دلار و مدیریت ریال از سوی بانک مرکزی و سختگیری در کنترل ریال موجب شده که بهترین محل جریان نقدینگی بازار سرمایه شود. روزانه مردم جلوی پیشخوان های دولت صف های طولانی می کشند برای اینکه بتوانند در بازار سرمایه ثبت نام کنند و به این بازار وارد شوند. این یک فرصت است. ما نباید فرصت را تبدیل به تهدید کنیم. بازار سرمایه ما در کلیتش حباب ندارد. برخلاف برخی از دوستان که می گویند این بازار حباب دارد، کلیت آن حباب ندارد. برخی از سهام شرکت های خرد و کوچک حباب دارند. یک سهمی که نمی خواهم اسم ببرم، ولی در سال گذشته ارزش سهام این شرکت ۱۷ برابر شده؛ یعنی از حدود ۱۲۰ تومان تقریبا ۲ هزار تومان شده است.
در حالی که خود شرکت، شرکتی کوچک و ضررده است و زیان بالا دارد؛ ولی درگیر بازی سوداگری افراطی شده و ارزش آن ۱۷ برابر شده است. ولی تعداد کوچکی یعنی حدود ۲۰، ۳۰ درصد بازار سرمایه این وضعیت را دارد. ۶۰ تا ۷۰ درصد بازار سرمایه شرکت های بزرگ و بنیادی هستند که هنوز جای رشد دارند. در اقتصاد ایران دلار ۴ برابر شده، مسکن ۳ تا ۴ برابر شده طلا نیز ۵ برابر شده است. طبیعتا ارزش دارایی شرکت ها متناسب با آن باید ۳ تا ۴ برابر شود. شرکت یا صادرات محور بوده که با دلار کار می کرده و طبیعتا ارزش آن بالا رفته است. این شرکت زمین و ساختمان و تجهیزات داشته که ارزش اینها بالا رفته است. ارزش دارایی های عمده شرکت های بنیادی، چند برابر شده است به واسطه افزایش دلار، طبیعتا افزایش قیمت زمین و مسکن و تجهیزات. سهام بنیادی حباب ندارد؛ ولی سهام شرکت های کوچک حباب دارند. ۳۰ تا ۴۰ درصد بازار سرمایه حباب دارد و ۶۰ تا ۷۰ درصد بازار سرمایه حباب ندارد. کلیت بازار سرمایه هم حباب ندارد. اگر دولت بتواند از این فرصت استفاده کند به نفع اقتصاد کلان است. در غیر این صورت این بازار مثل حوض کوچکی است که آن ۶۰- ۷۰ درصد سهم بنیادی را نیز درگیر حباب می کند و خودش تبدیل به تهدید می شود. باید دولت تلاش کند این حوض بازار سرمایه بزرگ شود یعنی به این بازار عمق ببخشد. چگونه می تواند این کار را انجام دهد؟ باید تلاش کند که واگذاری بنگاه ها را به بخش خصوصی از کانال بورس تسریع و شرکت های دولتی را عرضه کند. این بازار الان کوچک است و توان این میزان جریان نقدینگی را ندارد. اگر ما از این فرصت استفاده کنیم می تواند یک محلی برای تامین منابع مالی برای دولت باشد، می تواند یک محلی برای تامین منایع مالی برای بنگاه های خصوصی باشد و می تواند به رشد اقتصادی کمک کند، به جهش تولید کمک کند و می تواند جلوی ورود نقدینگی سرگردان به بازارهای موازی را بگیرد و این به نفع اقتصاد است. باید بازار اولیه گسترش پیدا کند نه بازار ثانویه.
الان بیشتر بازار ثانویه پررونق است و بازار اولیه کم رنگ تر است. البته دولت تصمیم دارد که این را انجام دهد و باید برنامه داشته باشد، به آن نظم بدهد، به واگذاری ها سرعت ببخشد، واگذاری شرکت های دولتی را به بخش خصوصی از کانال بورس یا عرضه شرکت های دولتی را در بازار سرمایه. این کار می تواند شفافیت اقتصاد را نیز افزایش دهد. پس در مجموع کلیت بازار سرمایه فعلا حباب ندارد و ۳۰ درصد بازار سرمایه یعنی شرکت های کوچک حباب دارند. ۶۰-۷۰ درصد این بازار که شرکت های بزرگ و بنیادی هستند فعلا حباب ندارند. اگر دولت از این فرصت استفاده کند می تواند جلوی حبابی شدن کل بازار را بگیرد. در ضمن مزایایی مثل شفافیت، تامین مالی برای شرکت های خصوصی و تامین مالی برای دولت را ایجاد می کند. پس پیشنهاد این است که روی این بازار تامل شود که می تواند هم جلوی افزایش تورم را بگیرد و هم می تواند به شفافیت اقتصاد کمک کند و مزیت های مختلف دارد. این نیاز دارد که دولت هم زمان با جریان نقدینگی به این بازار ورودی و عرضه بنگاه ها را نیز به این بازار تسریع ببخشد.
اگر این بازار عمق کافی پیدا کند، عملا شاهد یک بازار منظم و غیرحبابی خواهیم شد. البته در حال حاضر کلیت بازار سرمایه حباب ندارد. ولی با این جریان نقدینگی ممکن است یکی، دو ماه آینده به سمت حبابی شدن حرکت کند. طبیعتا بخش خصوصی می تواند تامین مالی کند و دولت می تواند تامین مالی شرکت های دولتی را از این طریق انجام دهد. به رشد اقتصادی و جهش تولید می تواند کمک کند. شرط آن، این است که بازار اولیه رونق پیدا کند. بازار اولیه تا زمانی که بزرگ نشود بازار ثانویه پررونق شود، فایده ای ندارد. بنابراین دولت باید تلاش کند که با سرعت عرضه اولیه را در این بازار افزایش دهد. این متناسب با جریان نقدینگی است. جریان نقدینگی در این بازار یک فرصت است. ولی در عرضه بازار اولیه باید گسترش پیدا کند.