به گزارش می متالز، سینا واحدی طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: سال های متمادی است که گزاره خصوصی سازی و افزایش سهم مردم در اداره کشور از تریبون های متفاوت و با دلایل متنوعی مطرح می شود. خصوصی سازی فرایندی پر اهمیت و البته ریشه دار در اقتصاد جهان است. مسیری که در سال های اخیر مورد تاکید مسوولان و کارشناسان اقتصادی ایران بوده است. هر زمان که نامی از خصوصی سازی و واگذاری بخش های اقتصادی دولت و حاکمیت مطرح می شود، نام بسیاری از شرکت های دولتی بزرگ و به تعبیر بهتر هلدینگ های ملی ایران بیشتر شنیده می شود. هلدینگ هایی که مجموعه های بسیار زیادی از شرکت ها را درون خود جای داده و با هزینه تراشی های مختلف برای دولت بار محسوب می شوند. شستا یکی از آن نام هایی است که هر زمان حرف از خصوصی سازی برده می شود، حتما اشاره ای هم به آن می شود. شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی یا به اختصار شستا، شرکت هلدینگ سرمایهگذاری متعلق به سازمان تأمین اجتماعی است، که در زمینه مدیریت سرمایهگذاری، تجارت و بازرگانی، مدیریت دارایی و مبادلات سهام شرکتها، فعالیت میکند. شستا با وجود بیش از 30 شرکت زیرمجموعه اصلی و مدیریت مستقیم و غیر مستقیم بیش از 270 شرکت و دارایی بیش از 55 هزار میلیارد تومان سال ها در مناقشه بین واگذاری و دولتی بودن بوده است. سازمان تامین اجتماعی با 42 میلیون نفر زیرمجموعه یکی از مهم ترین سازمان های دولتی ایران محسوب می شود که صاحب تمامی سهام این هلدینگ بزرگ است. میزان دارایی ها، تعداد افراد مرتبط، شایعات مفاسد اقتصادی و حواشی سیاسی درباره این هلدینگ سبب شده تا بیش از دیگر شرکت ها و مجموعه های اقتصادی دولتی شناخته شده باشد. بیش از سه سال از اولین بحث های جدی حول واگذاری شستا در بورس و عرضه آن به بخش خصوصی می گذرد. این گفت وگو ها که در هر بازه ای شدت و حدت می یافت، امروز با قطعی شدن خبر عرضه اولیه 12درصد از سهام شستا در روز چهارشنبه به واقعیت پیوست. اگر چه در سال های اخیر بخشی از سهام شرکت های فرعی شستا در بورس عرضه شده است، اما این بار قرار است تا سهام مستقل خود شستا در بازار دوم معاملات بورس عرضه اولیه شود. این اتفاق تاریخ ساز می تواند یکی از بزرگ ترین واگذاری های سهام دولتی و شبه دولتی سال های اخیر شناخته شود. 9میلیارد و 600 میلیون از سهام شستا در زمانی به بخش خصوصی واگذار خواهد شد که قرار است از هفته آینده واگذاری سهام دولت در چند شرکت دولتی به عموم مردم نیز آغاز شود. این واگذاری ها در شرایطی است که دولت نیاز شدیدی به تامین بودجه از سوی بازار سرمایه دارد. کسری بودجه در سال 99 با اتفاقات نفتی و کرونایی و ادامه تحریم های ظالمانه بسیار جدی تر از سال های اخیر است. از سوی دیگر دولت در بودجه 99، پیش بینی درآمدی 11هزار و 400 میلیارد تومانی از واگذاری شرکت های خود کرده است. این که، این اتفاق بزرگ درکارنامه اقتصادی این دولت ثبت خواهد شد، بدیهی است، اما یک سوی دیگر این واگذاری بررسی احوال بورس و ادامه رونق جذاب ماه های اخیر برای بورسی هاست. بدون شک بازار سهام در یک سال گذشته از اوضاع بسیار مطلوبی برخوردار بوده است. برای بررسی دقیق بورس در آینده، باید به نقش پر اهمیت دولت در وضعیت فعلی بورس توجه کرد. بازار بورس ایران همزمان پس از تحریم های سنگین و کاهش درآمدهای نفتی دولت رشد مضاعفی کرد. شاخص کل سهام در دو سالی که تحریم های نفتی ایران در شدیدترین وضعیت خود بوده از 100هزار در سال 96 به 620 هزار در روزهای اخیر رسیده است. کاهش درآمد نفتی سبب شد تا دولت توان کمتری در اصلاح قیمت ارز به صورت دستوری داشته باشد و دست از سرکوب قیمت آن بردارد، واقعی تر شدن قیمت نیز موجب شد تا فرمان ماشین سرمایه تا حدی به سوی مقصدی جذاب به نام بازار بورس ایران بپیچد. افزایش ریسک بازار ارز، ریسک سرمایه گذار را برای حضور در بستر سفته بازی افزایش می دهد، بنابراین تغییر مقصد سرمایه گذاری از بازارهای طلا و ارز یا به اصطلاح سفته بازی، به سوی بازار سرمایه می تواند روز به روز از التهاب و آشفتگی اقتصاد ایران بکاهد و ما را در مسیر پیشرفت اقتصادی قرار دهد. تا این جا کار دولت با فراهم سازی بستر مناسب برای بازار بورس، توانسته کمک شایانی به رونق آن کند، اما در این بین نکته ای بسیار مهم باید مورد توجه قرار بگیرد. این عرضه های سهمگین همانند شستا در بازار سهام می تواند لبه بران تیغ را هم به ما نشان دهد. طبیعتا عرضه شرکت های دولتی به مرور و در بلند مدت در بازار سرمایه اثرات شگرفی در اقتصاد ایران خواهد داشت، اما در کوتاه مدت می تواند موجب التهاب و حباب های متمادی شود. مراقبت از این نوع التهابات توسط دولت و با نظارت وزارت اقتصاد باید انجام شود. عرضه های شرکت های دولتی نیاز به خصوصی سازی واقعی دارد، خصوصی سازی که به درستی مردم در تصمیم سازی و تصمیم گیری در آن نقش داشته باشند. دولت برای کنترل بازار ارز و توسعه اقتصاد نیاز مبرمی به بازار سرمایه ایران دارد، اما نگرانی همیشگی کارشناسان از روزهای خوب فروش نفت یا بازگشت دلارهای نفتی به هر شکلی است. روزگاری که دولت استراتژی های توسعه ای خود را از یاد ببرد و دل به دلار ارزان قیمت دست ساز خود ببندد. درآن زمان دولت اهمیت بازار سرمایه را از یاد می برد و این اتفاق حتما ریسک بازار ارز را کاهش می دهد و سرمایه را دوباره مانند سال های قبل از مسیر واقعی خود منحرف می کند. فراموشی و غفلت از مدیریت صحیح بازار بورس بی شک مانعی بزرگ برای جهش تولید و پیشرفت ایران عزیزمان خواهد شد.